کون مینا

1391/02/08

سلام من پارساهستم و21سالمه می خوام خاطره سکس فراموش نشدنی منومیناروبراتون تعریف کنم
من به دلیل شغل پدرم صبح تاساعت 1بعداظهر بهترین فرصت بودکه بتونم خونه روخالی کنم.وبتونم میناروبکشونم سمت خونمون
تقریبامنومینابه مدت 6ماه باهم دوس بودیم ورابطمون درحدیه لب گرفتن بود
چندشبی بحث سکسوشباباهاش رامینداختم وحسابی خوشش میومد
یه شب بهش گفتم که می خوام باهات یه دوش بگیرم وحسابی زیردوش ازت لب بگیرم اونم
باچه بدبختی قبول کرد

شب بامیناقرارگذاشتم که صبح به بهانه چیزی بزنه بیرون وبهم زنگ بزنه که من برم سراقش
چون میترسیدم بهش ادرس بدم یه روزبرام دردسربشه

صبح که بابام رفت سرکارمامانموبه دک کردم خونه خالم
واز اون ورم رفتم سراق میناتقریباساعت 10صبح بوکه میناروبردم تویه پارک روبرویه خونمون وبهش گفتم وقتی دروبازکردم من رفتم تویه اشاره بهت دادم نگاه اینورواون ورنکن مستقیم بیاتو…اومدریلکس بوردمش داخل وبهش گفتم اینجاخونه خودته خداروچه دیدی یه روز…دیدی عروس مادرم شدی
این تنهاراهی بودکه به نظرم اومدکه یه وقت ترسی نکنه وهرموقع بهش گفتم بیانه نگه
مینانشسته بودروکاناپه رفتم کنارش نشستم ودستمواروم حلقه کردم دورگردنش ولباموگذاشتم رولباش.زبونشوبه زبونم قفل کرده بودیم وهی می چرخوندیم
دستموازدورگردنش کشیدم وآروم اوردم سمت سینه هاش
وای سینه شیپوری نازی داشت من عاشق خوردن سینه هاش شدم
توری که دلم نمیومدبرم قسمت پایین ترش
دستموبردم زیرشلوارش کشیش ولباموطاب میدادم رویه لباش وای چه حسی داشت
مینافقط چشماشوبسته بودونفس نفس میزدومنم حسابی خوشم میومد

دستمورویه کسش گذاشتم وای داغ دغ بودچه حالی میداد
حسابی تحریک شده بودم دوس داشتم باکیرم راهشوبازمی کردم ولی ازعاقبتش می ترسیدم.دستموهی لب لایه کسش می مالوندم وزبونشومک میزدم
دستم خیس خیس شده بود
تعجب کردم ازروکسش برداشتمش ویه بوی ازش کردم خواستم بالابیارم
چون مینانگام کردبه رویه خودم نیووردم
وازخوردنش پرهیزنکردم.سری دس به کارشدم لباساشودروردم
ازروکاناپه اومدیم پایین وروش درازشدم:بهش گفتم که برعکس بخوابه ولی نمی زاشت می گفت دردداره فلان داره
منم پاهاشوباززکردم وزبونموگذاشتم لایه کسش بالاپایین می کردم خیلی حال میداد هرچنددهنم یه مزه ای شده بودولی خوش مزه بود
میناهم که پاهاشودورگردنم ثانیه به ثانیه قفل می کرد
بهش گفتم بلعکس بخواب مخالفت نکرد.روش درازکشیدم ودرکونشوبااب دهنم خیس کردم
کیرموآروم گذاشتم درکونش وبادستام باستنشوتکون میدادم
کیرم تاته رفت داخل کون مینانفس نفس زدنش تبدیل به فرییادشده
باجیغ زدنش بدجورتحریک شده بودم دوست نداشتم زودی کارم تموم بشه ولی بافریادی که مینامیزد
کیرم بدجورتحریک شدوتمام ابم ریخت توکون مینا

نوشته: پارسا


👍 1
👎 0
49967 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

317948
2012-04-27 07:49:10 +0430 +0430

نمیدونم چرا
ولی دیگه حس فحش دادنم ندارم
دیگه جذابیت نداره
ولی فکر کنم اگه 365 تا خلال دندون آغشته به گریس رو بکنم تو کون نویسنده دلم خنک بشه
هووووی
نویسنده
با توام
کونتو بده اینور میخوام خلال دندون بکنم توش
نترس
کیرمو حرومت نمیکنم
ولی خداییش
خودت بخون ببین قشنگ نوشتی؟؟؟؟؟
ننوشتی دیگه
پس فحش خوردنتم ملسه

0 ❤️

317949
2012-04-27 09:04:54 +0430 +0430
NA

ddam too comment fohsh dadan nakhundam dastaneto

0 ❤️

317950
2012-04-27 09:20:15 +0430 +0430
NA

kos mashang,mage nemikhastin berin hamum,pas chi shod??

0 ❤️

317951
2012-04-27 13:18:41 +0430 +0430
NA

خیلی گاوی!!! پارسای 21 ساله داشاق به دست بدبخت جقی کونی…

0 ❤️

317952
2012-04-27 13:27:10 +0430 +0430
NA

اینقدر اشتباه املایی و تایپی داشتی که دیگه جایی برای صحبت درباره داستانت باقی نمی مونه !

0 ❤️

317953
2012-04-27 14:40:34 +0430 +0430
NA

خدایا، به این ابله ها خودت یه مغز مورچه عنایت کن. حداقل یه کم از تخیلتون هم استفاده کنین، این چیه نوشتی آخه

0 ❤️

317954
2012-04-27 15:50:01 +0430 +0430
NA

دیگه فش نمیدم بهت! می دمت دسته بچه ها!!



نه دیدم نمیشه هیجی نگم! اخه کس مغز این داستانه؟؟ اگه میگی میخواستی بالا بیاری گه خوردی که بدش خوردی کس رو!

0 ❤️

317955
2012-04-27 16:37:35 +0430 +0430
NA

اصل داستان: روی طاب نشسته بودم،یه مرد کیر کلفت اومد سراقم،گفت میخوام کونت بزارم و کیرش رو کرد تو باستنم،
خاک تو سرت با این غلط های تخمیت

0 ❤️

317956
2012-04-27 19:21:23 +0430 +0430
NA

تو واقعا به روح اعتقاد داری ای بر اون روحت… داستانت کلا شعر بود از این به بعد خواستی داستان بنویسی در اتاقتو قفل کن شهلا جون نیاد ترتیبتو بده میخواستی هول هول بنویسی نمی نوشتی راحت تر بودی تو داستان ننویس لز بازیتو کن حالشم بیشتره جای داستان عکسشو بزار حد اقل جای فحش تحصینت کنن

0 ❤️

317957
2012-04-27 20:27:06 +0430 +0430
NA

کيرم تو اون لهجه تخميت

0 ❤️

317958
2012-04-28 00:49:49 +0430 +0430

میخوام بیام سراقت بلعکس اگه مخالفت نکنی کیرمو طاب بدم تو هلغط.

0 ❤️

317959
2012-04-28 03:26:49 +0430 +0430

خیلی تخمی بود ننویس . . . . . . . . . . .
چطوری این مزخرفات به ذهنت بیمارت میرسه و اینجا مینویسی؟ خجالت نمیکشی؟ مثلا ما اینجا بیاییم و این جملات کیری تو رو بخونیم باید تحریک بشیم؟ نمیشیم. کفتار پیر 365 خلال دندون آغشته به گریس را تو کونت کرد من هم ظرفشو پشت سر خلال دندونها میکنم تو کونت. کوس کش ننویس، مگه خر کونت گذاشته که مجبوری بنویسی؟ ای داد، ای بیداد، ای هوار… بابا این کوس شعرا رو ننویسید؟ فهم و شعور داشته باشید داستان لطیف سکسی با احساس و حشری کننده بنویسید. این همه وقت میذاریم مزخرفات شما را میخونیم دریغ از یه چیکه آب که از سر کیرمون بزنه بیرون. ای گاییدم ذهنتو. ای شاشیدم تو دهنت. کله کیری دیگه ننویس. بچه کونی دیگه ننویس. تو که از بوی کوس میخواهی استفراغ کنی چه میدونی کوس چیه؟ سکس چیه؟ کله کیری انتظار داری با خوندن داستانت ما حال کنیم یا بالا بیاریم؟ دیگه ننویس.

0 ❤️

317960
2012-04-28 07:46:15 +0430 +0430
NA

باور کنید خیلی خوب بود بهترین داستانی بود که تا حالا خوندم چون از خوندن کامنتای پای هیچ داستانی تا حالا انقدر نخندیده بودم

0 ❤️

317961
2012-04-28 12:36:58 +0430 +0430
NA

jaleb bod merc parsa edame bede.beyne bazi dastanaye mozakhraf dastane u behtar be nazar miad smoke

0 ❤️

317962
2012-04-29 01:38:01 +0430 +0430
NA

hazfesh kon to ro khoda

0 ❤️

317963
2012-04-29 08:58:41 +0430 +0430
NA

هر وقت خونتون خالی شد برو جق بزن پسر جون

مادر جنده چی بگم به دلم خنک شه خووووو 365 تا خلال دندون تو کونته باید با کیر زره پوش بیام بکنمت خوار کسته

0 ❤️