کردن کون فلامینگو

1391/06/29

سلام بروبچ من سیاوش قدم۱/۷۳ ۱۶ ساله هستم از کرمانشاه!!!
داستان من و این کون باحال از جایی شروع شد که چند از دوستام میگفتن یه دختره هست که دماغش مثل منقار فلامینگو هستش ولی همیشه از سینه های درشتش„کون قلمبش„رون های چاقش و کمر باریکش تعریف میکردن!!
منم روز اول که دیدمش دماغش خیلی ضایع بودولی وقتی زاویه عوض شد و کووونشو دیدم وای وای وای انگار که دوتا کدوی قلمبه به هم مالیده میشدن از همون موقع با خودم عهد کردم کون رویا رو بکنم!!!از این رویا بگم ۱۵ساله و هم قد خودم بود ولی خداییش دماغش ضایع بود!!! رویا دوست زید دوست من بود و از همین طریق تونستم باهاش دوووس شم البته بگم که من خوشتیپم وبه کمک این مخشو تو ۲ماه زدم!!!رویا دختر پایه ای بود و همیشه سر قرار حاضر میشد”ولی هیچ وقت منزل نمیومد” من ی روز به رویا گفتم بریم یه جایی قدم بزنیم؟!!اونم قبول کرد؛خلاصه من که همیشه خوش فکر بودم فکری به سرم زد و یه کتاب برداشتم و بردم(جایی که باهم قرار گذاشته بودیم نزدیک خونه ی یکی از فامیلام بود)رویا منتظرم واساده بود و بعد از سلام و چاق سلامتی پرسید این کتاب واس چیه گفتم میخوام بدم به دوستم!!! راه افتادیم سمت خونه همون فامیلمون(چون باهم خیلی رفیقیم کلید خونشو داشتم واز قبل هماهنگ کردم خونه رو خالی کنه)خلاصه رسیدیم در خونه کلیدو انداختم و دررو باز کردم رویا تعجب کرده بود ولی چیزی نگفت„ بهش گفتم تو کوچه ضایس بیا تو حیاط و منتظرم واسا کسی خونه نیست اومد تو حیاط و درو بست !!!
رفتم تو خونه و هی لفتش دادم و رویا که خسته شده بود میگفت:سیاوش عزیزم چی شد مگه داری چیکار میکنی؟!!!سیاوش جون"سیاوش…؟گفتم بیرون هوا سرده من شاید یکم کارم طول بکشه بیا تو برو جلو بخاری گرم شی…! کفشاش در آوردو آروم رفت کنار بخاری نشست!!!بعد از ۵دق رفتم کنارش خواست بلند شه که من سریع نشست گفتم هوا خیلی سرده ها؟!!!با صدای نرمی که میلرزید گفت آره"اون لحظه نمیدونم چطور اون فکر به سرم زد…گفتم رویا عزیزم یکم مالش میدی خستگیم در بره و دمر خوابیدم…دستاش کذاشت رو شونه هام و آروم مالش میداد بعد از۱۰یا ۱۵ دق گفتم رویا تو خوب مالش نمیدی ببین"اینو گفتم و رفتم پشتش پاهامو دورش انداختم که دقیقا کیر شق شدم لای درز کووووون رویا جوووون بود شونه هاشو مالش دادم وکم کم رفتم رو پستوناش و از پشت گوششو خوردم که صداش بلند میشد:آآآآآآآهههههه اووووووووف آآآآآآآآهههههه اوووووف
بعد یواش مانتو ی زرشکیشو درآوردم بعد تاب و سوتینشو!!!اون که مست شهوت شده بود چیزی نمیگفت وای چه پستونای درشتی برگشتم رفتم جلوش و از جلو وحشیانه میخوردمشون همینطور که میخوردم زیپ شلوارشو باز کردم(من که کووووونه قلمبشو میخواستم به کسش نگاهم ننداختم) و برش گردوندمو دمر خوابوندمش شلوار و شرت صورتیشو کشیدم پایین رویا گفت سیاوش نکن بسه دیگه گفتم خفه شو!!!بارم نمیشد به این شاه کوووووووون رسیده باشم"انگشت وسطمو کردم تو دهنش وقتی خیسه خیس شدآوردمش بیرون کردمش تو کونش تنگ نبود گشادم نبود بعد از یکم بازی بازی کونش وا شد… لباسامو در آوردم ولی هر کاری کردم ساک نزد ولی دو سه بار ماچش کرد…کیرمو چرب کردمو آروم کردم تو کونش با دو سه تافشار تا تهش رفت کم کم سرعت تلمبه هامو زیاد کردم البته صداهایی مثل:آههههههه وایییییی چه کوووووووونی یواشتر پاره شد لعنتیییییی خفه شوووووو و…از هر دومون در میومد که فضا رو معنوی میکرد!!!۵دق تلبه زدم دلم نمیومد تو اون حالت ارضا شم بلندش کردمو دستاشو گذاشتم رو دیوار و خمش کردم(آرزو داشتم یکیو تو این حالت که تو یه فیلم سوپر دیده بودم بکنم)که اونجا به این آرزو رسیدم اونم رو چ کوووونی!!!آبمم که اومد تو کونش خالی کردم!!!بعد از تمیز کردن خودمون لباسامونو پوشیدیم رویا گفت هرچند درد داشت ولی حال کردم و هر دوتامون زدیم زیر خنده سکس های منو رویا کم و بیش ادامه داره(۲بار بعد از اون دفعه تا حالا سکس کردیم)!!!راستی اون روز لبشو نگرفتم چون هم دماغش خیلی ضایع بود هم یه تب خال بزرگ از لبش زده بود بیرون که من خیلی حساسمو بدم میاد ولی دفعه های بعد جبران کردم!!!
امیدوارم از خاطره ی من خوشتون اومده باشه"
راستی پریچهر جان من از داستانات خیلی خوشم میاد!!!تقدیم به دوستانم:خوارزمی حسابی امیر حسین محمد علی !!!

نوشته: سیاوش


👍 0
👎 0
77680 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

335503
2012-09-19 21:43:49 +0430 +0430
NA

خوب شد خوشتیپ بودی دو ماه طول کشید تا دوست بشی وگرنه اگه
بدتیپ بودی که داستانت واسه نوه های ما آماده میشد

0 ❤️

335504
2012-09-19 22:19:01 +0430 +0430
NA

ريدي،اول صبح حس ندارم يكم صبركن تايك حال اساسي بهت بدم مثل خرتوكونت ازدواج بشه.

0 ❤️

335506
2012-09-19 22:41:23 +0430 +0430
NA

.من میرم برینم بعد میام نظر میدم

0 ❤️

335507
2012-09-19 22:53:06 +0430 +0430

چه جالب! یه بچه میمون که داره یه فلامینگو رو از کون میکنه!

0 ❤️

335508
2012-09-19 23:22:09 +0430 +0430
NA

به رهبر معظم انقلاب تقدیم نکردی دوست عزیز.یادت رفت.

0 ❤️

335510
2012-09-20 01:21:39 +0430 +0430

خداروشكر فردا اول مهره اين بچه هاى خوب ميرن سر درس و مشقشون راحت ميشيم
شعر اول مهر:
مدرسه ها وا شده
شهوانى خالى شده
با نبود جقيا
شهوانى زيبا شده

<ستاد تشكر از آموزش و پرورش>

0 ❤️

335511
2012-09-20 01:32:02 +0430 +0430
NA

ريدي لاشي با اين داستانت .
دايي جان اگه مغز داري يكم از اون هم استفاده كن.

0 ❤️

335512
2012-09-20 01:37:31 +0430 +0430
NA

فقط میگم ریدی بچه جون

0 ❤️

335513
2012-09-20 02:54:18 +0430 +0430
NA

دماغ رویا جان تو کونت با این داستانت

0 ❤️

335514
2012-09-20 03:01:32 +0430 +0430
NA

ای جلقوز کس نویس…
ما یه باغ وحش داریم 300 تا فلامینگو توشه
هر 300 تاشون با باغ وحش تو کونت…

0 ❤️

335515
2012-09-20 03:24:47 +0430 +0430

اول که امیدوارم دماغت بشه خرطوم فیل تا دماغ کسی رو نکنی داستان

بچه کونی
لاشی اوبی

0 ❤️

335516
2012-09-20 03:28:44 +0430 +0430
NA

آریزونا شعرت معرکه بود .کلی خندیدم

0 ❤️

335518
2012-09-20 03:32:59 +0430 +0430
NA

:davie: احسنت به مرجان که نوشته بود : دماغ همون رویا فلامینگو تو کونت.
من نمیدونم چرا اینجا تا دست به سینه دختر میخوره آآاهه و اوه جیغ و شیون راه می افته.اصلا تو تا حالا یه سینه از نزدیک دیدی جقولک؟
بعد این واژه دق یعنی دقیقه رو از کجا پیدا کردی؟
در حال زدن ننویس کونیییی…دو دست رو کیبرد بعد بنویس. نوشتنت تموم شد جقتو بزنو آفرین

0 ❤️

335519
2012-09-20 04:51:55 +0430 +0430
NA

یارو چقد ازخودش تعریف میکنه:من خوشتیپم.من همیشه خوش فکرم.داستان مسخره ای بود.کاملامشخصه که 1پسربچه ی16ساله این مزخرفاتو نوشته.

