کون ناتمام

1399/08/15

سلام دوستان خواستم داستانی رو براتون تعریف کنم که من ۱۷ سالمه منو دوستم که ۱۴سالشه توی کوچه نشسته بودیم و حرف می زدیم وسط حرفامون بحث سر یه چیزی بود که اوج گرفت خلاصه من گفتم که آخه تو داری اونم گفت مگه فقط تو داری حرفامون رو گرفت و گفت بیا بریم خونمون یه راست میگی منم رفتم تا دم در رفتیم بعد بحث و پیچوند کلا و و داستان عوض شد ولی من واقعاً اینم بگم من واقعاً گی رو دوست دارم ولی همیشه توی فکرم و و فیلم ها رو میدیدم بعد از چند دقیقه بهش گفتم که ترسیدی گفن چرت زر میزنیفت اگه راس میگی در بیارش گفت من میدونم تو در نمیاری من رفتم تو خونه یعنی اولش تو حیاط بودیم یه لحضه خود من ترسیدم یه چند دقیقه نشستیم تو اینستا چرخیدیم بعد بهم گفت یه فیلم بزار یعنی همون فیلم سوپر گذاشتم نگاه می کردیم بعد گفت برو توی بخش مردا یه لحظه کپ کردم فهمیدم داستان چیه بعد واقعاً دوتامون حشری شده بودیم . یه دفعه من همین جوری دستمو رو بردم روی پاش چیزی نگفت یکم نزدیکه کیرش که شدم گفت چیکار میکنی گفتم تو الان دلت میخواد چرا اینطوری میکنی گفت من از این کارا نمیکنم اگه میخوای بیا شلوارامونو در بیاریم جق بزنیم من تو دلم گفتم با همین روش مخشو میزنم وقتی در اوردیم پشماش ریخت گفت چقدر بزرگه ولی خلیم بزرگ نیست کیرم ۱۳ سانته چون مال خودش کوچیک بود مال منو بزرگ دید مال خودشو که دیدم پشمام ریخت خیلی کوچیک بود تو حال شق شده شاید ۶ سانت بود وسط های کار داشتیم میزدیم واقعا نتونستم خودمو کنترل کنم دستمو کشیدم رو پاش خیلی حال داد ولی نذاشت گفتم بیا حال کنیم دیگه هم تو دلت میخواد هم من ولی راضی نشد لامصب فک میکردم مثل داستانای شهوانی سریع پا میده ولی اصن اون چیزی که فک میکردم نشد لا هزار تا خواهش اخرش فقط میمالیم به هم دیگه گفت اول من میزارم پشتت بر عکس شدم برگشتم گذاشت لای کونم ولی اگرم میخواست نمیتونست بزار توم چون کوچیک بود یکم عقب جلو شد دیدم پشت یکم خیس شده بود پشمام ریخت با این سنش چجوری ابش اومده بود گفتم خوبه نریخت توم گفتم خب تو برگرد حالا من گذاشتم لای کونش اصن یه حالی شدم رفتم فضا چون یکمم لاغر بود کیرم خیلی گنده میومد پیش کونش پیش خودم گفت اینو بزارم توش میمیره بدبخت یکم مالیدم بهش گفتم حتما الان ابم میاد دیدم هنوز دلم نمیخواد ارضا شم اینم یهو کشید بالا اعصابم بهم ریخت گفتم مال من هنوز نیومده گفت من نمیدونم الان بابام میاد زود باش برو گفتم حد اقل بزار ابم بیاد گفت بشین نشستم کیر گرفت برام جق زد داشتم دیوونه میشدم یهو ابم پاشید رو دستش رو هوا بودم حالش بد شد یه خورده گفت قرار نبود بریزی گفتم مگه تو ریختی من چیزی گفتم دیدم چیزی نگفت دستمال اورد پاک کردم رفتم بیرون ۲ سال میگذره هنوز تو کف کونشم اگه الان بود به زور کونش میزاشتم حسرتش تو دلمه.

نوشته: مهدی


👍 3
👎 15
12001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

775554
2020-11-05 01:07:40 +0330 +0330

کسکشای کونی کونده قبل از ارسال کصنامتون یک بار بخونیدش و غلط های املاییشو بگیرین . لحضه ؟ خلیم؟ اینا برگ کوچکی از اشتباهات پر تعدادت بود . نویسنده ها هم کلا کون پاراگراف بندی و این چیزا نزاشتن . دیس تو کونت

4 ❤️

775568
2020-11-05 01:30:46 +0330 +0330

کسکش بچه باز امیدوارم نکیر و منکر با هم تا دسته کونت بزارن

4 ❤️

775597
2020-11-05 05:00:37 +0330 +0330

خوب نوشتی داستانت رو خیلی واقعی نشون دادی

1 ❤️

775612
2020-11-05 07:07:32 +0330 +0330

بازم کونیا و کون کن ها ریختن تو سایت…بچه بازای عزیز جون مادرتون بیخیال شهوانی بشید و برید گورتون رو گم کنید 👎

4 ❤️

775615
2020-11-05 07:33:03 +0330 +0330

تخمی

چرا فکر می‌کنید این جور کون‌شعر نوشتن برای خواننده جالبه؟ تو هنوز سواد نوشتن نداری ولی اومدی برای ما داستان تعریف می‌کنی؟ خودت بخون چقدر مزخرف نوشتی. چرا نمیری توی قسمت خاطرات بنویسیش؟ اینجا برای داستان نویسی است. تو هم که جقی هستی. معلومه که کون هم زیاد دادی تا به سن هفده رسیدی. برو که اینجا جای تو نیست. راستش سرودن شعر را کنار گذاشته بودم ولی اینقدر داستانت تخمی بود که وادارم کردی به شعر گفتن:

میزنی جق با خیالِ کیر ما
میشوی از کونِ خود، درگیرِ ما
زیر کیر دیگران، تف میدهی
پس نکن چـُسناله‌ها در زیرِ ما

ها کـُ‌کا

3 ❤️

775809
2020-11-06 18:11:39 +0330 +0330
J44

اينكه مدام پشمات ميريزه مهم نيست ، فقط بگو چه رابطه اي بين بى سواد بودن و كون دادن وجود داره ؟!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها