سلام. این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم صد در صد واقعیه و مصل بقیه داستانای دیگه که تو اینترنت پیدا میشه نیست. من اسمم مهدیه. حدود پنجاه سالمه. من بابام کونده بوده. برا همین کون دادن از بچگی تو خونم بود. روزی نبود که برم مدرسه، دو نفر کونم نذارن. از اونجایی که از بچگی چاقال بودم، هیشکی بهم پول نمیداد فقط کونمو میگاییدن. بابام همیشه میگفت تو مایه ننگ اجداد کونده ی مایی. برا همین من عقده ای بار اومدم و فهمیدم این اصلا راه من نیست. رفتم دنبال سیاست. یه کم جلو رفتم ولی از اونجایی که چاقال بودم اونجا هم هیچ گهی نشدم. یواش یواش که پا به سن گذاشتم رنگ پوستم تیره شد و دیگه به اون سفیدی و کیر شق کنی سابق نبودم. یه روز به سرم زد که دوباره بزنم تو کار کون دادن و این بار سعی کنم برا بابام و خاندان کونده ی پدریم افتخار دست و پا کنم. رفتم و با خودم گفتم مهدی. تو که چاقالی و از راهی که همه کون بدن نمیتونی کون بدی. بیا و یه کار جدید کن. سعی کردم یه کار تلفیقی کنم بین کار قبلیم (کون دادن) و کار دومم (سیاست). بعد گفتم خوب چطوره به یه چهره سیاسی کون بدم. رفتم و بعد کلی دردسر یه وقت ملاقات با وزیر وزارتخونه ای که توش کار میکردم گیر آوردم. اسم نمیارم چون خلاف مققراته. رفتم پشمای کونمو زدمو حسابی جیگر کردم. بعد رفتم پیشنهاد سکس دادم به وزیر. اونم گفت تو که خیلی سیاهی. یهو شلوارمو در آوردم کونمو بش نشون دادم. باور کنین. به کس ننم قسم برقو تو چشاش دیدم. اومد یه دستی زد به کونم. دید خیلی صافه. نشست رو زانو هاشو سوراخ کونمو بو کرد. دستشو از لای پاهم آورد و با تخمام بازی کرد. گفت کس ننه بت نمیومد همچین کونی قایم کرده باشی. به منشیش زنگ زد گفت تا 3 ساعت هیشکی تو اتاق من نیاد. درم قفل کرد. شلوارشو در آورد و کیرشو خشک خشک کرد تو کونم. ده دقیقه سوار کونم بود دیدم داره ارضا میشه. برگشتم آبشو ریخت تو دهنم. بعدم براش ساک زدمو خلاصه کلی حال کرد. بعد اون روز، من از طریق اون وزیر، مدیر یه مدرسه ی خیلی معروف تو تهران شدم که اسم نمیارم تا کار خلاف مققرات انجام نداده باشم. از اون روز هرچی میخواستم زور میگفتم به همه چون میدونستم پشتم به وزیر گرمه. هرکیو میخواستم اخراج میکردم، هرجور فساد مالی داشتم. و هرکی میخواست بام بد تا کنه، کافی بود یه قرار یه ساعته با وزیر داشته باشم تا بزنه دودمان طرفو به باد بده. الان دیگه بابام بم افتخار میکنه…
نوشته: مهدی تپل
کس و شر محض
کس مغز نننننننویسسسسسسسسسسسسسسسسس
ترجیح میدم طنزتخمی بخونم تا جدی دروغ و کس شعر
ادامه بده
خیلی چرت بود!!درضمن…برو راجع به کس عمه ی جندت طنز بنویس عوضی
قشنگ بود (: یه جورایی طنز تلخ بود و اوضاع سایت رو به بهترین شیوه (طنز) نشون میداد .
ببینید اوضاع داستان های سایت چقدر وخیمه که بعضی دوستان حتی متوجه طنز بودن نوشته دوستمون هم نشدن smile
خسته نباشی …
این کجاش طنز بود بچه کونی پدر کونده.
خاک تو سرت خوشت میاد فحشت بدن.
“قشنگ بود (: یه جورایی طنز تلخ بود و اوضاع سایت رو به بهترین شیوه (طنز) نشون میداد .
ببینید اوضاع داستان های سایت چقدر وخیمه که بعضی دوستان حتی متوجه طنز بودن نوشته دوستمون هم نشدن smile
خسته نباشی …”
rast migi khodai
fekr kon taraf enghadr kos khole ke oomade gharar molaghat bezere
امیدوارم بری تیم ملی و اونجا قابلیت هات رو به نمایش بزاری .
طلا کمتر نگیری
نظر من با دوستم گارد سلطنتی یکی هست
برو توتیم ملی ولی دوستان میترسم بره اونجاوآبروی ایرونی هاراببره وبه رئیس فیفابده اونوقت خربیاروباقلاسوار کن
خخخخخ
خداییش باحال بود مخصوصا لحظه ملاقاتت با وزیر من که مردم از خنده آآآآآآآآآآآآافرین
آقا خداییش بد نبود.
بعضیا عادت کردن به همه بگن ننویس و بزنن تو پوز طرف. تو جدی نگیر طنزت بدک نیست ولی جای کار داره. بیشتر سعی کن می تونی جالب ترم بنویسی.
ای رامتین رایانم دیگه با شیطونی مامان باباش شده پایه ثابت این سایت و داستاناش. یکی پیدا نمیشه اینو بکنه دهن ما رو سرویس کرد با این کس شعرش پای هر داستان dash1
با همه این نظرای دوستان باحال لود اون فحش های بعدشم داستانو جالب تر کرد آورین
ننویس جلقی کسکش ننویس… dash1 کی مجبورت کرده کسشر بنویسی هااااا؟؟؟ پا به سن گذاشته بودی و هنور کون میدادی؟ گند بزنن تو طنزت کثافت. گم شو با داستان مسخرت… dash1
دیووووووووووووووووث