0 ❤️

335520
2012-09-20 05:18:24 +0430 +0430
NA

داستان خیلی کیر ی بود…یک خالی بندی محض که فقط از یک نوجوان جلقی بر میاد…
کیر محمود شهریاری تو کونت…
کیر جواد واحدی تو کونت…
کیر جواد واحدی تو کونت…(این کون زیاد دوست داره دو بار نوشتم)
کیر احمد زاده تو کونت…
کیر فرزاد حسنی تو کونت…
کیر شوهر وفا رحیمی تو کونت(گوینده اخبار ورزشی بانوان)
کیر علیرضا بابان تو کونت…
کیر علی دوشکی توکونت(اینکی مجری نیست/دوستمه گفتم یادی ازش بکنم)
کیری…

0 ❤️

335521
2012-09-20 05:33:15 +0430 +0430
NA

نميدونم چي بگم كه جفتمون رستگارشيم.داستان خوب يابد هرچي نوشتي كاش آويزون نميشدي.حس فحش دادن ندارم فقط خيلي خودت حقير كردي كه ميخاي بااعتبار چهارنفر نويسنده خوب درامان بموني.اگر به پريچهر علاقه داري آخر داستانهاش علاقت ابراز ميكردي ياخصوصي پيام ميدادي اگر حدسم درست باشه واقعأ پستي،اگرهم برداشتم اشتباهه معذرت ميخام.

0 ❤️

335522
2012-09-20 07:00:21 +0430 +0430
NA

اخمخ كيرم تو كونت معلومه اعتماد به نفست خيلى بالاس كه اومدى اين اراجيف رو نوشتى اينجا
عقده اى فكر ميكنى خيلى تو دل برو اى كه دارى دماغ مردم رو مسخره ميكنى
عكس كيرم رو واست ميفرستم با خودت مقايسه كن ببين كدوم تو دل برو ترين بعد بخورش بعد بكن تو كونت
كووووووونى

0 ❤️

335524
2012-09-20 07:41:48 +0430 +0430

خیلی کیری بود جون خودت دیگه داستان ننویس

0 ❤️

335525
2012-09-20 11:30:23 +0430 +0430
NA

من سکس با حیوانات نمیخونم… عوق… عوضی

0 ❤️

335527
2012-09-20 19:03:00 +0430 +0430
NA

H) :hat: با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز
بی مقدمه شروع به نقد این جلق نامه میکنم:
"داستان من و این کون باحال از جایی شروع شد " آقای نویسنده خیلی زشته که شما به جای این اسم دختری که عاشقانه حاضر شده با شما سکس داشته باشه ، بنویسی کون
"چند از "
با سواد H)
"دماغش مثل منقار فلامینگو هستش " برای بار دوم میگم مثل اینکه شما متوجه نشدی آقای نویسنده روی مردم اسم نذار(مورد قبلی کون بود)
“کووونشو دیدم وای وای وای انگار که دوتا کدوی قلمبه به هم مالیده میشدن” اولا اون کون هست نه کوووووون مگه این که شما دچار لکنت در واژه ی کون هستید( لکنت کونی) دوما تا حالا کون از نزدیک یا دور دیدی؟ کدو رو چطور؟ کون گرده یا کدو؟ کدو شکل مکعب مستطیل با ارتفاع کم و طول زیاده یا کون ؟فکر نمیکنی کون بیشتر شبیه توصیفته و کدو شکل بادنجان،(کون+بادمجان بینی=کادمجان بینی) سوما “به هم مالیده میشدن” یعنی هر وقت کون ایشون رو میدیدی دو قسمت اون در حال مالش به یک دیگه بود؟
"از این رویا بگم ۱۵ساله " پونزده سال!!!(این شبه جمله رو با حالت تعجب بخونید) واقعا بی رحم هستی
تازه شانس اوردی کاری به عهدت ندارم
"رویادوست زید دوست من بود "رویا چی بود ؟ زید؟
“دوووس”( لکنت دوستی)(بیشتر کونیه)
" من خوشتیپم " خدا رو شکر هیچ پسر بد تیپی تو کشور پیدا نمیشه(جالق بزرگ بینی)-----»با اجازه ی آقای خایه های رستم
“”ولی هیچ وقت منزل نمیومد”” اوه چقدر مهمه و در ضمن آقای نویسنده در اصول اولیه ی نویسندگی میگن که هیچ وقت نباید متون ادبی و عامیانه رو با هم ترکیب کرد چون باعث دلزدگی از متن میشه
“ی” مثل اینکه واقعا ما نیاز به کلاس ((کسره گذاری به روش صحیح )) داریم
"خوش فکر بودم " خلاصه شما بیماری (( جلق بینی)) داری
“کتاب برداشتم و بردم” کجا؟
“واس” کوفت ، درد ، زهر مار، فقط بگم این کلاس تازه تاسیس تو کونت
هورا یه قسمت کم مشکل!!!
“سیاوش…” سیاوش داری جلق میزنی؟؟
" یکم کارم طول بکشه " جلق زدنشو میگه معلومه که یکم طول میکشه میخوای ما هم بیایم کمکت؟؟
"بعد از ۵دق " ریدی تو کلمات فارسی
"من سریع نشست " شما هم مثل نویسنده ی قبلی که داستانش رو نقد کردم دچار مشکلی البته فکر کنم چون با یه دست مینویسی(چرا؟)
“گفتم رویا عزیزم یکم مالش میدی خستگیم در بره و دمر خوابیدم” آره دیگه یهویی به ذهنت رسید چرا مثلا این به ذهنت نرسید:چوب برداری بکنی تو کونت ببینی از اونطرف در میاد؟( بی ادبی من رو ببخشید واقعا داستان، الکیه)
"پاهامو دورش انداختم " میشه این نحوه ی ماساژ رو کامل شرخ بدی؟؟؟ خیلی جالبه بیشتر شبیه به( کیر+ماساژ)=کاساژه
“جوووون” تو کونت
“آآآآآآآهههههه اووووووووف آآآآآآآآهههههه اوووووف” تو کونت
"من که کووووونه قلمبشو میخواستم به کسش یه نگاهم ننداختم"شما گه خوردی
"شلوار و شرت صورتیشو " این برای بار آخره (از اونجا که قرینه ی صفت اول،(صفت دوم)صورتیه پس یعنی صفت اول هم صورتیه
پس یعنی: شلوار صورتی با مانتو زرشکی ( چه ترکیب جالبی)
“خفه شو” بی شعور ،واقعا بد دهنی
“بارم نمیشد” شما کلا هیچیت نمیشد
“از هر دو” یعنی کون تو هم داشت پاره میشد؟؟؟؟؟
ودر انتها با توجه به لکنت شما رییییییییییییییییییدددددددددددددددددییییییییییییییییییییییی
و از اونجا که تا حالا کلی چیز توکونته باید غرت غرت هر لحظه (حتی جلوی اوشون) بگوزی تا این لغات و مخلفاتش از کونت بیان بیرون
با عرض معذرت که طولانی شد

