این داستان برمیگرده به دوره دبیرستان من ،اون موقعها من تازه یاد گرفته بودم جق بزنم و بعضی وقتها تو حموم این کارو میکردم ولی خیلی زود آبم میومد جالب اینه که خیلی به دادن فکر میکردم و البته خیلیام تو نخ کردن من بودن ولی از ترس آبرو یا خجالت هیچ وقت جراتشو نداشتم حتی داداش بزرگم بعضی وقتا باهام کشتی میگرفت و بعد که من و به پشت خاک میکرد میخوابید روم طوری که نمی تونستم تکون بخورم ولی میفهمیدم مثلا داره کشتی میگیره ولی طوری میخوابید روم که کیرش و وسط کونم احساس میکردم ولی همیشه از رو شلوار یه چند دقیقه ای این کار و میکرد و من که حشری میشم دیگه میرفت بعدا فهمیدم دنبال یه اوکی از طرف من بوده که منم هیچ وقت جرات نمیکردم ولی خوشم میومد و هر بار میگفت کشتی بگیریم مخالفت نمیکردم تازه بعضی وقتا شورت نمیپوشیدم و یه شلوار راحتی نازک میپوشیدم که حال کنم ولی حیف که خیلی دیر بهش دادم …
اینو بگم که همه همکلاسیام و حتی داداشم هیکلای خوب و مردونه ای داشتن ولی من تپل بودم و کون خیلی خوشگلی داشتم خودمم مدتها تو آینه توی حموم کونم و نگاه و میکردم و باهاش ور میرفتم وقتی حشری میشدم سوراخ کونمو میمالیدم به شیر حموم و آرزو میکردم یکی بود من و میکرد ولی شدیدا از این کار میترسیدم …
خیلی از بچه های همکلاسیم سعی کردن به بهونه های مختلف من و ببرن یه جای خلوت و یا توخونشون که بکنن ولی همیشه یه جوری در میرفتم تا اینکه یواش یواش با مجتبی آشنا شدم و به مرور صمیمی شدیم مجتبی یه سال مردود شده بود و همکلاسی ما شده بود والیبالیست بود و واقعا خوش تیپ هیکل فوق العاده ای داشت و خیلی مهربون بود همیشه از ازمن جلوی بقیه دفاع میکرد واقعا یه جورایی عاشقش شده بودم ولی یه درصدم فکر نمیکردم اهل این حرفا باشه چند باری رفتم خونشون و مادرش خیلی اصرار کرد که باهاش درس کار کنم من شاگرد اول بودم و درسم عالی بود برای همین قبول کردم و گهگاهی میرفتم خونشون و با هم درس میخوندیم
اینم بگم ما یه مادر بزرگ پیر داشتیم که تو زیرزمین خونمون زندگی میکرد و چون تنها بود اکثرا من پیشش بودم دیگه روال کار اینجوری بود که مجتبی میومد پیش من تو همون زیرزمین …
یه روز که کلی درس خونده بودیم مجتبی گفت من مخم دیگه تعطیله ادامه ندیم فیلم نداری ببینیم؟ منم گفتم راستش نه اگه داری سری بعد بیار منم به رو دراز کشیدم و کتاب داستان میخوندم با اینکه اینجوری سخت بود ولی عادت داشتم کم کم مجتبی شروع کرد از فیلمای سوپری که دیده بود برام تعریف کردن نامرد انقدر قشنگ تعریف میکرد که من کلی حشری شده بودم یهو برگشت گفت میخوای یه حالی بهت بدم من فکر کردم میخواد من و بکنه دید خیلی دودلم خندید گفت نمیخوام بکنمت نترس بعد آروم دستشو برد زیر زیرپیرهنی که پوشیده بودم و شروع کرد آروم و خیلی ناز سینه های من و مالیدن قشنگ مثل یه دختر من به روم نمیاوردم یواش یواش لباس مو داد بالا و نوک سینه ها مو میخورد باور نمیکردم انقدر حال بده کیرم راست شده بود ولی جرات نداشتم چیزی بگم یه ذره که گذشت با خنده گفت مثلا میخوای بگی حال نکردی بعد دستشو با ملایمت گذاشت رو کیرم و گفت ببین چه راست کردی بعد دید من مانعش نمیشم آروم رفت پشتم و من و به بغل چرخوند قشنگ کیرشو لای کونم حس میکردم کمی پاهام و جمع کرده بود و کونم باز شده بود وای یادش میفتم میرم تورویا اول کمی خجالت کشیدم بعد آروم دستم و بردم روکیرش البته از رو شلوار گفتم تو هم که راست کردی خندید گفت نترس بهش دست بزن نمیخورتت خیلی آروم دستم بردم تو شلوارش و کیرش و گرفتم خیلی بلند نبود ولی ثپل بود و محکم حسابی محکم یه چند لحظه ای با خودم کلنجار رفتم داشتم از شدت حشری بودن دیوونه میشدم به خودم گفتم لااقل یه بار حال کن بیخیال بعد برگشتم و مجتبی با برگشتن من به رو خوابید یه ذره اخم کرد فکر کرد نمیخوام بدم منم با شیطونی خندیدم گفتم امروز برای جفتمون خاطره میشه ریلکس باش…
