کس و کون ساناز با طعم آلبالو

1392/11/19

و اینک یک داستان سکسی لطفا ایراد نگیرید چون دفعه اولمه مینویسم اما دارم حقیقت مینویسم
ساعت حدود 5یا6عصر بود زنگ زدم خونه به ساناز(اسم زنمه )گفتم شب دور میام خونه تو شرکت کار دارم منتظرم نمون تا ساعت 12تو شرکت کارداشتم وقتی رفتم خونه دیدم ساناز روی تخت با یک تاپ وشلوارک خوابیده منم لخت شدم (طبق ادت همیشگی ) وبرق را خواموش کردم فقط نور شب خواب بود و کنارش خوابیدم دست کشیدم تو مو هاش دیدم کمی خیسه فهمیدم رفته حموم وبه خودش صفایی داده کم کم شلوارکش را دادم پاین گفت امیر اومدی ازیت نکن خوابم مییاد منم یک دفه شلوارکش و تاپ شو در اوردم ساناز فقط با یک شورت وکرست جلوم بود اون ها رم یواش یواش در اوردم و محکم بغلش کردم طوری که کیرم لای پاش بود وبه کسش میخورد دیدم داره ناز میکنه ومیگه خوابم مییاد بعد باهم همون طوری خوابیدیم ساعت سه نیم بود احساس کردم کیرم جای نرمی مالیده میشه چشمام را باز کردم دیدم ساناز بر گشته و کیر من داره نا خواسته لای کون اون مالیده میشه نمیدونم چی شد حشرم بالا زد من شروع کردم به مالیدن پشت او وبعد کون او بعد سینه هاش که دیدم داره میگه خابم میاد ولم کن منم گفتم تو به خواب کی کارت داره بعد برش گردوندم طرف خودم وچند تا بوسش کرو وبعدش رفتم پاینتر تا رفتم سراغ کسش چند دقیقه خوردم دیدم داره صداش در میاد پشم به سوراخ کونش افتاد شروع کردم به خوردن اون که دیدم داره برام ساک میزنه منم بیشتر خورم تا گفت دیگه بسه دیگه بکن توش بر گشتم لباما گذاشتم روی لب هاش و کیرم را گذاشتم دم سوراخ کسش ویواش فرستادم تو چند دقیقه تلمبه زدم بعد برش گردوندم وگذاشتم دم سوراخ کونش که دیدم میگه نه درد داره منم یواش سرش را فرستادم تو یه جیق بلند زد منم تا ته فرستادم تو دیگه نفش بالا نمی یومد چند دقیقه تلمبه زدم بعد بش گفتم ابم داره میاد کجا بریزمش گفت هر جا دوست داری از دستم ناراحت بود چون یه دفعه از کون کردمش دفعه های قبل ابم را تا تش میخورد منم برش گردوندم وتا تش را ریختم تو کسش یه جیق زد وبعد تا صبح تو بغل هم خوابیدیم فردا جمعه بود وشرکت بسته بود صبح ساعت 9بود که دیدم ساناز داره صدام میکنه که پا شو صبح شده بیدار شدم شورتم را پوشیدم و رفتم دست شوی وبا همون شرت رفتم سر میز صبحانه که دیدم ساناز داره نیگام میکنه گفتم ادم ندیدی گفت این دیگه چه جورشه اون از دیشبت این از حالات گفتم مگه دیشب بد بود گفت پس نه خوب بود گفتم به ما که خوش گذشت چیزی نگفت تا صبحانه خوردیم داشتم نیگاش می کردم که کیرم بلند شده بود وخودم حواسم نبود صبحانه که تموم شد بلند شدم کمکش کنم که کیرم را دید گفت این چیه نگاه کردم به کیرم گفتم خوب کیره دیگه مگه کیر تا حالا ندیدی گفت مگه دیشب خالی نشد گفتم خوب دباره پرشد بعد یک دفعه رفتم تو بغلش وشروع کردم ازش لب گرفتن کم کم لباس هاشا در اوردم ورفتم سراغ سینه هاش وچند دقیقه خوردم ونشوندمش رو صندلی او مدم کسش را بخورم که دیدم این طوری فایده نداره نیگاه کردم رو میز دیدم مربای البالو هست بر داشتم مالیدم رو کسش وشوروع کردم به خوردن نمی دونیت چه طعمی داشت یادم به سوراخ کونش افتاد برش گردوندم و مربا در سوراخش ما لیدم و شروع کردم به خوردن بعد چند دقیقه داشت صداش در میومد که بسه دیگه چقدر میخوری پاشدم مربا را برداشتم ریختم دم سوراخ کونش و کیرم را گذاشتم پشتش تا اومد حرف بزنه فرستادمش تو شروع کرد به جیغ زدن منم شروع کردم به تلمبه زدن بعد چند دقیقه در اوردم وکردمش تو کسش چند دقیقه تلمبه زدم داشت ابم میومد بهش گفتم گفت در بیار درش اورو برگشت و شروع کرد برام ساک زدن منم تا ته ابم را ریختم تو دهنش …

نوشته: امیر


👍 0
👎 0
101515 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

412092
2014-02-08 06:38:45 +0330 +0330
NA

چقدر بي سواد زياد شده…

0 ❤️

412093
2014-02-08 07:18:15 +0330 +0330
NA

آخه کسخل مالیاتی ،چطور تونستی یه دفعه هم شلوارکشو هم تاپشو با هم در بیاری؟؟؟
مردک مگه تو چنتا دست داری ؟نکنه از تیره عنکبوتیان هستی ؟
برو بابا ریدی. !!!

0 ❤️

412094
2014-02-08 07:22:12 +0330 +0330
NA

دروغ یا راستش هیچ
اینی که گفتی برق را خاموش کردم…بازم هیچ !
ولی خداییش آلبالو چه مزه بود ؟ چنان ملت مستضعفی هستیم ما که اینجانب حتی مزه ی آلبالو هم درخاطرم نیس…
فقط شکلشو یادمه…(زرد و درازه !!!)

0 ❤️

412096
2014-02-08 08:25:32 +0330 +0330
NA

عزیزم کیوی که میوه نیس …
اونیه که لباسارو بهش آویزون میکنیم .!!
خدایا ما با چه با سواطایی شدیم ۷۵ میلیون نفر !!! :D

0 ❤️

412097
2014-02-08 09:20:55 +0330 +0330
NA

دوستان جقی دیگه به شیشه مربا آلبالو هم رحم نمیکنن ، میکنن تو شیشه و به ساناز پاناز فکر میکنن !!
اگه با یکی از اینا فامیلیت هیچوقت خونشون صبونه نخورید ، از ما گفتن بود :دی

0 ❤️

412098
2014-02-08 09:31:08 +0330 +0330
NA

واغعن جای طئثفه

0 ❤️

412099
2014-02-08 12:00:41 +0330 +0330
NA

خدایی سمتت در شرکت چی هست؟ نه جون شاه بلوط وبا این سوادی که تو داری احتمالا نقش ملیجک شرکت بازی می کنی.

0 ❤️

412100
2014-02-08 12:34:23 +0330 +0330
NA

شاه بلوط شرکت برا خودشه
شرکت مربا آلبالو ساناز :))

0 ❤️

412101
2014-02-08 13:37:31 +0330 +0330
NA

مربا مالیدی به ماتحتشو فرو کردی؟! تو یا در عمرت ماتحت ندیدی یا مربا نخوردی، یا هر دو…

0 ❤️

412102
2014-02-08 17:57:32 +0330 +0330
NA

ريدم تو املا و انشات با هم . اي مرگ بگيرين شما ها . اون ننه هاتون چه گهي مي خوردن وقتي شما مدرسه مي رفتين كه يه بار وقت نكردن دفتر ديكته گه گرفتتون رو نگاه كنن ببينن چه غلطي كردين توش . يعني تو سه خط ركورد غلط املايي رو زدي ها .

ملت كلي زور مي زنن سوراخ كون رو ليز مي كنن با انواع لوبريكنت هاي طبيعي و مصنوعي ، روغن مي زنن و هزار كوفت ديگه ، تو مرتيكه جعلق ، با مرباي نوچ كون زنت گذاشتي ؟؟

خانوم دكتر اون اسلحه رو مي شه بي زحمت به من قرض بدين ؟؟ ~X(

0 ❤️

412105
2014-02-09 04:31:58 +0330 +0330
NA

(1)

“گفتم شب دور میام خونه” ==> دیر
“طبق ادت” ==> عادت
“برق را خواموش کردم” ==> خاموش
“شلوارکش را دادم پاین” ==>پایین
ازیت نکن” ==> اذیت
"چند تا بوسش کرو " ==> کردم
پشم به سوراخ کونش افتاد” ==> چِشَم، چشمم
“منم بیشتر خورم” ==> خوردم
دباره” ==> دوباره
شوروع” ==> شروع

(2)

(3) و اما در مورد بالاصطلاح داستانت: دقییییییقاً از اون “داستانای 100% متوهمانه و آماتوری” بود

0 ❤️

412106
2014-02-09 14:38:29 +0330 +0330
NA

مربا را برداشتم ریختم دم سوراخ کونش و کیرم را گذاشتم پشتش تا اومد حرف بزنه فرستادمش تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

412107
2015-07-31 18:49:55 +0430 +0430

هی هی هی مردم از خنده biggrin مجسم کن زنت خوابه,میخوای باهاش سکس کنی,برمیگرده خواب آلود بهت میگه ولم کن خوابم میاد,بهش بگی : بگیر بخواب,کی با تو کار داره! lol یه ربع میخندیدم… اما داستان…باعث انبساط خاطرمان شد,همچین اساسی
"شرط میبندم اصلا نفهمید من بالا چی نوشتم biggrin "

0 ❤️