با توجه به استقبال زیاد دوستان از خاظره قبلی، می خوام خاطره روز پس از اون واقعه رو براتون تعریف کنم.
در قسمت قبلی خواندید که چطور سکس کثیف ما به آن واقعه تاریخی منجر شد و یادگاری خوبی برای ما گذاشت. براتون گفتم که ما عاشق سکس کثیفیم و ازون لذت می بریم.
پس از صبحانه داشتم حاضر می شدم برم سر کار که ناگهان آیدا جلو پرید و گفت الان می خوام. همین الان
منم بهش گفتم الان خیلی دیرم شده و باید برم شرکت ولی از اون انکار و از من اصرار.
دیدم نخیر فایده نداره و خانم میخواد
بهش گفتم برو تو برو توی حموم تا من بیام ولی مبادا شیو کنی ها. من بدون شیو و پر مو و بودار دوست دارم. اونم گفت باشه و رفت حموم.
وقتی وارد حموم شدم دیدم توی وان خوابیده و لای پاشو باز کرده. منم بدون این که چیزی بگم روی صورت و توی دهنش شاشیدم و کلا مجاری ادرارمو روی صورت و توی دهنش خالی کردم.
حالا نوبت اون بود که برام جبران کنه. کلی ساک پر تف برام زد و اومد نشست روم و منم که حسابی حشری شده بودم شروع به کردنش کردم.
بعدش گفت شاش دارم و بهش گفتم بیا همینجا روی صورتم کارتو بکن. اونم با خوشحالی همونجا تمام محتوای کلیه و مجاری ادراشو روی صورتم خالی کرد.
بعدش بهش گفتم حالا نوبت اون کون خوشگل و طعم دارته.
اونم گفت چشم و لای پاشو باز باز کرد و منم که حسابی حشری شده بودم گذاشتم لای کون پر از مو و پشم اون.
لازم به یادآوریه که چند وقتی بود که آیدا مزاجش کمی شل شده بود و خوب کار نمی کرد که همین موضوع بر نگرانی من افزوده بود به هر حال شروع کردم از کون کردنش و به محض این که کیرمو در آوردم تا آبم رو روی صورتش بپاشم یه دفعه دیدم که گلاب به روتون روی کیرم و بدنم کاملا تر زد و من که از این حالت خیلی خیلی بیشتر حشری شده بودم اونو توی بغلم گرفتم.
تمام بدنمون لیز و قهوه ای شده بود و در این حالت در آغوش هم کاملا می غلتیدیم و لذت فراوان می بردیم که خدا قسمت همتون بکنه.
ضمنا این خاطرات عین حقیقته و اصلا نمی خوام خلاف واقع بگم و تجربه هام رو دارم وباهاتون به اشتراک می زارم که شما هم از این نوع سکس غافل نشید.
خلاصه توی همون وانی که آبش به رنگ قهوه ای در اومده بود و آب منی من هم قاطیشون شده بود و با همون آب خودمون رو شستیم و ماساژ دادیم ولی چیزی که خیلی جالب بود و کلی بهش خندیدیم این بود که چند تا تیکه خیار و پوست گوجه ای که دیشب با کباب و سالاد خورده بودیم توی اون آب دیده میشدند و بهمون چشمک می زندند.
خلاصه چند تا شون رو دهن آیدا کردم و اونم چن تاشون رو دهن من گذاشت که خیلی خوشمزه بودند. موهای بلند کس و کون که همراه با تکه های قهوه ای و باقی مونده غذاها و سالاد دیشب همراه با آب منی و چربی روی آب برای خودشون راه می رفتن که منظره ای بسیار حشری کننده داشتند.
پس از این که با همون آب خودمون رو ماساژ دادیم، و پس از یک سکس به یاد موندنی اومدیم بیرون ولی نمی دونم چرا وقتی رفتم سر کار همه فکر می کردند که سر صبحی کباب خوردم و همه هوس کباب کرده بودن.
قسمت بعدی خاطره ام کون خوری پس از نهاره که زیاد منتظرتون نمی زارم و پس از ویرایش اون رو تقدیم حضور گلتون می کنم.
نوشته: ارشیا
وداستان های بعدی: کون خوری بعد از میان وعده های صبح گاهی و عصر گاهی
احتمالاً هم از اولی پوست سیب و از دومی هم تیکه های بیسکوئیت ساقه طلایی استخراج میکنی و در نهایت از تولید به مصرف!
نوش جان!
پ.ن: کص کش خان با مجموعه داستانای تخمیت ( نهایت جندگی زنم) آدمو از سکس زده میکنی، حداقل از غذا خوردن نندازمون
از ادمین سایت شدیداً تعجب میکنم!
چی میشه گوشی از دستت بیوفته توی چاه توالت و رغبت نکنی درش بیاری که دیگه مارو با کصشعرات سرویس نکنی؟
شما کلا اعتقادی ب توالت ندارین😂
خونه خریدین بگو توالتو از متراژ خونه کم کنه به یکی دیگه اجاره بدش😂😂
کصخل از اون اصرار از تو انکار
سوادم نداری اخه یابو 😂
کیرم تو ناموست کسکش
کیری با جزیات تعریف میکنی بیناموس من مادرتو گایدم
کیر تمام کاربران این سایت تو خودتو اونای که از داستان های کیریت استقبال کردن
آدمین کیرم تو ناموست آخرش مجبور شدم روزه بگیرم چون با خوندن این داستان از غذا هم زده شدم آدمین زن تو گاییدم
چقد حال بهم زنه عده ای از مردم دنیا
کیرم تو این فانتزی کصشعرتون
یعنی خدا وکیلی احتمال زیاد بابا ننت هم تو همون آب قهوه ای موجود گهی مثل تورو ساختن. کثافت
فقط اونی که استقبال کرده رو باید پیدا کرد و کرد و با از هم کرد اونقدر کرد که دیگه وقتی کلمه استقبال رو میشنوه جیغ بزنه فرار کنه
خاک تو سرت که بلد نیستی کسوشعرم بگی
حرومزاده
ببین کیر تمامی مجاری اداری کل کشور با تمام محتویاتش توی مجاری ادراری ننت خب