کون دادن واسه یه پسر تلخه

1391/05/17

حتی تعریفشم سخته!ممکنه واسه هرکسی پیش بیاد،بهر حال…بعد دانشگاه و سکسای زیاد اون دوران با هر دختری که میخاستم فکرشم نمیکردم که انقدر تو کف بمونم.با یکی از فامیلا واسه کار رفتم اصفهان؛1دفتر تو جنوبش(که برعکسه تهران اعیون نشینه) 1 دفتر داشتن که 2 تا اتاق داشت یکی واسه جلسات یکی هم واسه استراحت.وقتی رسیدیم تلفن پسردایی مادرم زنگ خوردکه حاله پدرش وخیمه و باید برگرده!اونم کلیدارو بمن سپردو رفت!من موندم با 1 خونه خالی که دفتر کار بود،روز اول با کامپیوتر خودمو سرگرم کردم.
اونموقع 22 سالم بود که خیلی کمتر بنظر میومدم؛با دوست دخترفابم هم بهم زده بودم وبهمین خاطر به اونجارفتم،هرچی گذشت بیشتر تو کف میرفتم روزی 2-3 بارهم کف دستی بدجوری بهمم ریخته بود محل دفتر هم جای خلوت وغیر مسکونی بود که 3 تا ساختمان درحال احداث داشت؛همه جور ففکری بسرم زد پیاده روی میکردم یلکه 1 کوسی چیزی گیرم بیاد که شباذست از پادرازتربرمیگشتم.اون بیچاره هم که بعد1هفته پدرش فوت کرد و گفت تا مدتی نمیاد چون تک پسر خونواده هم بود درکش میکردم.
خلاصه یک روزبا صدای بدی ازتو حیاط بیدار شدم!من هم که مثل انسانهای اولیه لخت مادرزاد میخابیدم ازلای لووردراپه توحیاطو نگاه کردم فهمیدم ازساختمون بغلی چیزی افتاده!حال نداشتم اومدم که بخابم دیدم زنگ وبعدش به در میزنن؛با ناراحتی در حالیکه طرف با الهجه میخاست که درو باز کنم شورتمو پوشیدم رفتم …درو که باز کردم یگه خوردم!!.اول فکر کردم دختره!!یه پسر سفیدوبور افغانی که بعدن فهمیدم16 سالشه پشت در بود!منو که با اون وضعیت دید یکه خورد سلام کرد گفت نمودنم چیچیش از دستش افتاده تو حیاط ما(ایشالا اصفهانیا نمیگن چه زود خونرو بنام زد!!)گفتم بیا ببروخودم بسمت داخل رفتم،طفلک کفششو دراورد رو موکتا(بادمپایی بودم)اومد داخل حس کردم1جوریش شده ولی واسم مهم نبود!در خیاطو باز کردمو رفت که تشتشو برداره…همینجور که میرفت راهو واسش تنگ کردم که بهش بمالم!!1ذره شورتمو بهش مالیدم بعد دیدم اووف! پسر عجب کونه گردو برجسته ای داره!!!همینطور ازش چشم بر نداشتم که برگشت با اون تشتش!سعی میکردم راست نکنم ولی نیم خیز شد!1 نگاه زیر چشمی کردوگفت دستت درد نکند!خیلی خوشگل بود منم همراهیش کردم بالبخند همراهش شدم که گفت از تهران میآیی؟!از لهجش خندم گرفته بود یاد کنده کاری افتادم که اونموقعها باب بود!!گفتم آره!گفت پس پولداری!گفتم نه بابا(خوشم نیومد که گفت)واسه کار نومدم اینجا!گفت راست میگی؟!تهران کارنیس…همینجور که حرف میزد رفتم تو بهرش که بد نیست یه سیخی بهش بزنیم!
پرسدیم تا چه ساعتی کار میکنی؟
:تاغروب…الکی گفتم اگه دوست داری بیا اینجا من تنهام یه آهنگی گوش بدیم 1 فیلمی ببینیم…
امروز نمیآیم فردا جمعست شاید فردا اومدم(سریع تو مخم گفتم بهش پیشنهاده حمامو بدم ) گفتم اگه خاستی بیا اینجا حمام کن!فکر کنم ترسید چون گفت دستت درد نکند!با برادرم عازیم میشویم!من هم اصرار نکردم خداحافظی کردو بدو رفت سرهکارش من موندمو حسرت که ای کاش نینکارو میکردمو اونکارو…
فردا که شد رفتم که نون بگیرم برگشتنی از 1 کارگره همون ساختمون سراغشو گرفتم فهمیدم اسمش رحیمه،الکی گفتم میخام یخچالو جابجا کنم بگو بیاد کمکم.
عصر شد منم عصبی و منتظر بودم فکر کردم نمیادو همه چیزم آماده کرده بودم لپ تاپم هم 1 فیلمه سوپر رو پاوز کرده بودم که حشریش کنم1 شلوار لی چسبون داشتم که خیلی بهم میومد اومدم درش بیارم که با صدای در پریدم بطرفش!!دیدم با لباس پلو خوریش اومده!لامصب کسی شده بود واسه خودش!پیرهنو شلواره سفیدی داشت برام شیرینی آورده بود فهمیدم که دوستم داره!سریع آوردمش تو گفتم کفششو در نیاره ولی درآورد…وای چه کونی داشت چشش به صفحه مانیتور افتاد منم رفتم تو آشپزخونه واسش 1 چیزی بیارم همینطور که الکی حرافی میکردم باهاش دیدم میخکوبه صحنست!!منم اومدمو جایی نشستم که پشت سرش باشم.
گفتم میخای فیلم بذارم؟!گفت آریه!گفتم بزرگ شدی که اینجور فیلمارو ببینی؟باسر تکون دادن تایید کرد منم که باز نیمخیز شده بودم play کردمو جایی بودکه طرف قنبل کرده بودو آقا داشت از کون میکرد بلندیه صداشم تنظیم کرده بودم که خال کنه و زیاد بلندهم نباشه!دیدم داره راست میکنه و هی به پاهاش میپیچه که معلوم نشه حوصله کردم و حرفایی زدم که راحت باشه:اوه اوه چه میکنه!!(یاد عادل افتادم!!)اونم همینجور که میخکوب بود میگفت:آریه!!کم کم تکیه داد لامصب کیرش خسابی راست شده بود از رو شلوار سفیدش!!دستمو بردم که باهاش بازی کنم که خودشو جمع کرد!منم گفتم باب بذار ببینیم بزرگ شدی یا نه!دیدم به هیچ صراطی مستقیم نمیشه میخاست بره که سریع شلوارمو دراوردمو پشتمو بهش کردم شرت مشکیم که رو تن کم موم بودتحریکش میکرد منم که نمیخاستم بعد این همه توکف بودن این فرصتو از دست بدم دستشو گرفتم مالیدم به کونم 1 دقیقه سکوت بود کم کم حس کردم خودش بدون منم میماله…دستشو کردم زیر شرتم با دست چپم هم کیرشو از رو شلوار مالیدم اولش 1 ا گفت ولی کارمو کردم حسابی که حشری شد شلوارشو اومدم باز کنم نذاشت!منم شلوارو شرتمو کشیدم پایین پشتمو چسبوندم بهش کم کم نرم شدمنم کیرشو درآوردم…عجب نازو صاف بوذ!!درعین درازی باریکو خوشگل بود!!گفتم دوست داری بکنی؟گفت آره!گفتم تو هم باید بدی بعدش!گفت باشه هوس کردم بخورم بردمش تو دست شویی با مایع بشورمش گفت تازه از حموم اومده و تمیزه ولی نذاشت بخورم!!برگشتم تو پذیرایی رو مبل قنبل کردم سمتش(میدونستم آبم بیاد اعصابم خراب میشه واسه همین اصرار به اول کردن نکردن که یهو پدرسگ زدش در کونم داد زدم که یواش!!!دیدم لامصب خیلی درد داره!!فکرشو نمیکردم. با عصبانیت نشوندمش رو مبل مثل موقعی که میخاستم دخترو از کون بکنم نشستم روش و یواش یواش خودمو تکون دادم تا میل به میل رفت تو!!آخ که اولش چه دردی داشت!!خسته هم شده بودم از حالتم ولی داشت حال میداد!!
اومدم که پایین دولا بشم که انقدر سریع کرد تو کونم که جا خوردم وبا هم افتادیم رو زمین من دمر اونم خابید روم تلمبه زنان!!!..خیلی حال دادواقعا!!لیز شده بود وحس خوبی داشتم که آبش اومد (از شل شدنش فهمیدم)با اینکه حال داد از دمر بودن خودم خوشم نیومد و بهم بر خورد تا بلند شد سریع افتدم روش!!شرتش مامان دوز بود و رو کونش بود کشیدمش پایین داشت داد میزد و کره خر نمیخاست بده که من زوری کردم تو کونش وااااااااااای چه کونه داغو تنگی بود!!!..در جا آبم اومد ولی میخاستم 1 راه دیگه بکنمش که انقدر نق زد(دردش گرفته بود)حسم پرید و اعصابم تخمی شد!1 حس بد پشیمونی هم بهم دست داده بود بد!تقریبا بیرونش کردم.
از اون ببعد از مسیر دیگه ای میرفتم ،با اینکه اولش خیلی حال داد ولی پشیمونیه بعدش خیلس زیاد بود.گه گاهی میومد جولو خودشو لوس میکرد ولی سگ محلیش کردم بعد 1 ماه 1 کاری جور شد برگشتم تهرون.
کم کم خاطرش فراموشم میشد منم افراطی با سکس زیاد با دخترا کمک میکردم به این حس ولی تلخیش هنوز باهامه.

نوشته: Arminak


👍 1
👎 2
88869 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

329033
2012-08-07 12:12:29 +0430 +0430

چه داستان مسخره ای کاری به گی بودنش ندارم حداقل میخوای بنویسی قشنگ بنویس کونی بدبخت خروس

0 ❤️

329034
2012-08-07 12:37:32 +0430 +0430

ما رو بگو گفتیم بکنی.
دیدیم نههههههههههههه تو هم از محکت بریده رو دنده عقب کار می کنی.

0 ❤️

329035
2012-08-07 15:47:21 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت داستانت تخمیه -اما اگه کون داده باشی به افغانی بهتره بری بمیره

0 ❤️

329036
2012-08-07 15:49:48 +0430 +0430
NA

بد نبود یادم اومد که بگم کسی کردم کونی دادم به سختی

0 ❤️

329037
2012-08-07 17:41:23 +0430 +0430

ادمين جان اين داستان رو قبلا هم گذاشته بودى
فقط آخر اين داستانو عوض كردي حالا دليلشو نميدونم!
تا اونجايى كه افغانى ارضا ميشه دقيقا همونه
ولى توى اون داستان افغاني نميده ميره!
نميدونم شايد افغانيه تو اين مدت پشيمون شده برگشته داده يا نه ارق مليت باد كرده يدفه!
فقط گفتم بدونى پس فردا نگى نفهميدن.
حالا خيلى داستان خوبى بوده ريميكسشم ميكنن (كسخل آهنگو ريميكس ميكنن داستانو تغيير ميدن) اينجاشو باخودم بودم شما ذهنتو درگيرنكن

0 ❤️

329038
2012-08-08 00:10:54 +0430 +0430
NA

تکراری بود
چرند بود
گی پدر

0 ❤️

329039
2012-08-08 03:27:54 +0430 +0430

گی بود؟ پس دیگه ننویس. . . . . . . . .
نخوندم. بچه کونی دیگه ننویس.

0 ❤️

329040
2012-08-08 05:47:50 +0430 +0430
NA

نظراتودیدم دیدم داستان گی ه نخوندم

0 ❤️

329042
2012-08-08 17:59:28 +0430 +0430
NA

پسرخوب کون میخوای بدی بده ولی به عجنبی چرا؟خب مثل ی پسرخوب میگفتی خودم میکردمت.باباآدم باید ی کم عرق ملی داشته باشه ما این همه زحمت میکشیم توهمه ضمینها خودکفا باشیم بعد تومیری به خارجیها کون میدی درصورتی که کاملا ازنظر کیرخودکفایم حتی صادرم میتونیم بکنیم.تازه کیرایرانی طوری طرحی شده که عوارض جانبی مثل پشیمونم ایجاد نمیکن میگی نه بیا بشین روش امتحان کن.

0 ❤️

329045
2012-08-11 06:46:30 +0430 +0430
NA

الان داره کارتون باب اسفنجیو میده کیر باب اسفنجی تو کونت

0 ❤️

329046
2013-01-27 05:15:15 +0330 +0330
NA

اصن معلوم نیس چی نوشتی. کس شعری بیش نبود

0 ❤️