کس تپل شیلا

1391/09/09

سلام دوستان . اول خاطرم بگم که من خیلی وقته تو شهوانیم و همه داستانارو خوندم . کم تجربه خیلی هست که میان چارتا دروغ و تخیل و آرزشونو مینویسن و بعدش میگن به خدا به جون ننم راسته!!! خواستم اینو بگم که مثه بقیه داستانا عجولانه فکر نکنیدو تو نظرات چارتا فحش ننویسید …! من یه دختر خاله دارم اسمش شیلاست . از بچگی تو خونه ی مادربزرگم زیاد بازی میکردیم. شاید الآن دوباره فک کنید خب اینم که از بچگی همبازیش بوده و حالا به راحتی رفته کردتش!!! اما از موقعی که اومد تو جامعه و سنش رفت بالا همه چیزو فهمید و زیاد بهم رو نمیداد. من الان ترم 4 دانشگاهم و اون امسال کنکور داد. من زیاد حشر و جلقی نبودم که دخترا و زنای فامیلو دید بزنم اما از اول تابستونه امسال که یه هارد اکسترنال 320 گیگی فیلم پورن از دوستم گرفتم خیلی نظرم راجع به سکس عوض شد و شهوتم خیلی زیاد شد.چون شیلا دیگه با رفتاراش از قلبم رفته بود بیرون ، اصلا به فکرمم نگاه کردنه بهش نمیومد. اما از اون طرف پریسا دوسته شیلا چند ماه بامن رفیق بود که بعدش سر یه سری بحث بهم زدیم. پریسا عاشق این بودکه تو خونه با لباس زیر از خودش عکس بگیره و بزاره تو فیس بوک منم به خاطر همین باهاش بهم زدم. افکار و کارای پریسا به شیلا هم سرایت کرده بود و شیلا جدیدا به طرز فجیهی ابرو برمیداشتو آرایش غلیظ میکرد . جفتشونم که ی روز باهم رفتن سرتاپاشونو اپیلاسیون کردند. من اوایل به خاطر مهربونی و باحالیه پریسا باهاش دوس شدم اما بعد یه مدت فهمیدم جنده ای بیش نیس… تیر امسال قرار شد با خالم اینا بریم کیش . خالم ی پسر 6 سالم داره که اسمش فرشیده. ساعت 10 شب پرواز داشتیم. منم برای این سفر کلی ذوق داشتم آخه دوس داشتم کیشو از نزدیک ببینم. اونا صبح اومدن خونه ی ما که شب با هم بریم . شیلا خیلی سر سنگین رفتار می کرد اما من اون شب یرای اولین بار بدجور حشره پاهای سفید و صافش شده بودم. چون ما و خالم اینا خیلی باهم رفت و آمد داریم خیلی باهم راحتیم . اما با این وجود شیلا شلوار و بلوز آستین بلند پوشید. اون شب با فکره اون به کلی به هم ریخته بودم و تو فرودگاه مدام نگاش میکردم . پروازمون 1 ساعت تاخیر داشت و به خاطر همین ساعت 12 رسیدیم کیش. بابای من ارتشیه و به خاطر همین اونجا بهمون سوییت دادن. شب همه خسته بودن و همه چیو گذاشتن واسه فردا منم از فکره شیلا خوابم نبرد و تو یکی از اتاقا با متین ( داداشم ) خوابیده بودم. راستی یادم رفت بگم اسمه من رامتینه به خاطر همین با گوشی رفتم تو فیس بوک و چرخ زدم تا بعد نیم ساعت دیدم یه مسیج اومد . باورم نمیشد شیلا بود که گفته بود چرا با پریسا بهم زدی؟ اونم تو اتاقه بغلی خوابیده بود و با گوشیش ور میرفت. بهش گفتم چون خیلی هرزه بود. گفت فکرمیکنی منم مثه اونم؟ من که دوسش داشتم گفتم معلومه که نه . یه جمله گفت و آف شد. گفت: من مثل اون نشدم اما طرز فکرش رو من اثر گذاشته… این جملش کلی منو برد تو فکر! یعنی جنده نیست اما دوس داره سکسو . من با این جملش خیلی امیدوار به رابطه باهاش شدم و خیلی خوشحال خوابم برد فردا همه جوگیر شده بودن و دوس داشتن همه جارو ببینن. سوییتمون روبروی دریا بود و ما هم دم دمای عصر رفتیم لب دریا. من تو این سفر هیچ همسن یا هم صحبتی نداشتم به خاطر همین بیشتر تنها میگشتم . اونا تو پارک نشستن و چای خوردن منم ی لیوان خوردم و پا شدم و لب ساحل قدم زدم . حرفای دیشبش و ظاهرش بدجور حشرم کرده بود به خاطر همین بدون این که کسی بفهمه رفتم سوییت و نشستم با لب تاپم ور رفتن . بعد ی خورده وقت ی فیلم پورن گذاشتم و شروع کردم به دیدن که یهو دیدم زنگ میزنن هول شدم رفتم درو باز کردم دیدم شیلاست گفت اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم حوصلم سر رفت اومدم خونه بهش گفتم تو اومدی چیکار؟ گفت متین گریه کرد گفت بادکنک میخوام هیچکسم کیف پولشو نیاورده اومدم پول ببرم براش بخرم. یهوکف کردم آخه رفت تو همون اتاقی که من داشتم فیلم میدیدم. منم یادم رفت فیلمو ببندم رفتم دیدم وایساده داره میخنده گفتم خنده داره؟ گفت نه بالاخره باید یاد گرفت دیگه ! پولو برداشت و خیلی خونسرد بدون اینکه به روش بیاره چیزی شده رفت. بعده یه ربع دوباره برگشت ایندفعه کلید برده بود و اومد درو بازو کرد و گفت رامتین خونه ای؟ منم گفتم آره بیا تو ! گفت نه میخواستم ببینم هنو خونه ای یا نه بعدش گفت بیام تو چیکار؟ گفتم بیا توام یاد بگیر!!! اصلا فکرشم نمیکردم که بیاد تو ولی اومد. نشست و شروع کرد وراجی کردن : چرا با پریسا بهم زدی ؟ اون دوستت داشتو از این حرفا کم کم صحنه های سکسی فیلمه داغش کردو گفت رامتین تا حالا سکس داشتی؟ بهش گفتم نه چرا میپرسی؟ گفت همینجوری تا زانو رفته بود تو آب و پاچش خیس بود پاهاش خیلی جذبم کرده بودن … داشتم نگاش میکردم گفت شیطون کجارو نگا میکنی؟ گفتم اندامتو گفت دوس داری؟ گفتم آره خیلیییییی یه خنده سکسی کرد و پاشد اومد کنارم نشست بعد از چند دقیقه دیدن فیلم کیرم راس شد و زیر شلوارم تابلو بود. باورم نمیشد با دستش اومد کیرمو از رو شلوار مالوند. خیلی حشر شده بودم و اول بوسش کردم.بعد رفت رو تخت دراز کشیدگفت رامتین پایه ای؟ منم از خدا خواسته گفتم آآآآررررههه رفتم کنارش دراز کشیدم و دستمو گذاشتم رو سینه هاس خیلی خوش دست و خوش فرم بودن شروع کردیم به لب گرفتن که خیلی حال داد بعدش گردنشو خوردم کم کم آهش در اومد و گفت رامتین شلوارمو در بیار. شلوارش خیس شده بود چون رفته بود تو آب درش آوردم وای چه پاهای سفیدو صافی داشت ساق و روناش دیوونه کننده بود کسش باد کرده بودو از زیر شرتش معلوم بود . شرتش توری بود و کاملا سکسی . بعدش خودش پیرهنشو در آوورد و انداخت کنار اومد جلو و زیپ شلوارمو باز کرد و کشید پایین کیرم کامل سیخ بود اول از رو شرتم کیرمو گاز سکسی گرفت بعد با ناخنای بلندش با سینم ور رفت شرتمو در آورد و کیرمو گذاشت تو دهنش وای چه حالی داشت … اول با سرش لب گرفت و حسابی ساک زد زیاد تو نمیبرد اما همون سرش خیلی حال میداد. بعدش پا شد و کلی لب بازی کردیم. راستش من شجاعته این که از کس بکنمش رو نداشتم آخه شاید پردشو میزدم به خاطر همین خوابوندمش و کلی کسشو لیسیدم وای چه بویی میداد کسش مرطوب شده بود . معلوم بود که خیلی حشر شده چون بدجور آه آه میکرد. از یه طرفی میترسیدم که مامان اینا سر برسن ازش پرسیدم خاله اینا هنو لبه دریان؟ گفت نه رفتن تا بازار . خیالم راحت شد و دلم قرص! گفت از کس نکنیا گفتم نه خیالت راحت برگشت و قمبل کرد کونش خیلی ناز و سفید بود اول سوراخشو خوردم بعدسر کیرمو تف زدم سوراخش تنگه تنگ بود با کلی فشار بردم تو . جیگر خیلی دردش گرفت اما داش بهش حال میداد اول آروم کیرمو جا کردم تو کونش بعد آروم آروم عقب جلو کردم خیلی اه و آوه میکرد برگشت و کیرمو گذاشتم لا سینه هاش انگشتشو کرد تو دهنش و میک زد بعد نوک پستوناشو مالوند پاشد یه خورده ساک زد برام و بعدش گفتم داره آبم میاد گفت بزار بیاد هانی. خوابید و کسشو مالوند تا آبم بیاد. آبمو پاشیدم رو سینه هاش و با دست رو سینه هاش مالیدم پاشد بوسم کردو رفت تو حموم . منم رفتم تو دستشویی و کیرمو شستم. بعد این قضیه خیلی عاشق هم شدیم و الآن جی افمه
امیدوارم خوشتون اومده باشه
اگه دوس داشتین نظر بدین

نوشته: رامتین


👍 0
👎 0
77909 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

345770
2012-11-29 00:18:47 +0330 +0330
NA

تو پو لی

0 ❤️

345771
2012-11-29 00:31:16 +0330 +0330
NA

اجب.تو ک سکس بلد نبودی.اصلا سکس نداشتی چطوری.این اخرا شدی حرفه ای مرد1چاله میدون

0 ❤️

345772
2012-11-29 00:31:43 +0330 +0330
NA

آخر رامتین یا هانی

0 ❤️

345773
2012-11-29 00:37:01 +0330 +0330
NA

پدرت ارتشی بود.از این کار میکنی.همین شماها هستید ک حق مارو میخورید.

0 ❤️

345774
2012-11-29 00:54:33 +0330 +0330
NA

بد نبود،

0 ❤️

345775
2012-11-29 03:42:57 +0330 +0330
NA

کسخل چرا دروغ مینویسی آقای کم حافظه
چند بار بگیم که یه بار از روش بخون بعد اون دکمه لامصبو بزن که آپش کنی
هانی هستی ولی میگی رامتین ؟
در کل سکست رو خوب اومدی ولی یادت باشه دختره خودش میخواست وگرنه
مجبور بودی همون کف دستیه رو بزنی
هه هه هه
برو خوش باش
و قانع

0 ❤️

345776
2012-11-29 05:59:29 +0330 +0330
NA

ای بابا چی بگم حالا هانی یه تیکه کلامه عزیزان خواست از طرف دختره کلاس بزاره که بهش گفته هانی…بعدش من نمیدونم کیش چی داره یاچابهار وقشم امروز فقط دارم اسم اینا رو مشنوم …من که زاهدانم و هر ماه اخر هفته اونجا میرم اینقدر ذوق ندارم تازه خسته شدم ولی این طفلی اخی اخی درک میکنم خوش بگذره

0 ❤️

345777
2012-11-29 07:11:14 +0330 +0330

چی بگم زیاد جالب تعریف نکردی داداش … یکم داستانای خوب و با دقت بخون
موفق باشی

0 ❤️

345778
2012-11-29 13:32:13 +0330 +0330
NA

دسته اسکلا هانی یعنی عسل خواسته بل عشق صداش کنه
این کون دادن خیلی سادس؟پس چرا ما میخوایم بدیم میمیریم بقیه راحت خیلی آروم فقط یکم درد میکشن

0 ❤️

345780
2012-11-29 23:19:35 +0330 +0330
NA

ساناز جون باید بدونی که کون کردن استادی میخاد،
خاک تو سر کیری که بلد نباشه چطور از کون تنگت پذیرایی کنه!

0 ❤️

345781
2012-11-29 23:34:33 +0330 +0330

100 تا آدم گنده میرن بازار اونم کیش کیف پول همراشون نیس یه بادکنک بخرن؟ پس جای کرایه تاکسی باید کس بدن تا بیارنشون مهمونسرای ارتش نه؟ ریدی عمو. بازم پاشو برو دستشویی خودتو بشور البته کونتو.

0 ❤️

345783
2012-12-01 12:41:00 +0330 +0330
NA

منم نگفتم هاردکور بود!!!
یه سکس آماتور بود !
فقط بلدی گیر بدیا!!

0 ❤️

345785
2012-12-01 12:47:34 +0330 +0330
NA

بابا شما چرا اوسکل بازی در میارین؟!!
تا حالا از نزدیک با دختر حرف زدین؟!!!
مثه عقده ای ها میگید هانی یا رامتین؟!!!
بابا ندیدید دختر به پسر بگه هانی؟!!!
قضیه ی کیف پولم که نظره چرتی داده جناب مستوفی:
به قصده خرید نرفته بودن بیرون که کیف ببرن رفته بودن قدم زنی که بچه گیر داد.
بابا یکم به جای انتقادای تخمی روحیه بدید تا آدم خاطراته دیگشم بگه…!

0 ❤️

345786
2012-12-01 13:00:33 +0330 +0330
NA

داش رامتین قبولت دارم !
خداییش جز همون چارتا ایراد کس شر داستانت حرف نداشت!
بیشتر از خیلی از داستان های سایت به واقعیت شبیه بود!
باریک ادامه بده

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها