سلام رفقای حشری امیدوارم خوش باشین
اسم من علیرضاست دانشجوی ترم یک تو یکی ازشهرای خراسان خودم تبریزیم روز اول ک رسیدم خوابگاه دانشگاه با یه پسر خوشگل ب اسم محمداشنا شدم بعد ی مدت ک باهم جورشده بودیم باهم میرفتیم کافه و بیلیارد وسیگار کشیدن حرف از گل شدچون من خودم گل میکشیدم داداشمم ساقی گل بود باخودم ی صدگرمی گل برده بودم ب محمد گفتم محمد گل میکشی اینم ک بچه تهرون بودوهی چس کلاس میومد زیادی کس میگفت وشدید عشق لاتی داشت گفت ارع میکشم بیستم ابان بود که دونخ گل برداشتم ظهرساعت چهارفلان رفتیم یه نخ کشیدیم حالش اصن خوب نبود شدید کره کرده بود وهرچی میتونست میخرید میخورد چون اولین بارش بود فاز بدی گرفته بودچشاش شدید خط بود بعد یه ساعت تو خیابون کس چرخ زدن رفتیم بیلیاردیکی دوساعتی بازی کردیم بعد زدیم ییرون بعد منم ک دیگ میدونستم جنبش پایینه خودمم شدیدن تونخش بودم بکنمش چون اقا محمدمونمدشدید خوشگل بود باپوست سفید چشای سبز موطلایی هیکلشم هیلی سکسی بود لامصب کونش ادمو میکشت بدنشم انقدنرم بود که وقتی باهام دست میداد ویا دستم مینداختم دورگردنش شق درد میگرفتم خلاصه بعدبیلیارد رفتیم ب یکی ازپارکای خلوت شهر ک یکم دوربودرفتیم نخددوم رو روشن کردم کشیدیم اخرش ک داشتم بهش شات میدادم ودیدم ک دیگ حالش خوی نیس تو کماست پیپر روانداختم لباش رو خوردم دودروتو دهنمون میچرخوندیم منم داشتم لبای نرم قرمز گوشتیش رو میخوردم دمش گرم اونم همراهی میکرد خورشید غروب کرده بود هوا نسبتا تاریک بود بعد یه دقیق لب گرفتن کشیدم تو بغلم موهاشو نوازش میکردم شدید شق کردم بودم دیگ کیرم داشت کمرشو سوراخ میکرد از زیرلباس منم داشتم اروم باسینه هاشو گوشش بازی میکردم
ساعت دیگi ده شده بود باید میرفتیم خوابگاه تا اینک خاموشی بزنند منم شدید خوشحال ک بلاخره رابطم با داداش کونیمون جور شده نفازولین ریختیم دربست گرفتیم رفتیم خوابگاه گرفتیم خوابیدیم ازاون روز دیگ کارم شده بود لب گرفتن و مالیدنش توحالت چت بودن بعد دو هفته یه تعطیلی یه هفته ایی بود بچه هایی که خونشون نزدیک بود رفتند شهرشون از صد نفربیست نفر مونده بودیم ک روز دوم بهش گفتم محمد بریم مشهد گفت حلله رفتیم یه اتاق تو طبرسی گرفتیم به مدت سه شب منم میدونستم امروز خلاصه دیگ همه چه تمومه رفتیم گشتیم تو راه من یه خشاپ سوپروگادول گرفتم ک دمشو شدید ببینم وخودش روفرستادع بودم تامن برسم ساندویچ سفارش بده رفتیم ساندویچ کره کردیم چندساعتی گشتیم شب یازده بود برگشتیم رسیدم قرص انداختم بالا لباسامون رو دراوردیم با شلوارک دوتامون رفتیم روتخت محکم بغلش کرده گلوشو میخوردم بعدک دیدم خودشم پایست میدونست دیگ براش خرج کردم تابکنمش بعدش یه فیلم گی سرچ کردم تولب تاب محمد داداشمون بعدده دق نگاه کردن دوتامونم شق کردع بودیم که دیدم محمد داره با کیرش ورمیره چشاش خمارشده نفس نفس فهمیدم وقتشه دیگ لبتاب روگذاشتم کنارلب تولب شدیم من داشتم کونشو میمالیدم شروع کردم ازگلوش تا سینه هاش لیسیدن خوردش ممه های کوچولو نرم وسفیدش دیگ داشتیم دوتامونم میمردیم شلوارکم کشیدم پایین گفتم محمد باید برام جق بزنی بایکم نازکردن قبول کرد یه ده دقیقه گذشت گفتم محمد دوسش داری خجالت نکش برای تومیتونی بخوریش دیدم انگارمنتظرم بودتابگم شدید داشت ماهرانه میخوردمنم داشتم دیگ میمردم قرص کارش رو کرده شدیدشق کرده بود کیرم داشت میترکید بعدیه رب شلوارک شرتش روکشیدم پایین وای تا دیدم کونشم مثل مویی نداره وسفیدی نرمی داشتم میمالیدم کونش دیگ داشتم میردم لای کونشوبازکردم چی میدیم یه سوراخ قرمز همرنگ لباش کیرمو گذاشتم لای کونش بالا پایین میکردم چون چیزی نبودپیشمون مجبور بودم با تف خیسش کنم سوراخش روتاگشادش کنم ک دیدم زیادیم تنگ نیست بعدی دق باز دادم دهنش تا خیسش کنه کیرمو بعد یواش یواش سرکیرمو کردم تو یه اخی کشیدومن بیشتری حشری شدم تا نصفه کردم توداشتم اروم اروم تلمبه میزدم بعدپنج دق تاته ۱۷سانت روکردم توش که دیگ داشت باناله هاش دیونم میکرد منم داشتم باسرعت تلمبه میزدم به یه رب زدم ک دیگ پاهام خشک شده بود برش گردوندم کشیدم تا کمرش ته تخت موندوپاهاش روانداختم روشوونم یه نیم ساعتی اروم اروم زدم که دیگ داشتم از زانو دردمیمردم ازش یع لب یع دقیقه گرفتم یکم گردنشون خوردم که اونم زیر کیرم ارضاع شده بدنش سست بود یه رب باهاش بابدنش حال کردم کیرمورولباش میکشیدم اروم اروم فشار میدادم تودهنش اونم میزون داشت برام ساک میزد کع باز روشکم خابوندمش بالشت روگذاشتم زیرشکمش شروع کردم یع رب شدید گاییدمش که ابم اومدریختم توکونش وکیرمونکشیدم بیرون روش دراز کشیدم گلوگوشش رومیخوردم بازوهاش رو می مالیدم بعد یعساعت که بغلش کرده بودم پاشدیم رفتیم حموم باز توحموم یکم لاپاش‌ جلو عقب میکردم باشامپو خیلی حال میداد اومدیم بیرون تو بغل هم لخت دراز کشیدیم شروع کردم به سوال کردن ازش ک قبلا هم داده بودی کع گفت اره از سه سال پیش موقعی ک سوم دبیرستان میخونده باهمکلاسیش همدیگرومیکردن تا شیش ماه پیش ک دیگ نداده بود بهم میگفتم خودمم شدید تواین دوماه توخوابگاه باخودم ورمیرفتم یکی رومیخواستم بکنه منو بازشروع کردم بع لب گرفتن ازش کونش رومالیدن توسه روزی که مشهد بودیم کلا لخت بودیم روزی دوبار میکردمش توبغلم می نشت یاموقع اینک روتخت دارزمیکشیدیم میزاشتم لاپاش خیلی داغ بود پوستشم عین سرسره سربود گذشت برگشتیم خوابگاه وهرهفته یکی دوبارمیکنمش وقتی اتاق اونا یا اتاق ما خالی میشه تا الان که شب یلداست یه ساعت پیش چون رفیقاش مشهد بودن واتاقشون تنها بودگاییدمش وبعدالان خوابیده پیشم شدیدعاشقش شدم خوشگل ترین پسری که تو زندگیم دیدم دمش گرم

نوشته: باب مارلی