0 ❤️

335528
2012-09-20 19:43:49 +0430 +0430
NA

با تشکر از دوست عزیز هشت سالمون که لپ مطلبو ادا کرد!!!
و با تشکر از حوصله ای که دوستان به خرج میدن و این کسشعرا رو میخونن و نظر میدن تا هر شب ما سوژه خنده داشته باشیم…

باز هم تاکید میکنم که همون 200_300 تا فلامینگو همراه با باغ وحش تو کونت…

0 ❤️

335529
2012-09-21 03:21:09 +0330 +0330
NA

كير خر شرك تو دهنت _آخه ننه كير دزد اين جي بود كسكش ننه_منقار فلامينكو تو كس خواهرت

0 ❤️

335530
2012-09-21 06:19:47 +0330 +0330

ای داد بیداد
کجان اون بچه هایی که فحش هاشون دیوار رو ب لرزه میاورد .
یه زمانی اینجا هرکی کسشعر مینوشت خفن ترین فحشهای روز دنیا نثارش میشد ولی حالا با نبود دوستان این نویسنده های کسمغز با ارامش خیال و فراغ بال میان اینجا و کسشعر تفت میدن , به امید روزی که باز هم به دوران طلایی نقد و بررسی داستان ها برگردیم

0 ❤️

335531
2012-09-21 17:20:44 +0330 +0330
NA

حالا روش نمیشه بگه فلامینگو اسمش رویا نبوده و فاءزه ای بتولی سکینه ای تو این مایه ها بوده. دختر خوش هیکلی که دماغشو عمل نمیکنه فقط تو خونواده های پایین مذهبی گیر میاد که جراحی بینی رو جندگی میدونن. ناگفته نماند که نویسنده داستان هم بدون شک از چنین خانواده ای برامده است!

0 ❤️

335532
2012-09-22 12:56:43 +0330 +0330
NA

1- تو که 16 ساله ایی اینجا چه گوهی میخوری؟
2- تو بزرگ بشی چه گوهی بشی؟
3- تو گوه خوردی مانتو زرشکی شورت صورتی
کلا" تو گوه میخوری وقتی بلد نیستی گوهی بخوری گوه میخوری؟؟؟؟؟!!!
بچه ها گوه و درست نوشتم؟؟؟؟!!! :D
غلط هم نوشتم باشم بازم تو همون گوه بخورش >)

0 ❤️

335533
2012-09-26 23:09:09 +0330 +0330
NA

کمتر جلق بزن تا بیشتر فکر کنی جلقی کسخل

0 ❤️