کوئیز آف کینگز

1396/08/25

سلام خدمت همه دوستان عزیزم
نیما هستم 28 ساله از تهران ، قبلا دو تا داستان دیگه فرستاده بودم به نام خانم معلم کلاس اول 1 و 2 ، اینبار میخوام داستان جدیدی رو براتون تعریف کنم که در تاریخ 4 آبان 96 اتفاق افتاده .
مدت ها بود که بازی کوییز آف کینگز رو روی گوشیم نصب کرده بودم و بازی میکردم گه گاهی ، چند وقت پیش قابلیت بازیه گروهی رو فعال کردن و میشه گروه درست کرد و گروهی مسابقه داد. قبل از این هم از طریق بازی با دو نفر آشنا شده بودم و دوست شده بودیم اما به سکس ختم نشده بود اما این بار رابطه به سکس کشید.
مهر 96 یکی از دوستای صمیمیم گروه درست کرد و گفت بیا گروه من بازی کن ، یه گروه تلگرام هم درست کرده بود برای هماهنگی بازی ها ، من هم وارد گروه شدم ، 15-16 نفری بودیم یه عده هم فقط تو گروه بازی بودن و تلگرام نیومده بودن.
من آدم بسیار شوخی هستم و با همه شوخی میکنم اما هیچوقت از حد نمیگذرونم ، با هر کسی به اندازه جنبه اش شوخی میکنم و سعی میکنم یه خط قرمز هایی رو رعایت کنم . خلاصه تقریبا دو هفته ای از ورودم به گروه گذشته بود و من دیگه با همه رفیق شده بودم و شوخی میکردیم و میگفتیم و میخندیدیم اما فقط توی گروه ، پی وی کسی پیام نمیدادم ، اکثر خانم هایی که تو گروه بودن هم متاهل بودن و فقط چند نفر مجرد بودن . راستش درست یادم نیست که چی شد من با یکی از خانم های گروه خیلی صمیمی شدم ، همیشه پیام های منو رپلای میکرد من هم به طبع همینکارو میکردم ، آدم بسیار شوخ و با جنبه ای بود ، یه جورایی اخلاقش مثل خودم بود .
من اون زمان برای ماموریت کاری جنوب کشور بودم ، یه شب حدود ساعت 2 بعد از نیمه شب بود ، گفتم من برم که فردا مطمئنم خواب میمونم ، پیامم رو رپلای کرد میخوای بیدارت کنم؟! من فکر کردم شوخی میکنه گفتم باشه بیدارم کن ، انقدر پیام بده سر صبح تا با صداش بیدار شم ، چند لحظه بعد پی وی پیام داد واقعا بیدارت کنم؟ گفتم من مشکلی ندارم فقط اینترنت رو آف میکنم موقع خواب ، گفت ای بابا منم که شمارت رو ندارم ، پس چه جوری بیدارت کنم؟؟ چند تا شکلک ناراحتی هم گذاشت . من هم دیدم انگار مشکلی نداره و یه جورایی هم شیطون میزنه ، شمارم رو براش فرستادم گفتم پس لطفا 7:30 بیدارم کن ، بیداری دیگه اون موقع؟ گفت آره صبح ساعت 6 بیدار میشم که پسرم رو ببرم مدرسه ، تازه اینجا بود که فهمیدم متاهله و بچه هم داره !!!
راستش قبلا هم با زن شوهردار سکس داشتم ، یه زمانی خط قرمزم این بود اما بعد ها به این نتیجه رسیدم کسی که بخواد بده میده ، من نکنم یکی دیگه میکنه . کسانی که تجربش رو داشته باشن میدونن لذت سکس با زن شوهر دار 100 برابر سکس با دخترها است ، سکس بلدن ، نق نمیزنن ، معمولا همه کار میکنن تو سکس و …
خلاصه صبح زنگ زد و بیدارم کرد من تو خواب و بیداری تشکر کردم و رفتم سرکار ، بعد این دیگه هر روز پیام بازی میکردیم و همیشه صبح ها بیدارم میکرد ، یه روز صبح نتونست بیدارم کنه و خودم بیدار شدم و رفتم سر کار ، حدود ساعت 11 زنگ زد و گفت نتونستم بیدارت کنم ببخشید و این حرفا ، گفتم نه مشکلی نیست شما لطف داری و من شرمندتم که هرروز صبح بیدارم میکنی.
بعد با خنده گفت امروز صدات رو نشنیدم دلم تنگ شد گفتم تماس بگیرم باهات صدات رو بشنوم ، گفتم کار خیلی خوبی کردی بازم از این کارا بکن و یه زره حرف زدیم و قطع کردیم.
کم کم استیکر های لب و بوس و بغل میفرستادیم برای هم ، از لب گرفتن و خوردنش خیلی خوشش میومد ، میگفت اینا رو میبینم دلم میخواد ، من هم میگفتم بابا من چی بگم پس؟ تو حداقل امکاناتش رو داری یکی هست نیازت رو رفع کنه ، اما فراتر نرفتم ، تا همین حد بود حرفامون.
من هیچوقت پیش قدم نمیشدم تو جلو بردن حد و حدود های رابطه همیشه اون این کارو میکرد ، استیکر هم خودش اول فرستاد. به نظرم این روش همیشه جواب میده ، یکم دیر به هدف میرسه اما حتما میرسه و دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه !!!
دیگه شبا بعد اینکه شوهر و بچه اش میخوابیدن میومد با هم یه ساعتی چت میکردیم ، آخرشم با چت همو بغل و بوس میکردیم و میخوابیدیم . چند وقتی هم اینجوری گذشت ، یه بار که از حموم اومده بودم و با حوله بودم براش عکس فرستادم ، جوری که تا زیر شکمم معلوم بود فقط ، عکس و دید گفت پس بقیش کو؟ گفتم بقیه نداره که همینه دیگه ، گفت نه خب از کمر به پایینت چیزی نیست؟
فوری شورتم رو پوشیدم و یه عکس فرستادم براش از کیرم توی شورت ، گفت اااااا اذیتم نکن این که هیچیش معلوم نیست یه عکس بدون شورت میدادی میمردی؟؟؟ منم یه دونه دیگه بدون شورت فرستادم براش ، تازه هم شیو کرده بودمش سفید و تر و تمیز بود ، سایز کیرم معمولیه 17-18 سانت بیشتر نیست ، کلفتیشم معمولیه چیز خاصی نیست در کل ، دید و گفت به به چه بهشم رسیدی خبریه؟! گفتم نه بابا من اینجا دارم میمیرم این ماموریتم که تموم نمیشه ، گفتم خب حالا تو هم یه عکس از سینه هات بده دیگه که مساوی بشیم .
اولش قبول نکرد و گفت نه نمیشه پسرم خونست و این حرفا ، من پیله کردم خب برو یه اتاق دیگه زودی بگیر بفرست بلاخره فرستاد ، دو تا سینه بزرگ و خوشگل ، نوک قهوه ای خیلی خوشگل بود ، گفتم به به عجب ممه هایی داری خوش به حال شوهرت. خندید و گفت حالا پر رو نشو دیگه ، من لباسم رو پوشیدم و رفتم سر کار اونم رفت به کاراش برسه اتفاق خاصی نیوفتاد .
شب که طبق معمول مشغول چت بودیم دیدم زیاد استیکر سکسی میفرسته فهمیدم یه خبرایی هست ، منم همراهیش میکردم ، گفت کاش الان پیشم بودی ، گفتم واااای اگر میشد که عالی بووووود ، گفت فکر کن الان پیشمی چیکار میکنی؟ و اولین سکس چتمون شروع شد ، خیلی داغ و حشری بود توی چت قشنگ مشخص بود اون شب جفتمون ارضا شدیم و دیگه هر چند شب یه بار کارمون شده بود سکس چت . یه بار گفتم من اگر برگردم تهران میای پیشم ببینمت؟ گفت نمیدونم اگر بتونم میام اما نقشه نچینی ها
گفتم نه بابا چه نقشه ای من پسر خوبیم ، خلاصه این چت کردن های مداوم در طول روز باعث شده بود وابسته بشیم به هم منم واقعا بهش علاقه پیدا کرده بودم اما اون گویا واقعا عاشق شده بود ، همش میگفت نمیدونم تویه توله چیکارم کردی حس عاشقی دارم ، همش به تو فکر میکنم ، دوست دارم لبات رو بخورم و بغلت باشم.
یه دفعه جدی بهش گفتم من اگر بیام مرخصی میای پیشم؟ گفت اگر آخر هفته بیای آره پسرم رو میذارم خونه خواهرم میام ، خونت کجاست؟ آدرس رو دادم گفت وااای چه خووووب نزدیک خونه خواهرمه . گفتم حالا کی اوکی هستی ؟ گفت همین هفته میتونی بیای؟ منم تقریبا یه ماهی بود که محل ماموریتم بودم و خونه نرفته بودم ، گفتم بذار از مدیرم بپرسم ببینم چی میگه .
مدیرم آدم خیلی خوبیه ، خودش تهران بود ، بهش ایمیل دادم و گفتم برای پنجشنبه باید یه روزه بیام تهران نوبت دکتر دارم ، جواب داد مشکلی نیست سلامتی در اولویته ، یه روز کافیه؟ گفتم اره فقط میخوام چشمام رو معاینه کنه چکاپ سالانه میرم .
خلاصه اوکی رو داد منم به الی گفتم که چهارشنبه شب پرواز میکنم به سمت تهران پنجشنبه صبح منتظرتم ، خیلی خوشحال شد و گفت عاااالیه من صبح پسرم رو میذارم خونه خواهرم و میام.
چهارشنبه شب ساعت 10:30 پرواز داشتم ، ساعت 4 بعد از ظهر اس ام اس اومد پروازتون تاخیر داره شده ساعت 2:40 نیمه شب، گفتم ای کیر توش اینا میگن 2:40 یعنی حداقل 3-3:30 ، تا برسم میشه 4:30 ، برم خونه میشه 5 ،5:30 کی بخوابم کی بیدار شم؟!
هرچی فحش که بلد بودم نثار روح اموات اون ایرلاین کردم ، چاره ای نداشتم ، فرودگاه بودم که دیدم پرواز هواپیمایی نفت کنسل شده !! گفتم فاااک سریع چک کردم دیدم مال من نیست یه نفس راحتی کشیدم ، سرتون رو درد نیارم ساعت 4:20 پریدیم و راه افتادیم به سمت تهران ، قبل بلند شدن هم یه ماشین رزرو کردم که ببرتم خونه . ( شرکتی که کار میکنم سیستمی داره برای رزرو ماشین که میشه برای رفت آمد های کاری بین شهری و فرودگاه ماشین رزرو کنی ) رسیدم مهر آباد راننده تماس گرفته بود اس ام اس تماسش اومده بود ، تماس گرفتم باهاش سلام علیک کردم گفت مهندس من رسیدم منتظرتم ، پیداش کردم ، رسوندتم خونه ، تقریبا ساعت 6 بود حالا مگه خوابم میبرد؟! به شدت خسته بودم اما خوابم نمیبرد هم نیم ساعت از خواب میپریدم .
بلاخره ساعت 10 بود دیدم الی تماس گرفت سر کوچتونم ، پا شدم از جام دست و صورتم رو شستم دیدم زنگ خونه رو میزنن ، در رو باز کردم اومد تو ، برای اولین بار از نزدیک میدیدمش ، چهره ی خوب و قشنگی داشت ، سبزه بود خوش اندام سینه های بزرگ که قبلا دیده بودم توی عکس ، کون گنده و نرمی هم داشت ، همین که در واحد رو بستم محکم بغلش کردم ، اونم بی جواب نذاشت و دستاشو انداخت دورم و منو فشار میداد به خودش ، بدون اغراق 3-4 دقیقه فقط همو فشار میدادم تو بغل هم ، تو گوشش میگفتم چه قدر دوست داشتم از نزدیک ببینمت مرسی که اومدی ، صورتش رو چند بار بوسیدم از هم جدا شدیم رفت و نشست تو حال منم رفتم چای بیارم بخوریم ، من تنها زندگی میکنم ، خونه به هم ریخته بود ، گفت واااای اینجا چرا اینجوریه؟! گفنم مجردیه دیگه ، من صبح میرفتم شرکت شب میومدم دیگه حال کار تو خونه رو نداشتم ، یه کم خونه رو مرتب کرد منم صبحونه رو آماده کردم نشستیم با هم خوردیم ، یکم جمع و جور کردیم خونه رو ، نمیدونستم باید چه جوری شروع کنم ، هر دومون میدونستیم قرار سکس داشته باشیم اما شروع کار وااااقعا سخته ، دراز کشدم کنارش سرمو گذاشتم رو پاهای گوشتیش ، میخندید و حرفی نمیزد ، سرمو آوردم بالا نزدیک صورتش کردم ، خوشبختانه همراهیم کرد و لب تو لب شدیم ، خیلی خووووب میخورد لبامو ، من هم با اشتها میخوردمو میمکیدم ، بلند شدم رو به روی هم بودیم ، دستامو گذاشتم رو سینه های بزرگش واااای فوق العاده بودن ، من عاشق سینه هستم و سینه های الی دقیقا همون چیزی بود که میخواستم بزرگ و نرم و خوشگل ، از روی لباس فشارشون میدادم ، تو سکس چت هامون گفته بود رو سینه هاش خیلی حساسه و دست بهشون بخوره خیس میکنه خودش رو ، منم تا میتونستم میمالیدم و فشار میدادم و لباش رو میخوردم ، درازش کردم روی زمین ، من چون به تازگی مستقل شدم ، امکانات خونه ام کمه ، نه مبل دارم نه تخت خواب ، دروغ چرا فقط فرش پهن بود تو خونم و رخت خوابی که شبا روش میخوابیدم که اونم همیشه پهن بود و جمع نمیکردم ، مهمان که نداشتم اصلا ، صبح میرفتم شب میومدم دوباره میخوابیدم روش جمع کردنش اشتباه بود دیگه . لوازم آشپزخونه تکمیل بود اما مبل و تلویزیون و تخت نداشتم.
الی حالا رو کمر دراز کشیده بود ، من روش بودم و لبای نازش رو میخوردم و سینه های نرمش رو میمالیدم ، کیرم لای پاهاش بود و فشارش میدادم به کسش ، اونم پاهاش رو جمع کرده بود و کیرم رو فشار میداد ، 10 دقیقه ای به این منوال گذشت ، دکمه های مانتوش رو باز کردم و در آوردمش ، یه بولیز تنش بود اونم در آوردم یه سوتین مشکی بسته بود که نمای فوق العاده ای به سینه هاش داده بود ، سوتینش رو در نیاوردم ، سینه ها رو از بالا آورد بیرون ، عاااالی بودن نوکشون برآمده و آماده ی خوردن ، رفتم به سمت سینش و شروع به خوردن کردم ، دیگه چشماش رو بسته بود ، سرم رو فشار میداد به سینش منم با ولع میخوردمشون و نوکش رو میک میزدم با دستم هم سینه دیگه اش رو میمالیدم ، دوباره رفتم سراغ لباش ، اینبار وحشیانه میخورد لبام رو ، زبونم رو میک میزدم خیلی خووووب بود ، من هم لب ها و زبونش رو با اشتها میخوردم. رفتم سراغ گردنش ، لیسش میزدم ، گوشش رو میخوردم دیگه صداش در اومده بود ، کم کم رفتم پایین تر ، شکمش رو لیس میزدم ، یهو پاشد خودش شلوارش رو در آورد ، حالا با شورت جلوم ایستاده بود ، یه شورت مشکی که یه پاپیون قرمز کنارش داشت ، شورتش رو در آوردم ، یه کم شکم داشت اما خب زایمان داشته و طبیعی بود ، درازش کردم دوباره ، پاهاش رو باز کردم ، راستش من داستان ها رو میخوندم همیشه میگفتن کسش خیس بود آب میچکید و … اما هیچوقت برام پیش نیومده بود اما این بار کس الی جون واقعا خیس بود ، خیلی دوست داشتم یه بار ببینم همچین صحنه ای رو ، آب نمیچکید اما خیس خیس بود . از خوردن کس بدم نمیاد به شرطی که تر و تمیز باشه که خوشبختانه کس الی خوب بود ، زبونم رو روش کشیدم خیلی خوشش اومده بود ، لیس میزدم کسش رو ، انگشتم رو کرده بودم توی کسش تکون میدادم و چوچولش رو لیس میزدم ، صداش بالا رفته بود و خیلی لذت میبرد ، به حدی کسش رو خوردم که داشت ارضا میشد ، گفت بسه بسه بکن تو کسم میخوام با کیرت ارضا شم ، منم اطاعت کردم و کیرم رو فرو کردم توی کس خیسش ، قبلا هم کس کرده بودم اما نه به این خوبی ، کسش واقعا گرم بود حس خوبی به کیرم میداد ، شروع کردم به تلنبه زدن ، تو سکس چت ها گفته بود دوست دارم وحشیانه بکنیم ، منم با تمام توان تو کسش تلنبه میزدم ، الی هم دیگه اه و ناله های به داد رسیده بود ، سینه های گندش با هر ضربه ی من بالا پایین میشد خیلی قشنگ بود ، 3-4 دقیقه ای کردمش تا ارضا شد ، محکم بغلم کرد لبامو میخورد ، هیچ حرفی رد و بدل نمیشد فقط لب ، بعد چند دقیقه گفت عااااااالی بود خیلی خوب ارضا شدم ، کیرم رو کشیدم بیرون ، بلندش کردم گفتم بخورش گفت نه اول بشورش ، رفتم شستم و برگشتم با ولع میخورد کیرمو ، تمام ساک هایی که قبلا واسم زده بودن به پاش نمیرسید ، خیلی خووووب میخورد ، زبونش رو دور کیرم میچرخوند ، سرش رو میکرد تو دهنش و میک میزد ، رفت سراغ تخمام ، لیسشون میزد ، کردشون تو دهنش و میکشون میزد ، خیلی این کارو دوست دارم ، زبونش رو از پایین تخمم تا نوک کیرم میکشید ، موقع ساک زدن نگاهم میکرد که این نگاه لعنتی خیلی بهم حال میداد ، پنج دقیقه ای ساک زد واسم ، من زمانی که ایستاده می کنم دیرتر ارضا میشم ، بلندش کردم گفتم دستات رو بذار رو دیوار کونت رو بده عقب ، گفت نه نه از عقب نمیدم ، گفتم عشقم میخوام بکنم تو کست نگران نباش ، قبول کرد منم از پشت کردم تو کسش ، موهاش رو گرفته بودم و وحشیانه تلنبه میزدم ، الی فقط اه و ناله میکرد و لذت میبرد ، میگفت بکن بکن بلاخره کردی تو کسم کیرتو ، قربونش برم ، همیشه دلم میخواست شریک رابطه ام اینجور حشری باشه ، تمام فانتزی هایی که داشتم با الی داشت واقعی میشد ، داغ بودن ، صحبت های سکسی در حین سکس ، وحشی بودن ، همه ی اینا در الی بود ، واقعا لذت میبردم ، بعد چند دقیقه پوریشن رو تغییر دادیم ، من خوابیدم و الی اومد رو کیرم نشست ، شروع به بالا پایین پریدن کرد ، منم سینه هاش رو میمالیدم ، اومد پایین هم زمان لبام رو میخورد ، دستش رو سینه هام بود و نوک سینه ام رو میمالید ، خیلی حال میداد بهم ، سرعتش بیشتر شده بود ، منم میزدم رو کونش محکم ، میگفتم این مال کیه؟؟؟ الی هم با اون حالت حشری میگفت مال تو عشقم همه چیم مال نیمااااست و من لذت میبردم ، بعد چند لحظه الی دوباره ارضا شد ، اینبار قشنگ ارضا شدنش و خیس تر شدنش رو حس کردم ، اومد سراغ لبام و شروع کرد به خوردنش ، همونجور که قبلا بهم گفته بود خیلی لب گرفتن رو دوست داشت ، بعد رفت سراغ سینه هام ، لیسشون میزد و با زبونش با نوک سینه ام بازی میکرد ، عاااااالی بود خیلی خوشم اومد ، بلندش کردم از رو کیرم ، گفتم چهاردست و پا شو میخوام داگ استایل بکنم ، تو این پوزیشن کس و کونش از پشت محشر شده بود خیلی خوشگل بود ، از پشت کردم تو کسش و شروع کردم به تلنبه زدن ، داشت آبم میومد ، سینه های رو فشااااار میدادم ، گفتم الی دارم میام کجا بریزم؟؟؟ گفت در نیار کیرت رو ، بریز توش تا آخرین قطره بریز تو کسم ، عقلم میگفت این کار رو نکنم اما تا حالا تجربه اش رو نداشتم میخواستم بدونم چه حسی داره ، بلاخره شهوت پیروز شد و ریختم تو کسش و همونجور افتادم روش ، الی قربون صدقه خودمو کیرم میرفت ، بی حال شده بودم ، بعد چند دقیقه کیرم و کشیدم بیرون و خودمون رو پاک کردیم ، تازه فهمیده بودم چیکار کردم !! گفتم الی حامله بشی من چه خاکی به سرم کنم؟!! گفت نترس اولا که من شوهر دارم مشکلی نیست ، دوما من باردار نمیشم باید با دارو و تحت درمان باردار شم تا الان 5 بار حاملگی ناقص یا خارج از رحم داشتم نگران نباش بابا نمیشی.
یه کم آروم تر شدم ، بغل هم دراز کشیدیم نیم ساعتی ، تا شب ساعت 8 میتونست بمونه پیشم ، حدودا یه ساعت بعد دوباره وسط لاس و لب من شق کردم ، الی هم که پایه ، یه سکس دیگه داشتیم به خوبیه قبلی ، دیگه واقعا گرسنه ام شده بود هیچی هم خونه نبود ، یه ماهی نبودم ، لباس پوشیدیم اسنپ گرفتم رفتیم رستوران نزدیک خونه جاتون خالی چند سیخ کباب خوردیم و باز با اسنپ برگشتیم خونه ، ساعت تقریبا 5 بود اگر اشتباه نکنم ، هردو خسته بودیم تا اومدیم لباسامون رو در آوردیم رفتیم رو تشک اومد تو بغلم کونش رو فشار میداد عقب و رو کیرم بازیش میداد ، همیشه واسم سوال بود چه جوری بعضی ها جون دارن چند دست پشت هم میکنن !!
اما اون روز خودم اونجوری شده بودم ، نمیدونم از کجا انرژی آورده بودم ، شب قبلش هم نخوابیده بودم !! فقط تو فرودگاه یه هایپ خورده بودم ، بعید میدونم یه هایپ همچین انرژی بده !!!
نیم ساعتی خوابیدیم ، الی بلند شد چای دم کرد و یه کم آشپزخونه و خونه رو مرتب کرد ، من همچنان خواب بودم ، حس کردم یه چیزی افتاده روم ، چشمام رو باز کردم ، الی بود ، روم دراز کشیده بود ، حس خوبی بود ، دوباره شروع کردیم به لب بازی ، و یه سکس دیگه داشتیم ، باورش سخته حتی برای خودم اما همینه که عرض کردم ، اون روز سه بار از صبح تا 8 شب سکس داشتیم .
بهترین روز سکسیه عمرم تا به این لحظه بود ، بهترین سکسم تا این لحظه با الی جون بود. واقعا لذت بردم و سیر نمیشدم ازش.
تقریبا ساعت 8 بود که حاضر شد بره خیلی خسته بودم بیش از حد تصور ، پا شدم بغلش کردم ، واقعا دوست داشتم پیشم بمونه امشب رو بغل هم بخوابیم اما ممکن نبود . چند دقیقه بغل هم بودیم ، آرایش کرده بود نمیشد دیگه لباش رو بخورم فقط چندتا بوس کردمشون ، در کمال ناباوری کیرم باز شق شده بود ، درد میکرد اما شق بود ، الی گفت وااااای نیما تو چرا اینجوری هستی؟؟!! به شوخی گفتم من سفارش عربم سیر نمیشم خندید نشست کیرم رو بوسید . از هم خداحافظی کردیم و الی رفت منم هم تا فردا ظهر ساعت 1 خوابیدم ، ساعت 5 هم پرواز برگشتم به جنوب بود خوشبختانه به موقع رسیدم.

ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید ، امیدوارم خوشتون اومده باشه
سعی کردم با جزئیات کامل باشه و چیزی از قلم نیوفته واسه همین کمی طولانی شد
موفق و پیروز باشید
نیما

نوشته: NiMa


👍 17
👎 8
6738 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

662152
2017-11-16 20:51:55 +0330 +0330
NA

باور کن منم تو کوئیز دوتا مخ زدم که هردوش به سکس انجامید

0 ❤️

662174
2017-11-16 23:51:40 +0330 +0330

نه حال کردم با نوشتت ایول داداچ نوش جون ولی زن شوهر دار نکنید خواهشا اصن نزدیکشم نشید
چون قطعا سر خودتونم میاد

1 ❤️

662176
2017-11-17 02:12:12 +0330 +0330

و باز هم نخوندم

0 ❤️

662190
2017-11-17 07:37:18 +0330 +0330

منم تو کوییزم مخمو نزنن بگائنم

2 ❤️

662264
2017-11-17 21:51:06 +0330 +0330

من هنوز این موضوع واسم جا نیفتاده که چرا زن شوهر دار میده؟؟؟؟

2 ❤️

662320
2017-11-18 11:31:55 +0330 +0330

ای جاکش.وقتی زنتو جلوی چشمات گاییدن اندازه میاد دستت.حیوون.دیوث.مفت خور.بیشرف.حالم از ریخت و قیافه پلشتت بهم میخوره.گوزو

1 ❤️

662340
2017-11-18 18:19:18 +0330 +0330

لذت بردم تشکر

0 ❤️

704038
2018-07-21 08:12:23 +0430 +0430

فقط چند خط خوندم

بعد میگن چرا زن نمی‌گیرید

0 ❤️