کون دادنم به امید در مستی

1398/01/06

سلام احسانم نمیدونم داستان قبلیمو خوندین یا نه به هر حال این داستان هم مربوط میشه به اوایل جوونیم من خیلی تحت تاثیر فیلم های پورن قرار گرفته بودم مثلا اینکه خیلی راحت هر وقت هرجا دلشون میخواست لخت میشدن کارشون رو میکردن با اینکه فیلم بود اما من دوست داشتم باور کنم من یه دوست صمیمی تو پیش دانشگاهی داشتم که اونم خیلی هات بود بهش میگفتن امید سینگر قد بلند و یه جورایی لاغر هرچند وقت یکبار عکسهایی که از سکس با خانومهای جورواجور گرفته بود نشونم میداد انگار تو اینکار تخصص داشت یادش بخیر اونموقع گوشی ها همه جاوا بودن اما چیزی که متوجه نبود این بود که من به بدن لخت اون خانوما نگاه نمیکردم به سوسیس امید نگاه میکردم اینم بگم با هرکسی صمیمی نمیشد چون من ساده و مهربون بودم از خوشش میومد خلاصه من همش تو این فکر بودم که امید سینگر حالمو جا بیاره ولی نمیتونستم اخه ازش میترسدیم یه جورایی بزرگتر از من بود منظورم سن نیست ها من این حسو داشتم همیشه میگفتم خوش به حالت چه حالی میکنی چند بار هم خواست منو ببره پیش یکی از اون خانوما به یه بهانه ای پیچوندم اون که نمیدونست من از پسرا خوشم میاد تا اینکه یه روز ازش پرسیدم امید تا حالا با پسرا سکس داشتی با یه حالت خشکی گفت اره تو چطور منم گفتم اره پرسید کجا ترتیبشو دادی گفتم ترتیبشو ندادم گفت یعنی چی گفتم امید اگه یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفت قول نمیدم خلاصه همه چیزو بهش گفتم اولش تعجب کرد بعد اعتراف کرد اونم بارها تو خیالاتش با من سکس داشته بالاخره منه خوشگلو نازنازی رو همه دوست داشتن ?

سرتونو درد نیارم قرار گذاشتیم یه شب خونه امید خالی بود من به بهانه درسو اینجور چیزا برم خونش از شانس بد من بعد از 20 روز خونشون خالی شد هلاک شدم تق تق در خونه رو باز کرد خندید تا رفتم تو انگار دوست دخترش بودم دستاشو حلقه کرد دور کمرم لبامو مک زد نمیدونم شاید هم اینقدر با خانوما اینکارو کرده بود براش عادت شده بود یکم شراب قرمز خوردیم میدونست من نمیتونم ویسکی بخورم حالم بد میشه خلاصه من مست شدم اونو دقیقا نمیدونم تیکه تیکه لباسمو دراورد شروع کرد به لیس زدن دهنت سرویس چرا زودتر نگفتی بدنت چرا اینجوریه کرم خاصی مصرف میکنی البته من خوب نمیفهمیدم چی میگفت یادمه اوایل پاییز بود هوا خوب بود من پاییز رو خیلی دوست دارم بهش گفتم امید میشه بریم تو حیاط گفتم میخوام ستاره ها رو ببینم من دوست دارم تو محیط باز باشیم گفت باشه فقط سرو صدا نکن تو حیاط خونشون یه تخت بزرگ داشتن لخت مادرزاد رو تخت دراز کشیدم یه سیگار روشن کردم ستاره ها رو نگاه میکردم امید جرات نمیکرد انگار از چیزی میترسید شاید میترسید کسی ببینه با کلی خواهش کشوندمش رو تخت وقتی هم اومد حاضر نبود لخت شه فقط میخواست سوسیشو در بیاره بهش گفتم راحت باش از چی میترسی بالاخره اونم لخت شد شوکه شده بود میگفت حس عجیبی دارم که تو محیط باز کاملا لخت شدم گفتم دیدی چه حالی میده خلاصه دوباره شروع به خوردنم کرد یه لحظه که پایین رو نگاه کردم دیدم اوه چه خبره همونی بود که انتظارشو داشتم باریکو دراز رنگش هم سفید و صورتی گفتم بده بخورم خندید نشست رو تخت منم اووووم اووووم وایییییی چقدر خوشمزه بود انگار تو اسمونا بودم چه حالی میداد تازه داشتم خوش میگذروندم نمیدونم چی شد یهو امید وحشی شد سریع منو برگردوند حالت داگی بدون اینکه روونش کنه فرو کرد تو منم با اینکه مست بودم اااااااخخخخ باورم نمیشد این همون ادمی بود که میترسید میگفت سروصدا نکن حالا مثل وحشی داشت تلمبه میزم منم با اینکه درد داشتم تو عالم دیگه بودم یعنی فکر کنم اگه کسی یهو میومد هیچکدوم اینقدر تحریک شده بودیم که اصلا برامون مهم نبود تازه اون شب فهمیدم چرا بهش میگن امید سینگر مثل چرخ خیاطی سینگر بدون وقفه تلمبه میزد منم همش ااااخ اییییی اوووییی اااااااا الان یادم می افته دارم دیوونه میشم قلبم تند تند میزنه، امید هم همش جونم عزیزم جووونم چیه بعد از چنده دقیقه من همینجوری ناله میکردم امید خان : ا اااا ااااااااا ااااااااااااا همشو خالی کرد تو یه جورایی میتونستم گرماشو حس کنم هر دوتا بی حال افتادیم رو تخت بعد که یکم حالمون جا اومد مستی پرید فهمیدیم چه دیوونه بازی در اوردیم اگه کسی متوجه شده بود چی یه سیگار باهم کشیدم بعدم رفتیم دوش گرفتیم تو حموم امید همش منو میبوسید میگفت این همه با دختر و پسر سکس داشتم ولی هیچکدوم تو عمرم به اندازه این حال نداد تو باید مربی سکس میشدی راستش منم این متفاوت ترین سکسی بود که من تو زندگیم داشتم واقعا شب فراموش نشدنی بود .
خب دوستان عزیزم امیدوارم از خوندن این داستانم لذت برده باشین دوستون دارم شب خوش.

نوشته: احسان سکسی


👍 7
👎 2
66105 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

756619
2019-03-26 21:41:34 +0430 +0430

نه وسط ميدون انقلاب داشته كونت ميزاشته خبر نداشتي

0 ❤️

756645
2019-03-26 23:02:13 +0430 +0430

حالمون بدشد همه داستانا امشب گی بود یعنی اینقدر کونی زیاد شده؟://///

0 ❤️

756650
2019-03-26 23:17:55 +0430 +0430

دلم کون خواست :(

0 ❤️

756720
2019-03-27 07:42:37 +0430 +0430

عالی?

0 ❤️

782726
2020-12-22 00:01:04 +0330 +0330

دلم کون خواست
توهوای باز

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها