سلام.اسمم مهین هست و یه دختر ۲۰ ساله دارم و اسم شوهرم سعیده.خودم ۳۵ سالمه و شوهرم ۴۰ سالشه.تا چند سال پیش شوهرم کار درست و حسابی نداشت تا به واسطه برادرش با کامران که از خودم سه سال کوچیکتر اشنا شد و پنج سال پیش کامران دفتر هواپیمایی زد و شوهرم مشغول شد.دوسال پیش کامران ویلا شمال گرفت و رفتیم شمال و یه شب دیدم مینا یواش داره میره از اتاق بیرون که حالت رفتنش مشکوکم کرد و رفتم دنبالش و دیدم کامران در اتاقش رو باز کرد و مینا رفت داخل و دیگه نمیشد چیزی دید تا بعد نیم ساعت در باز شد و مینا بدون شرت دوید سمت دستشویی و کامران لخت از لادر معلم بود.من از مینا کفری بودم.به روش نیاوردم تا رفت دفتر هواپیمایی و کامران اونم استخدام کرد تا دوماه پیش که عقد کردن.اومدیم خونه و کامران شب قبل پرواز داشت و سعید و مینا رفتن دفتر چون مینا مسیول تورها بود.منم گفتم تا ساعت ۴ که میان هم کامران استراحت کرده و هم غذامو درست کردم.ساعت ۱۲:۳۰ کامران رفت دستشویی و وقتی اومد بهم گفت سعید شلوارک نداره.گفتم چرا.رفتم توی اتاق و داشتم توی کمد دنبال شلوارک میگشتم یهو دستای کامران دور کمرم حلقه زد و همزمان باهم افتادیم روی تخت.هرچی تقلا خواستم بکنم بدتر بود و شلوار و شرتم رو داد پایین و یه صدای تف انداختن اومد و خوابید روم و دم گوشم هی میگفت قربون مادرزنم برم و منم هی قسمش میدادم.اما یهو چشمام سیاهی رفت.کیرش رو از کون کرد داخل و همش رو فرو کرد.سر حال که شدم دیدم کامل لختم و چهار پنج تا دسمال کاغذی کنارم افتاده و کامران داره از کون میکنه و یه لحظه برگردوندم روی کمر و پاهامو جفت کرد داد بالا و باز از کون شروع کرد.دل و روده هام ترکیده بودن.یهو کیرشو کشید بیرون دیدم هیچ فرقی با شیشه نوشابه نداره و با عجله گفت دستمال دستمال…تا دستمال به دستم اومد یهو پامو داد بالا و تا ته کرد جلو که نافم تیر کشید و همه آبشو خالی کرد جلو.شروع کردم بهش غر زدن و رفتم دستشویی دیدم فایده نداره.فرستادمش قرص اورژانسی بگیره.اومد دیدم انگار یه جعبه کامل که فکر کنم چهل تا بسته قرص داشت گرفت.من با ناراحتی داشتم قرص در میآوردم و میگفتم چه خبره اینقدر.یهو پرسید بچه ها کی میان.گفتم یک ساعت و نیم و دیدم باز لخته.بهش گفتم بیشعور من مادرزنتم.مگه جنده گیر آوردی.بخدا درد دارم کامران.مینا میاد یکساعت دیگه که گوشش بدهکار نبود.و داشت با دست اشاره میکرد خم بشم.وااااای دیدم باز داره تف میزنه پشتم.با عصبانیت گفتم بسه.نمیتونم.بخدا به مینا میگم.هنوز جمله ام تمام نشده بود کامل کیر خرکی رو کرد داخل بعدم بگو…کامران ده روز پیش ما بود و من دیگه راه نمیتونستم برم از بس کون میخواست.داغون شدم.خسته شدم ولی چکار کنم
نوشته: مهین
از لای در معلم بود (dash)
مسیول تورها (dash)
ریدییییییی
داداش معلومه پسری… یه کم نشستی فکر کردی اگه یه زمانی زن گرفتی مادرزنتم بکنی نمی دونی پدر زنت می گیره می کنتت. ناموسن ننویس دیگه.
اینجوری که معلومه کامران اول شوهرتو کرده بوده که استخدامش کرده … احتیاط کن روز عروسیش هرچی زن تو فامیلتونه رو میکنه
کیرشو یهویی تا ته کرد تو کونم،چشمام سیاهی رفت بسکه کلفت بود،بعد که سرحال شدم…و باقی ماجرا
اینکه چشمات سیاهی رفت رو قبول،فهمیدم.اما چی شد که سریع سرحال شدی؟ اونم از کلفتی کیرش بود؟
داستان وقتی کامران شوهرتم کرده رو بنویس خانواده خراب
گاِئیدن مادر زن جوون خیلی حال میده به توهم که خوش گذشته وگرنه همه چی را خرابش میکردی . پس حسابی بهش حال بده
شک نکن خودت دوستداشتی،،،وگرنه زن شوهردار اینجا چیکارمیکنه،،،درضمن چرابه شوهرت نمیگی اگرواقعآ اهل کون وکس دادن نیستی،،،لعنت برآدم دروغگو
گرفتی دادی حالا میگی چیکار کنم،
خودت میخواستی
بعدش
تو پونزده سالع بودی بچت ب دنیا اومد؟
زود پزی مگه
15 سالگی ی شیکم زاییده.ینی 14 سالگی عروسی کرده باشی وهمون شبم ریخته باشه توش…نمیدونم.نمیگنجه.تا سن و سال تو و شوهر کو.ن مغزت خوندم
از حال کردن خودت هیچی نگفتی یعنی خوشت اومد؟ مسس ت خیس شد؟دوست داری دوباره بهش بدی؟
تنها برای عنوان داستانت باید 3 روز عزای عمومی اعلام بشه از طرف مراجع حوزه و سازمان گردشگری! ?
من هیچ نظری راجع ب داستان ندارم …بعد از اون تجاوز غر غر میکردی؟؟؟ مگه بچه آب ریخته رو فرش که غر غر کنی !؟! طرف زده تو رو *** بعد غر غر میکردی!؟
فقط تیکه آخر … خسته شدم داغون شدم ولی چیکار کنم !!!
چیکار کنی !؟!؟ (dash)
to digeh khili halet kharab e … kaleh kiry kamtar donbal e jagh o inha boro, maflok, boro bishtar dobale dars o ketabet (erection)
یجوری داستان نوشتی انگار این جماعت تا حالا سکس نداشتن . همه استادن اینجا . واقعا خنده دار بود دمت گرم ???
دشواری نداره که،، سعی کن از کون دادن لذت ببری،،، به همین سادگی مشکلت حل شد…
آخی بمیرم واسه خستگیت خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان خانواده عصمت و طهارت بودید چنان گفتی از دست دخترت عصبانی شدی من گفتم الان خون بپا میکنی البته کردی اما از صندوق عقب جرخوردت خون اومده فکر کنم واقعا کاری ندارم اما کمال پستی و بیشرمیه چه زن چه مردی که متاهل هستند یا حتی دوست ثابتی دارند اینطور خیانت کنن واقعا خیلی وقاحت و پستی میخواد خیانت کنی و داستانش را هم بنویسی آدمهای مثل تو چه زن چه مرد باید هرلحظه و ثانیه تا دم مرگ زجر بکشن بیشرف
باز هم کسخلی و بازم حماسه ی جقی دیگر عزیزم کیر همه ایرانیا توی کوونت کونی
هیچ زنی بدون هماهنگی و اطلاع قبلی نمیتونه کون بده !!! اونم به شیشه نوشابه!!! من که نمیتونم !!!اگه هم میگی تجاوز بوده بازم نمیشه اونو ادامه داد و دوباره تکرارش کرد!!!
به هر حال دستت دردنکنه زحمت کشیدی… خوندم و سرگرم شدم
ببین من ادمی نیستم الکی فوحش بدم
ولی بچه کو ن ی خراب در خرابه ج ن ده زاده
تو15سالگی ک ی ر از نزدیک دیدی بچه دار بشی
یعنی14سالت بود اب رف تو حلق بچه دار شدی؟
جنده لاشی اگه تو کوس وکون ندی دامادت گه میخوره هم جنین کاری بکنه هرزه
خواهشا یک مدتی جقولیست ها چیزی ننگارند …سپاس
این بود معنی واقعی ،کوسو شعر .
کیر خرتوو کونت کون توپلووو
کیرم تو اون داماد بی غیرت و کونی ایت ادم زن داشته باشه بره مادر زنش رو جر بده خاک عالم
یه داستانی خوندم میگفت
یه روز دختری به پدرش گفت امروز فلانی بهم تجاوز کرد
پدر هم ۴ از پسراش رو خبر کرد و گفت پاهای دختر رو باز کنن تا میله داغ بفرسته توی ک*ص دختر .
هر چقدر این برادر ها تلاش کردن خواهر جوری پاهاش رو توی هم قفل کرده بود که باز نمیشد
پدرش گفت وقتی ۴ نفر نمیتونن پاهات رو باز کنن پس چطوری یه نفر به تو تجاوز کرد .
کرم از خود درخته مهین جان 🤣 یا شایدم مهین نیستی شاید یه پسر جقی هستی با فانتزی .
اینم یه داستان باور نکردنی دیگه.!!! لطفا وقت ملتو نگیرین . 😔
هه کسکش جغی یه لطف کن و ننویس