بعد آروم آروم به ترتیب دکمه های پیراهنش و باز میکردم و بدن عضلانی و سکسی شو میبوسیدم و میلیسیدم یواش یواش تا رسیدم به شلوارش از قیافه ش معلوم بود داغ کرده و داره دیوونه میشه شلوار ورزشی پاش بود با دندون شلوارشو از پاش در آوردم و از رو شورت چند بار سر کیرشو بوسیدم بعد با دست شرتشو پایین کشیدم و اطراف کیرشو میلیسیدم و گهگاهی با زبون یه بار از پایین تا بالای کیرشو میلیسیدم داشت دیوونه میشد شروع کردم به ساک زدن ولی خیلی آروم و در حد سرکیرش و یه ذره بیشتر و میخوردم گهگاهیم دوباره کیرشو میلیسدم طوری نشسته بودم ک وقتی کیرشو میخوردم تو چشاش نگاه میکردم مستقیم مستقیم با خنده میگفت خوب راه افتادی بعد آروم دوباره به بغل خوابیدم و پاهامو جمع کردم گفتم حالا نوبت توئه مجتبی هر بار که یه دکمه لباسم و باز میکرد لبام و میبوسید و گوشم و مدام میخورد بعضی وقتام گردنمو میلیسید داشتم دیوونه میشدم بعد کیرم و گرفت تو دستش و آروم حرکتش میداد گفتم من زود آبم میادا خندید گفت حالت و ببر بعد شروع کرد کمرم و بوسید و شلوار و شورتم و در آورد میگفت تا حالا کون به این خوشگلی ندیده بودم آروم چسبید به من اولین بار بود کیر لای پاهام بود هم میترسیدم هم هیجان داشتم با دست سر کیرشو گذاشتم رو سوراخ کونم و با دست یه ذره لای کون مو باز کردم آروم سر شو فشار داد چنان دردی گرفت که میخواستم جیغ بزنم گفت نترس باید خوب خیسش کنی درش آورد چند بار تفیش کرد و با دست سوراخ کونمم تف مالید دوباره آروم فشار داد درد گرفت اومدم خودم و جمع کنم گفت باید شلش کنی نفس مو دادم بیرون و شلش کردم معلوم بود سرش و یه ذره بیشتر رفته تو درد داشتم گفت باید یه مدت همینجور بمونیم تا با هم جفت بشن با خنده گفتم چی با یه صدای خش دار گفت سوراخ کون رویاییت با کیر دیوونه من بعد دوباره با دستاش دو تا رونم و باز کرد و گفت شل کن آروم فشار داد تا اومدم بگم درد میکنه گفت میخوای دربیارم گفتم نه ولی آروم باشه گفت خیالت راحت توچند مرحله یواش یواش میکرد تو و یه ذره صبر میکردیم تا دردش بخوابه واقعا کلفت بود وقتی کامل رفت تو گفت یه بار یه تلمبه نصفه میزنم ببین درد داره یا نه آروم نصف کیرشو اورد بیرون و دوباره کرد تو یه ذره درد داشت ولی خلی با حال بود با یه ذره ناله گفتم ادامه بده (خودمو براش لوس کردم) چند بار اینکار و کرد تازه من از هیجان و درد اومدم بیرون و مزه ش و فهمیدم وای چه حالی میداد دوست داشتم ساعتها تموم نشه شاید بیست تا تلمبه زد که دیدم میخواد دربیاره گفتم چی شد گفت داره میاد دستم و گذاشتم رو کمر شو گفتم بریز توش وای چقدر داغ بود سکس مون کوتاه بود ولی عالی یود و تازه شروع یه رابطه واقعا عالی با یه پسر مهربون و خوش استیل باورتون نمیشه الان حاضرم همه چی و بدم و دوباره باهاش بخوابم حیف که ازم دوره دلم برای این طور دادن یه ذره شده بقیه شو توداستان های بعدی براتون میگم مخصوص کون دادم به داداش بزرگم و …

نوشته: امیر