کون دادن جای مامان

1395/08/09

****سلام
من مهران هستم این داستان کون دادن من . من یه کونی بی غیرتم پس هر چی دوست دارین بگین
این جریان راست و دروغش به قضاوت شما ولی حقيقت فقط من برای جذابيت یکم اب و تاب دادم
من 23 سلام از 15 سالگی کون دادم این جریان مال امسال نود و پنج من تو یه خانواده پنج نفری هستیم خودم و دو خواهر و پدر و مادرم . مادرم چهل و هشت سالش من کوچک ترین بچه خونم و الان تنها چون خواهرام ازدواج کردن رفتن . من هميشه یکی از سوژه های جقم مادرم چون به زن توپل و گوشتی با یه کون گندس . و داستان های شهوانی . اما نه دوست دارم مادرم و بکنم نه کسی بکنتش فقط به یادش جق میزنم.
من مادرم یه زن توپل با قد 168 و فکر کنم 87 کیلو و یک تیپ معمولی چادری همیشه با یکم ارایش و تمیز میره بیرون . یه بار باهام رفتیم برای من کت و شلوار بخره واسه عروسی دختر خالم . اون روز یه مانتو شل لخت با شلوار کشی مشکی چسبون پوشید چادرشم سر کرد رفتیم منم مثل همیشه شلوار لی . تیپ اسپرت . رفتیم بازار هرز گاهی چادر میچسبید به کونش . کونش بدجور طلق طلوق میکرد کیرم راست شده بود شق درد داشتم . من همیشه اینجور موقعه ها چشم میچرخونم به ببینم کی نگاش میکنه حال منم. یه لحظه با یه پسر چشم تو چشم شدی که اون همون موقعه یه اوف گفت وقتی فهمید من فهمیدم از ترس زرد کرد . که من یهو بهش لبخند زدم مونده بود چیکار کنه بی صدا از ما زد جلو . جلوتر وایستاد باز امد پشت ما اینبار به من چشمک زد منم جوابش و دادم دیگه پرو شده بود پشت ما میمود یه جا یه دستی به کون من زد یه کاغذ داد دستم .توش شماره نوشته بود و ازم خواهش کرد بود الان بهش اس بدم که من ترسیدم ندادم . اون روز امدیم خونه من شبش بهش اس دادم. خودم و معرفی کردم . گفت چرا اون موقعه ندادی گفتم شارژ نداشتم . گفت کون نرمی داری به مامانت رفته . گفتم خوشت امد گفت خیلی خلاصه باهم تا صبح اس بازی کردیم و قرار شد فردا من برم پیش بریم بیرون . رفتم باهام رفتیم پارک یکم توج پارک دستش کرد از پشت تو شلوارم کونم و مالوند و بعدش رفتیم تو یه خونه که میگفت ماله مادر بزرگم . اونجا شروع کردیم باهم حال کردن. کیر گنده ای داشت . کلفت . امسال تا الان چهار بار شده که منو کرده

نوشته: مهران


👍 4
👎 22
70968 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

562690
2016-10-30 21:17:29 +0330 +0330

.بهشت لای مادران است…مادرتوبیارمن بکنم برات

0 ❤️

562724
2016-10-30 22:53:23 +0330 +0330

الان این کس نوشته داستان سکسی بود مادرت که کرگدنه خودتم که بی غیرتی و کونی بابات جاکشیتونو میکنه آیا؟

0 ❤️

562741
2016-10-31 00:01:24 +0330 +0330

الان تو كون دادي جاي مامان ؟
مامان خواست كون بده تو مانع شدي ؟
تو كوني بودي مامانت برات كير جور كرد ؟
الان اين چي بود ؟

0 ❤️

562743
2016-10-31 00:41:34 +0330 +0330

همچین چیزهای مزخرفی منتشر میشه

0 ❤️

562744
2016-10-31 00:44:19 +0330 +0330

بهترین داستان این سایت هنوزهم بنظرم داستان « از چادر تا کشف حجاب» هستش .

0 ❤️

562746
2016-10-31 00:50:00 +0330 +0330

ببخشید « از چادر تا کشف لذت » ‌‌ اسم صحیحشه . تا می‌نویسم کشف ناخودآگاه کلمه ی حجاب پشتش میاد.

0 ❤️

562770
2016-10-31 05:33:01 +0330 +0330

هر چی دوست داشتی بده.مشکلی نداره.فحش هم نمیدم.فقط مامانت 87 کیلو هست؟؟؟

0 ❤️

562790
2016-10-31 08:31:04 +0330 +0330

لااقل منوشتی چجوری کردت با وازاین یا روغن زیتون ساک زدی براش آبشو کجا ریخت آخرش مادرتم گایید یا نه

0 ❤️

562807
2016-10-31 11:32:46 +0330 +0330

حیف درد زایمان ننت! توخم سگ!

1 ❤️

562828
2016-10-31 15:52:04 +0330 +0330

مامانت چکاره بود تو این قضیه ، ریدی تو نوشتن ، خاک تو سرت دیگه ننویس احمق جلقی

0 ❤️

562836
2016-10-31 18:17:48 +0330 +0330

نظر شما چیه؟کصشعری بیش نبود

0 ❤️

562965
2016-11-01 14:15:11 +0330 +0330

کص ن ن ت

0 ❤️

562983
2016-11-01 17:58:10 +0330 +0330

دوست گرامی فقط تا اونجا رو درست گفتی که به یاد مادرت خودارضایی میکنی

0 ❤️

564634
2016-11-16 04:36:07 +0330 +0330

sarasexi55
2 هفته،1 روز
عاشق دادن اینطوریم خخخ
سارا جون منم عاشق کردن این فرمکیم البته مونث بی پلاک پلاک ازاد باشواینا

0 ❤️

699389
2018-07-04 04:15:48 +0430 +0430

تخمی بود

0 ❤️

769642
2019-05-27 14:56:47 +0430 +0430
NA

به امید ننت اومده بودم?

0 ❤️

769643
2019-05-27 15:00:01 +0430 +0430
NA

به امید مامانت اومده بودم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها