کشف کیر جدید

1393/01/11

سلام من نازی 30سالمه و از 20 سالگی سکس داشتم و عاشق کیرای کلفت و درازم
خاطرات سکسی اینجا رو خیلی هاشو خوندم
زیادم نمیخوام وقتتون و بگیرم اما یه خاطره جالب با دوست پسر خجالتیم دارم که میگم براتون:
من نازی - اون علی (34 ساله)
با علی که یه پسر فوق العاده مومن و مذهبی بود یه شب بارونی زمستونی توی خیابون آشنا شدم یه مدت زیادی رو با هم تلفنی در تماس بودیم (راستش من اون موقع با امین رابطه داشتم که خیلی ام دوسش داشتم، واسه همین علی رو زیاد تحویل نمیگرفتم) روزای دوستیمون با تلفن و اس ام اس و هفته ای شاید یه بار دیدار سپری شد تا رسیدیم به عید
خانوادش همگی رفته بودن مسافرت خارج از ایران و خونشون کاملا مکان بود
خودش یه شب که داشتیم میحرفیدیم حرف از سکس و حال و هول انداخت منم که پایه بودم و همه جوره جواب حرفاشو دادم - ازم پرسید تا حالا سکس داشتی ؟ گفتم تا دلت بخوااااد و خیلی خواهش کرد که یکیشو براش تعریف کنم .
من بهترین و قشنگ ترین سکس هامو با امین (دوست پسر قبلی م ) داشتم - یکیشو براش تعریف کردم که فکنم شدیدا راست کرده بود چون آخرش همش نفس نفس میزد و زیاد حرف نمیزد
انقد حالش بد بود که گفت فردا میتونی بیای خونمون ؟ منم که عاشق کشف کیر جدید بودم - گفتم اوکی
بعد از اینکه تل و قطع کردم پریدم توی حموم و شیو کردم حسابی (پوست تنم سفید ه سفید)، یه ساق مشکی نازک با یه بیکینی صورتی ام آماده کردم واسه فردا و خوابیدم .
صبح خودش اومد دنبالم - چهره اش مثه آدمای پشیمون بود اما دیگه من آماده بودم و نمیتونست بگه نریم خونه
رفتیم خونشون و از پارکینگ تنها با آسانسور رفت و منم پشت سرش که کسی شک نکنه
از آسانسور اومدم بیرون دیدم درب روبروم بازه و هیشکی پشتش نیست- یواشکی در و باز کردم و رفتم داخل که دیدم علی پشت در روی صندلی نشسته و به من میگه هیس و آروم بیا تو - فکنم فشارش افتاده بود - اما پاشد و خوش آمد گفت به من و رفت آشپزخانه تا یه شربت بیاره که منم سریع مانتو و شلوار و تاپ و در آوردم و یه صندل مشکی پاشنه بلند برده بودم داشتم میپوشیدم که یهو علی بلند گفت واااای (منو دیده بود) اومد نزدیک و دست به بدنم زد (یخ یخ بود تنش) و شربت بهم تعارف کرد. من زود شربت و خوردم و گفتم اتاق تو کدومه ؟ نشونم داد و رفتیم با هم توی اتاق
تختش رو به پنجره بود از هر دو طرفم راه داشت - دو زانو رفتم روی تخت و شروع کردم باسن قلمبه و سفیدم و که از زیر ساق مشکی نازک برق میزد تکون تکون دادم که علی رو دیووونه کنم - برگشتم دیدم بچه چشاش قرمز شده و از زیر شلوارش یه چیز بزرگ و کلفتی قد کشده و داره زیپ میپ و می کنه که بزنه بیرون
خودم رفتم نشستم جلو پاش و از روی شلوارش کیر کلفتشو مالیدم و بوسیدمش
داشت دیوووونه میشد
خودمم حال میکردم از اینکه اون و اونجوری میدیدم - یهو دستم و پس زد گفت نازی بیخیال بیا بریم بیرون -
منصرف شده بود اما من اگه سکس نمیکردم . . . .
به زور کشوندمش روی تخت و داشتم شلوارشو در می آوردم که اصرار کرد نازی تو رو خدا
من تا حالا با دختری تنها نبودم و . . . . بهش گفتم هییییس علی میخامت
چشماشو محکم بسته بود خجالت می کشید من لختش کردم و کیرش (فوق العاده قشنگ و بزرگ و کلفت بود) رو لیس میزدم و اوووووووووووففففففف الانم که دارم میتعریفم دلم میخادش
اون روز علی با من هیچ کاری نکرد
خودم کیر راست شدش و کردم تو کس م خودم روی کیرش هی بالا و پایین کردم - سینه هامو روی تنش و کیرش میکشیدم و نوازشش میکردم و میبوسیدمش از پشت نشستم روی کیرش و با کون تپلم اووف کیرش و میمالوندم برگشتم که بازم کسم و روی کیرش بزارم که یهو علی یه آخ گفت و پاشید روم آبشو - روی کس و زیر دلم و روی صورتم پاشید - داشتم میمالوندم آبش و روی کیرشو روی کس خودم که یهو پاشد و پرید رفت توی حموم - منم روی تختش ولو شدم - از حموم در اومد و من و رسوند خونمون و بعدشم دیگه جواب تل نداد - با شماره های متفرقه میزنگیدم بهش و تا صدای منو میشنید جواب نمیداد- میگفت ازت خجالت میکشم -
من توی کف کیر علی بودم - دیگه با امین حال نمیکردم
دلم میخاست کیر علی مال امین بود - رابطمو با امین کم کردم و دنبال علی افتادم تا راضی ش کردم که با هم و مال هم باشیم
این داستان 2 سال طول کشید اما بعدش با علی رابطه ی احساسی و سکسی خوبی داشتم - البته الان چند ماهه که ازدواج کرده و دیگه ندارمش اما همیشه دوسش دارم - هم خودشو - هم کیر کلفتشو
ببخشید سرتون و درد آوردم

نوشته: nazi bala


👍 0
👎 0
94073 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

415723
2014-03-31 17:46:53 +0430 +0430

اساسا زدی به طرف تجاوز کردیا، خو نمیخاد! کجاش سخته؟؟

0 ❤️

415726
2014-04-01 01:05:01 +0430 +0430
NA

ajab… :?

0 ❤️

415727
2014-04-01 01:08:29 +0430 +0430
NA

روزگار اینجوریه دیگه یکی میشه مثل این علی که واسه در اوردن شرتش شیر یا خط میکنه … یکی ام مثل من که حتما قبل خونه رفتن یه دس تو خیابون میکردمت !
راست و دروغ داستان بکنار با دخترای که أدا تنگا و دس نخورده هارو در نمیارن حال میکنم

0 ❤️

415733
2014-04-01 06:49:02 +0430 +0430
NA

gghjnhg

0 ❤️

415728
2014-04-01 07:18:23 +0430 +0430

خـــــــــــــــــــــــــوب بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود.

0 ❤️

415729
2014-04-01 15:43:28 +0430 +0430
NA

خلاصه داستان : من یک هرزه تک پر هستم که کیر هرکی بزرگتره به اون کس میدم!

0 ❤️

415731
2014-04-02 06:38:14 +0430 +0430
NA

اگه راست باشه بنظرم دروغه

0 ❤️

415732
2015-07-11 19:14:47 +0430 +0430

ساده,سرراست,بی غل و غش…یکمم خشن,دختر چکار کردی با بچهء مردم؟ mosking دست راستت زیر سر بعضی دخترای سهوانی biggrin اما داستان,ای بد نبود,مرسی

0 ❤️