سلام .مهدی هسم 17 سالمه .این داستان ماله ساله پیشه تازه از سن بلوغ گزشته بودم و خیلی حشری بودم.نمی دونم چرا ولی من مثله بقیه دوستام نبودم .من فقط از همجنس هایه خودم خوشم میومد.خجالت می کشیدم این ماجرا رو واسه کسی بگم .تا اینکه یه روز دفترچه خاطراتم.رو بردم مدرسه توش نوشته بودم که چقدر دوس دارم به یه نفر کون بدم .زنگ خورد ما ورزش داشتیم .داشتم فوتبال بازی می کردم که دیدم یه نفر تویه کلاسه .من.رفتم ببینم کیه که دنیا رو سرم خراب شد .دیدم پویا داره خاطراتم رو می خونه و دسش رویه کیرشه .رفتم تویه کلاس تا ازش دفتر رو بگیر ولی چون اون از من قوی تر بود نزاشت .و من رو.زد .و تهدیدم کرد که اگر بهش ندم میره به همه میگه منم چون می ترسیدم مدیرمون بفهمه قبول کردم .اومدم دفتر رو.از دسش بقاپم که شلوارم رو گرفت و از پام در اورد همراهش شرتم هم در اومد.پویا هم که این صحنه رو دید لپ هایه کونم.رو گرفت تو دسش و فشار داد من که دیگه حشری شدم مقاومت نکردم و برگشتم ازش لب گرفتم .اون هم همزمان کونم رو فشار میداد تا من بهش گفتم وایساد و شلوار و شرتش رو در اوردم و شروع کردم واسش ساک.زدن.تند تند براش میخوردم که گفت بسه .من هم سرم رو کشیدم عقب .اومد از تو کیفه خودش صابون در اورد و با ابی که تویه کیفه من بود خیسش کرد و با کف هاش هی کونم رو انگشت می کرد .بعد شروع کرد جا باز کردن .اولی که رفت خیلی درد نداشت .دومی هم همینطور ولی وقتی سومی رو کرد داخل خیل دردم گرفت اومدم داد بزنم که.دهنم.رو گرفت.بعد کیرش رو گزاشت دمه سوراخم.کیفم رو داد بهم گفت دردت گرفت این رو دندون بگیر .بعد یه تف انداخت رویه سوراخم و یه دفه کله کیرش رو کرد داخل .داشتم جر می خوردم .منم فقط کیفم رو گاز می گرفتم و اشک می ریختم .تا اینکه دیگه.دردش تبدیل به لذت شد .و من شروع کردم اه اه کردن .داشت ابه پوریا میومد که زنگ خورد ما مجبور شدی جمع و جور کنیم .بعد اومد دره گوشم.گفت زنگه اخر واسا .من قبول کردم زنگه اخر خودش نشست رو.میزه معلم و گفت براش ساک بزن منم براش یه ساک.دارکوبی زدم تا ابش.اومد و همش رو ریخت تو دهنم .منم خودرمش.این بهترین اتفاقه زندگیه من بود .ببخشید اگر غلط املایی داشت .
نوشته: مهدی کون ده
احیاناً کاندوم اتفاقی تو کیفش نبوده که با تاخیری که تو کیف تو بود بیشتر بهتون حال بده؟ آمریکا، عراق، اسرائیل نتونستن ما رو بگا بدن خودمون داریم میدیم…
کاش وقتی “گزشته” (dash) رو دیدم…دیگه نمیخوندم…
این دیگه چی بود آخه؟ (hypnotized)
بچه ها کسی با من کاری نداره؟میخوام برم اسید بخورم!ناموسا وقتی میگن اینده سازهای فردای ملت ماییم خندم میگیره،نمیدونم چه فحشی بدم که لیاقتت باشه،میسپرمت به دوستان…
عزیزم به زور و تهدید کونت رو کرده الان شده بهترین خاطره تو
صبح جمعه ای که با همچین داستانی شروع بشه رو باید رید توش.
کیر توت
پیژامه هم اینقد راحت از پا در نمیاد که اون شلوار تو رو کشیده پایین…یحتمل دامن پوشیده بودی^__^
حاجی بووب لاور راست میگه اون عجب هولی بوده که با خاطرات تو جق میزده 🙄 🙄 بعد ناموسن برای چی صابون تو کیفش بوده؟ نه انصافا ما که تو مدرسه هیچ وقت صابون نمی بردیم. بعد مدرسه شما صاحاب نداره؟ خدایی مدرسه ما دو دقیقه کلاس خالی نمی موند یه سوپر ببینیم
عزیزم تو سن مناسبی برای دادن هستی، بیا اتفاقای بهتر و خاطرات شیرین تری واست بسازم اگه تهرانی…
تو دوست داشتی به یه نفر بدی بعد پسره با تهدید اینکه به مدیر و همه میگه تو رو مجبور کرد؟بعد اینکه تو که اولین دادنت بود پس تو دفتر خاطراتت چی نوشته بودی که طرف جق میزد؟لابد به دفتر مشق ات میزد؟ کیر بروس لی تو کونت
عظمت عشق به درازای آلت تناسلیه.مگه نه؟
پس کیر سید محمد که کلفته خفن تو کونت چوپان دروغگو.سید ممد بکنتت ارضا میشی فقط
کیره ها نه حرف
تا جایی که ما با صابون جق زدیم از سوزشش قطعا نمیشه کون داد
احتمالا با نظرات بچه های شهوانی مجبور میشی دوباره کیفتو گاز بزنی ?