سلام مهدی هستم،19ساله از تهران این اولین داستانیه ک مینویسم اگه بدی تو تایپُ اینا دیدین ببخشین دیگه خب بریم سره اصل قضیه اول بگم اسم های این داستان واقعی هست خب قضیه ماله 8 یا 10 سال پیشه دوران کودکی و کون کونک بازیای خودش ما کلا 3تا رفیق بودیم خودمُ علی و پارسا ک پارسا یه سال از من بزرگ تر و علی 2سال از ما کوچیک تر بود هر روز تو حیاط ک بازیامونو میکردیم شبش میرفتیم تو پارکینگ و شروع میکردیم به حرفای سکسی ک دوس داریم زنمون چجوری باشه و ایم کسشرا بعد چند روز بعد این بحث ها شروع کردیم ک مثلا کیرامونو بهم نشون بدیم ببنیم واسه کی از همه بزرگ تره من فک میکردم علی کیرش خیلی بزرگه و …راستی اینم بگم علی بچه ی خشگل و سفید و کــــردنی ایی بود منم با پارسا خیلی رفیق بودم ولی به قول معروف واسه کردن چیزه خوبی نبود خلاصه من کشیدم پایین پارسا هم کشید پایین علی خجالتی بود نمیکشید پایین خلاصه با هزار بدبختی راضی نشد ک نشد
یه روز به شوخی با پارسا هماهنگ کردیم ک شلوارشو بکشیم پایین خلاصه پارسا یه جا قایم شد من سره علی رو گرم کردم تا داشت با من حرف میزد پارسا اومد و شلوارشو کشید پایین لازم به ذکره ک بگم یه شلوار از این گرم کن استرجا پاش بود ک کونه کوچیکو سفید و کردنیشو خیلی خوب جلوه میداد حالا شلوار و شرتُ که کشید پایین من یا یه دودول سفید مواجه شدم ک وقتی برگشت پارسارو ببینه پشتش ب من شد و من اون کون خشگلشو بالاخره دیدم وای اچی میدیدم اون لحظه عالی بود حرف نداش حالا گذشت و با پارسا داشتیم یه طرح میریختیم ک اینو چجوری بکنیمش خلاصه گفتیم از شوخی دستی شروع کنیم بریم بالا تر ماهم همین کارو کردیم خلاصه یه شب بود ک داشتیم میحرفیدیم علی رو گذاشتیم وسطمون نشست شروع کردیم به حرفای سکسی دیدم کیره علی شق شده و حسابی حشری شده به پارسا یه چشمک زدم و شروع کردم اروم دستمو بردم پایین پایین کمرش نزدیک به خط کونش حسم تو اون لحظه توصیف نشدنی بود یه بدن سفید و نرم خلاصه دیدم یه نگاهم کرد و چیزی نگفت منم پس ادامه دادم و دستمو بردم پایین تر تو کونش چون نشسته بودیم دستم کامل نمیرفت تو ولی سعیمو میکردم تا جایی شد ک دیدیم پارسا هم دستشو برد رو کیر علی و شروع کرد به مالیدن خلاصه ک علی رو بلند کردیم و…بش گفتیم بکشه پایین یه ذره بمالیمش و حال کنیم بعد اون ای کارو با ما بکنه راضی نشد میگف دروغ میگینو این حرفا تا جایی ک پارسا انقد حشری شده بود گفت من کیرتو میخورم و با کلی خایه مالی اخر راضی شد کشید پایین 10سانت فک کنم کیرش بود پارسا داش میخورد که من از پشت شلوارشو در اوردم لایه کوشو باز کردمو سوراخشو میدیدم و با کیرم ور میرفتم وقتی ک پارسا کیرشو میک میزد میدیدم علی حشری میشه وسوراخشو صفت میکنه عالی بود یه سوراخ تمیز و تنگ که تا حالا کسی بش دست نزده بود الان که تعریف میکنم و فکرش میفتم کیرم سیخ شده بد جور خلاصه اول از رو شلوار کیرمو میمالیدم به کونش و فشار میدادم وای چه حالی میداد بعد در اوردم و گذاشتم لایه پاش یه ذره مالیدم که پارسا اومد 1دقیقه هم کونشو خوردو خیس کرد منم از موقعیت سو استفاده کردم و کیرمو نسبتا به زور کردم تو دهن پارسا اول مقاومت کرد ولی بعدش دهن و باز کردو منم دادم تو حلقش کیر خودمم اون موقع ها 13سانت اینا بود بعد در اوردم کونش ک خیس بود منم تفم غلیض بود یه تف انداختمو شروع کردم به انگشت کردن اصلا صدایی از علی در نمییومد بعد کیرمو اروم گذاشتم لبه سوراخ و خیلی اروم کردم توش وای انقد تنگ بود وقتی کردم تو یه صدایی از خودش در اورد معلوم بود که داره حال میکنه و خیلی حشری شده تا یه ذره میخواستم بیارم عقب دردش میگرف انقدر تنگ بود که نمیشد تلمبه بزنی پس تا ته فشار دادمو فقط خودمو بش میمالیدم تا ته کرده بودم تو کونش وقتی یه ذره میومدم عقب جلو کنم یه صدایی میداد کونش عالی بود تا جایی ک من دیگه یه ذره آبم درومد و ریختم توش رنگ ابم زرد بود اون موقع ها ولی بازم غلیض بود خلاصه پارسا دید ابمُ ریختم توش خوشش نیمد و نکرد تا فردا ک دوباره اومدیمو دیگه رومون باز شده بود پارسا اومد بکنه ک علی گفت کیرمو بخور پارسا دوباره خوردو بعد شروع کرد به کردن دیگه کونش جا باز کرده بود و بدجور تلمبه میزد واقعا پارش کرد خلاصه قضیه تموم شد علی هم تا 3-4 روز میومد پیش ما فقط میمالیدیمش بد بخت چه بد میگوزید معلوم بود پاره شده تا روزی ک رفتم خونه پارسا اینا بهم گفت اشغال من کیرشو خوردم تو کردی گفتم خب جبران میکنم گفت چه جوری گفتم واست سوپر میارم گفت نمیشه گفتم یه جقم واست میزنم گفت باشه رفتم اوردمو شروع کردیم به دیدن ک دیدم داره منو میماله گفتم فک نکنی خر میشم بت میدم پس دستمو گرفت و گذاش رو کیرش گف به قولت عمل کن خلاصه مالیدم و داشتم جق میزدم براش شروع کردم مالیدن روناش خیلی حشری شده بود پارسا قبلا 2بار به 2تا ازبچه محلا داده بود خلاصه منم دیدم اینجوریه انگوشتمو خیس کردم و شروع کردم به انگوشت کردن پارسا چیزی نمیگف تا اومدم ردیف کنم بزنم توش ابش درومد و انگشتمو از کونش کشید بیرونو گف بسه دیگه پاشدیم یه چی خوردیمو منم رفتم خونمون ولی قضیه اینجا تموم نمیشه اگه استقبال بشه ادامشو مینویسم براتون…البته الان تو این چند سال انقذر دختر کردم ک از اونا هم میتونم بنویسم اگه بخواین منتظر نظراتونم…

نوشته:‌ مهدی