کون دادن و کونی بودن برای من اوج لذت را میدهد. اصلا عاشق باز شدن کونم هستم. خصوصا وقتی کونم را بالا میدم و سوراخم باز می مونه و گردش هوا را توش احساس می کنم. من دیوونه همچنین حالتی هستم. من كون دادن به را كسي دوست دارم كه رفتار خوب و شايسته اي داشته باشد. من از کون دادن خیلی لذت میبرم و معتادش شدم, وقتی یک کیری تو کونم میره خیلی لذت میبرم, البته کون کردن را هم دوست دارم و زمانی که آبم میاد اگه یه کیر تو کونم باشه آنقدر لذت داره که هیچ نه پرس، مخصوصاً که به یکی کون میدم ویکی دیگر را بکنم. احساسی را دوست دارم، موقع که کیر درون کونم فرو میرود مخصوصاً اگه سر کیرش بزرگ باشه. از قدیم گفتند آنکه خورده میداند، ناخورده چه میداند، اگر زیر کیر یک نفر کون گای حرفه ای بخوابی و با مهربانی و بدون خشونت بگایدت بعد از آن آدم لذت کون دادن را با هیچ چیزی عوض نخواهد کرد. کون دادن یک عشق هست که تا ندی متوجه نمیشی. وقتی یک بکن خوب تو کونت تلمبه میزنه و کیرش تا آخر تو کونت میره و بهت میگه عجب کونی داری، نهایت لذت خاد بردی. من با دیدن کیر به شدت برانگیخته میشوم، تمام وجودم را شهوت میگیرد، سوراخ کونم داغ میشه و بی اختیار کونم را تکان می دهم. من تا حالا زیاد کوس کرده ام اما وقتیکه یک کیر را می بینم بشدت دچار احساس زنانه می شوم که کنترول کردنش برایم ممکن نیست و از اینکه موقع سکس برایم کونی کونی گفته شود نه تنها که ناراحت نمیشوم بلکه خیلی هم خوشم میاید. من از زمانی که یادمه دوست داشتم کون بدم. فورم زیبا وخوب کونم هم باعث شده که کونی شوم، اگر خودم هم نمیخواستم دیگران از من نمی گذشتند. خلاصه از کونی بودنم پشیمان نیستم وخیلی هم دوست دارم و لذت میبرم. روزی نبود و نیست که به سایت ها و شبکه های سکسی گی ها سر نزنم. وقتی پیام های گی ها را می بینم بکلی ذوق زده می شوم من به سکس گروهی و دادن گروهی علاقه دارم و دلم یک سکس حداقل سه نفره می خواهد و حتی کمی هم خشن را دوست دارم. یک روز رفیقم که تمیم نام دارد و بسیار زیاد کونم کرده و از سکس سه نفره به من گفت و من فهمیدم که اون یک رفیقی هم داره. طبق معمول همیشگیم سه روز قبل کاملا شیو کرده بودم و در یک رستورانت وسط شهر باهاش قرار گذاشتم و خیلی زود رفتم و دیدمش. وقتی منو دید کاملا خودمانی و عادی سلام و روبوسی کردیم. نشستیم و کمی حرفهای عادی زدیم و یک گیلاس چای خوردم و بعد رفتیم سر صحبت اصلی و دوست تمیم به ما گفت شما اماده شوید و کارتانرا شروع کنید. بعد تمیم به من گفت لباس هایت را بکش و اما من برایش گفتم از رویم نمیشود و می شرمم اما خود تمیم اول پیراهن خود را کشید و به من نیز اشاره کرد و من هم کاملاً خود را لخت کردم و این اولین باری بود که در مقابل دو پسر 25-27 ساله با کون لخت قرار میگرفتم. آنها کیرهای خوبی داشتند. کیر تمیم حدود 23 سانتی و با کلفتی 5 سانت و مال رفیقش کمی خوردتر بود. تمیم روی دوشک در بالای چپرکت نشست و برایم گفت که برایش ساک بزنم. رفتم و پیشش زانو زدم و به وضعیت داگی به ساک زدن شروع کردم. من معمولا ساک های عمیقی میزنم و تقریباً حرفه ای هستم. تمیم به من گفته بود که هردوی شان گی های واقعی هستند و سالهاست که با هم سکس دارند. دوست تمیم در پشت سرم رفت و کیرش را آهسته آهسته با کمک تف (تنگ نیستم اما ادای تنگا را خوب درمیارم!) تو کونم کرد و کیرش را تو کونم بالا و پایین می کرد و حسابی داشت بازش می کرد. یکمی که گذشت احساس کردم کونم جا باز کرده و شروع به تلمبه زدن کرد. منم کیر تمیم را تو دهنم کرده بودم و تا ته می کردم تو حلقم. کمی گذشت و هنوز دوست تمیم داشت تلمبه می زد و آنقدر تند و محکم تلمبه می زد که دیگه سوراخم رو حس نمی کردم و واقعا در هوا بودم تا اینکه آبش اومد و تو کونم ریخت. بعد نوبت تمیم شد. او بمن گفت که بیا و سرش بنشین اما چون خودم بیشتر به پوزیشن سگی علاقه دارم بدم و برایش وضعیت داگی گرفتم. اگرچه کیر تمیم خیلی کلفت و دراز است اما بخاطری که از تلمبه های رفیقش حسابی کونم باز شده بود خیلی راحت تو کونم درو کرد و لااقل 20 دقیقه تلمبه می زد و همانطور رفیقش هم داشت ما را نگاه می کرد. حس خیلی خیلی خاصی داشتم. تا حالا در حالی که کسی مرا می دید کون نداده بودم و حس جالبی بود خیلی جالب. داشتم لذت می بردم و با لذت کون می دادم. سوراخم شدیدا ذوق ذوق می کرد و نبض میزد. اما هنوز شدیدا حشری بودم و یخ نکرده بودم که کارش ختم شد و مجبور لباسهایم را پوشیدم. دوست تمیم برایم گفت اگر دوست داری بیا تا شب باهم باشیم و من گفتم که حتما دلم می خواد اگه می توانستم که از خدامه اما بدبختانه مجبورم که خانه بروم و نمیتوانم بایستم. تا هنوز به این فکر می کنم که ای کاش دوباره همچنین کیسی به من بخوره. البته این
یک خاطره کاملاً واقعی بود و از زمانش یک سال و نیم گذشته.
نوشته: قیوم
او بمن گفت که بیا و سرش بنشین…
این یک داستان کیری از یک افغانی کسخل جقی کونده است که برای ما به نگارش درامده است…
لطفا خوانندگان عزیز اوقات خود را تلخ نکرده…و بدانند این مردک از سوراخ کون خود به جهان می نگرد
امیدوارم منم بتونم بکن خوب خودم رو پیدا کنم و به خواسته قلبیم برسم
به عنوان یه افغانستانی خوب نوشتی دادا دمت گرم…خوب بود… احساسی…
به کابل بس به کون من نهادند
به زابل آمدم تا ته چپاندند
اگر بابل روم من سال دیگر
پلنگان جشن میگیرند و شادند
کونی کیونی عوضی کیرم تو مامانت تو کون بابات اونوقت خودم میگم فحش ندم اخه چیه نوشتی کون دادن را دوست دارم به را کسی که احترام بگذارد نخوندم بی شک لزج این کلمه معنی نداره به نظرم لزج چیه بچها؟ همون لیز نیست؟ بابا داستان کون دادن رو چرا شعری و قرو قاطی مینویسی کیر خر تو کونته که چس ناله مینویسی؟ چسم تو دهن بابای کونیت
ترجیح میدم برم بیست و سی نگاه کنم تا داستان ریدمون تورو بخونم. ریدم تو اون طرز نوشتنت : “من كون دادن به را كسي دوست دارم كه رفتار خوب و شايسته اي داشته باشد”
تکرار میکنم ریدم تو اون طرز نوشتنت
یه لحظه فکر کردم داستان خودمه. مطمئنی مال خودت بود؟
https://shahvani.com/dastan/کون-دادن-همزمان-به-دو-کیرکلفت
داستان من خیلی شبیه به این بود با این تفاوت که واقعی بود و فانتزی احمقانه نبود.
حافظ نمیتونست اینجوری عشق رو تعریف کنه ک تو برای کونی بودنت تعریف کردی
بعله ?