کون ژله ای دخترخاله

1390/04/05

((اسامی مستعارند))من بابکم 21 ساله قد174 و عاشق دختر خالمم ولی موقعییت ازدواج ندارم چه الان چه صد سال آینده چون وضع مالیم طوری نیست که به ازدواج فکر کنم تمام خرج خانواده با منه و خودمم مشغول درس دانشگاهمو و بسختی دارم پیش میرم . با نگار دختر خالم 1 ساله رابطه دارم. تا دو ماه پیش فقط دستشو میگرفتمو بعضی وقتا هم بوسه ای از لپش میکردم ولی فقط در همین حد و نه بیشتر اما این اواخر ترنم چه با لباس پوشیدنش و چه آرایش کردنشو و حرکات و حرفاش سعی به تحریک من داشت که کاملا هم موفق شده بود الان وقتی کنارم مینشست طور دیگه ای بهش نگاه میکردمو مثلا وقتی باهام حرف میزد من فقط به سینه هاش خیره بودم و یا موقع راه رفتن من همش پشت سرش راه میرفتمو محو حرکت ژله وار لمبه های کونش بودم حتی موقع خواب هم راحت نبودم و همش تفکر سکس با نگار در سرم بود خیلی با خودم کلنجار رفتم که این احساسمو باهاش در میون بذارم یا نه ولی میترسیدم فکر کنه قصدم سوء استفاده ست و برای همیشه از دستش بدم تا چند روز گذشت و تو سینما با هم قرار داشتیم بعد از گپ و گفت معمولی در حالی که دستمو گرفته بود آروم گفت میخوام ی چیزی بهت بگم بابک گفتم:چی شده!
گفت:بابک این چند وقته رفتارت خیلی عجیب شده
پرسیدم از چه لحاظ گفت: نمیدونم یجوری شدی وقتی کنارمی تو خودتی و گرفته ای چیزی شده؟ اتفاقی افتاده؟
منم موقعیتو مناسب دیدمو گفتم:ترنم راستش این چند وقته یه حسی دارم که تا الان هیچوقت نداشتم ولی نمیتونم بهت بگم.
پرسید چرا نمیشه بگی؟! بهم اعتماد نداری گفتم: چرا چرا دارم ولی اصلا موضوع اعتماد
نیست ترسم از اینه که تو ناراحت شی یا برنجونمت.
گفت: نه بخدا من هیچوقت از تو دلگیر نمیشم عزیزم اگر هم شدم زود فراموش میکنم .
گفتم باشه:نگار چند وقته یطور دیگه بهت فکر میکنم .پرسید چطوری یعنی؟! رک گفتم احساس میکنم بهت احتیاج دارم.گفت :تو که منو داری گفتم نه منظورم احتیاج جسمیه نمیدونم چطور بگم یعنی سکس با تو.
تا اینو شنید خشکش زد و پکر شد صورتش خیلی نگران شده بود انگار که ترسیده باشه.
گفتم : ببخشید
گفت نه الان هیچی نگو
بذار درموردش فکر میکنم و جوابشو بهت میدم . اینو گفت و از صندلی بلند شد و رفت.
من موندمو پرده سینما و فیلمی که هیچی ازش نفهمیدم.
تو خونه تا شب نگاهم به گوشی موبایل بود . ولی خبری نشد نا امید تو رخت خوابم دراز کشیدمو به حرفایی که به نگار زدم فکر میکردم که موبایلم زنگ خورد و پیام داشتم خودش بود.
نوشت : من آماده ام
جواب دادم:آماده؟
گفت :آره دیگه. واسه سکس با تو آماده ام
گفتم : مطمئنی؟
گفت آره تنها شرطمم اینه که نمیخوام سکس از جلو داشته باشم با این که میدونم خیلی درد داره ولی از عقب سکس کنیم چون میخوام اگر پشیمان شدی یا یه روزی ازم سیر شدی یه راه برگشتی هم داشته باشی.
خیلی تعجب کردم.
باورم نمیشد این نگار باشه که اینقد بی پرده راجع به سکس حرف میزنه نگاری که من میشناختم سختگیر تر از این بود که بخواد به این راحتی راجع شیوه سکس بحث کنه!!!
جوا ب دادم باشه عزیزم . خیالت راحت باشه من به این سادگیا از دستت نمیدم. گفتم واسه کی آمادگی داری ؟
جواب داد هر وقت تو بخوای
گفتم پس فردا خوبه؟
جواب داد :پس فردا؟ کجا!
گفتم : خونه خودمون به مامانم و میگم بچه ها رو ببره خونه عمه اینا چون یه امتحان مهم دارم باید درس بخونم.
صبح با مامانم در میون گذاشتم و بعد از کلی سین جیم قبول کرد.
و از محل کارمم واسه فردا مرخصی گرفتم و شب با خیال تخت خوابیدم. صبح زود بلند شدمو دوش گرفتم و بهترین لباسامو پوشیدم منتظر شدم. تا اینکه نگار پیام داد که دارم میام.
ربع ساعت بعدش رسیدو سلام احوال پرسی کرد و مانتوشو در آورد یه تاپ زرد کاملا سکسی و یه شلوار مشکی پوشیده بود.روی مبل جفت هم نشستیم . پرسیدم به خونواده گفتی میری کجا ؟ گفت دانشگاه دیگه.خندید و گفت استاد درسو شروع کن دیگه تا اینو گفت صبرم لبریز شد وهمونجا روی مبل درازش کردمو خوابیدم روش و شروع به لب گرفتن کردم با تمام وجودم لبای سرخشو میمکیدمو زبونمو توی دهانش پیچ و تاب میدادم چند ثانیه تو همین حالت بودیم که بادستش کیر داغمو از روی شلوارک میمالوند حس خوبی بهم دست داد از این کارش تعادلم از دست دادمو از رو مبل افتادم پایین خواستم بلند شم که نگار خودش اومد .
روبروم ایستادو با نگاهی شهوت آلود پاهامو بلند کرد و شلوارک و شرتمو از پام در آورد
گفت :منم لخت شم برات عزیزم؟؟تا اینو گفت و دستشو برد طرف زیپ شلوارش منم سریع به زانو نشستم و دستشو گرفتم و گفتم :نه عزیزم این دیگه کار خودمه …
اول شلوار تنگشو در آوردم وبعد با دیدن شورت توری زردی که به کونش چسبیده بود و با تاپش هم ست بود کیرم به مرز انفجار رسوند و بلند شدم و ایستادم خودم پیرهنشو در آورد از پشت بغلش بغلش کردمو سوتینشو هم در آوردم و همزمان که با دست سینه هاشو میمالیدم کیرموهم از روی شرت به کونش میمالوندم دو سه دقیقه این تو این حالت بودم که صدای ناله های پر از شهوت نگار داشت دیوونم میکرد.بی تاب شدم واهسته گفتم آماده ای کونتو پاره کنم؟ گفت من در اختیارت عزیز دلم شرتشو درآوردم و با دست کیرمو به سوراخ کونش و گاهی هم به چاک کسش میمالوندم .آروم گفت بکن توم دیییگه کیر داغتو بکنش تو عزیز دلم میخوای جرم بدی؟…
گفتم اینجوری که نمیشه دراز بکش عزیزم.تا من کرمی چیزی پیدا کنم
کل کمد و کشابها رو بدنبال کرم گشتم ولی متاسفانه چیزی پیدا نکردمو.
ناچار به اشپزخونه رفتمو شیشه روغن زیتونو برداشتم برگشتم پیش نگار
با تعجب گفت: این چیه دیگه !!! روغن زیتون!!قحطی بود اینو اوردی؟؟؟
گفتم چه فرقی داره حالا مهم اینه که کونتو چرب کنم دیگه
یکم از روغن به سر کیرم زدم کمی هم به سوراخ کون نگار خانوم مالیدم وبا انگشتم سوراخ کونشو مالیدمو انگشتمو اروم اروم کردم تو سوراخ کونش که صداش در اومد:آخ خ خ خ درش بیار جر خوردم آی ی ی ی
انگشتمو در آوردمو و فکری بسرم زد دوباره روغن ریختم تو دستم و ایندفعه تمام کونشو روغن مالوندم حدسم درست بود الان برجستگی کونش دوچندان شده بود و کونش خیلی سکسی تر و خواستنی شده بود گفت:چکار میکنی تو با کونم زود باش دیگه کارتو کن
گفتم چشم عزیزم .زودباش دستات لپای کونتو از هم باز کن که سوراخش گشادترشه همینکارو کرد ولی چون کونش خیلی چرب شده بود هر دفعه که میخواست اینکارو کنه دستش لیز میخورد مجبور شدم با شلوار خودم کون و دستشو پاک کردم و گفتم دوباره امتحان کن ایندفعه قاچ کونش مثل غنچه در حال شکفتن خیلی راحت باز شد کیر مبارکو در سوراخ کونش جا کردمو اروم بسوراخ کون و گاهی هم به چاک کسش میمالوندم اهسته و با احتیاط سرکیرمو کردم تو کونش که شروع به اخ و اوووخ و جیغ واغ های ممتد کرد و مدام میگفت جرم دادی بابک درش بیارپاره شدم گفتم چند لحظه صبر کن عادت میکنی چند لحظه کیرم بدون حرکت تو کونش بود تا ناله هاش کمتر شد و پرسیدم درد داری هنوز؟ گفت اره خیلی کمتر شده درش نیار .منم اروم اروم شروع کردم به عقب جلو کردن کیرم تو باسنش لذتی میبردم که واقعا از بیانش عاجزم من تجربه گایش کسو داشتم ولی سکس از عقب کاملا متفاوت بود گرما و نرمی کون مخصوصا کون طاقچه ای نگار غیر قابل وصفه کیرمو توی باسن نگار پیچ و تاب میدادمو و با شدید تر شدن اه و ناله های عاجزانه نگار منم تندتر تلمبه میزدمو وکیرمو تندتر جابجا میکردم نگار هم دائما با ناله و اروم میگفت تندتر تندتر جرم بده کونمو جر بده و گفتم کیرمو در بیارم بخوری گفت نه دوس ندارم بذار تو کونم بمونه پارم کن عزیزم منم به کردنش ادامه دادم تا توان داشتم محکمتر تلمبه میزدم تا اینکه بی اختیار شدم و همه اب کیرگرممو تو کون خوش تراشش پمپاژکردم و از روش بلند شدم خداحافظی گرمی کردیمو لباساشو تنش کرد لنگان لنگان و با کونی پاره و جر خورده و رفتش بسوی خونه.
چاکر شما
بابک کیر کبابی


👍 0
👎 0
101938 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

288299
2011-06-26 21:06:14 +0430 +0430
NA

بالاخره یه بار هم من اول شدم :D
ساینا جون ، این یور فیس :))

0 ❤️

288300
2011-06-26 23:53:32 +0430 +0430
NA

این چه طرز نوشتنه می پری وسط صفحه یه سلامی توضیحی، مقدمه ای چیزی آخه بعدشم خیلی بی غیرتی دختر نبود به دختر خالت گیر دادی تا اونجائی که ما می دونیم پسرا و مردا رو دختر خاله و یا دخترای نزدیک فامیل غیرت دارن حواسشون بهشون هست البته مردا با اینکه سنتم به نظر بالاست ولی خیلی پشمکی . کلی واسه روغن زیتونت خندیدم کاش روغن ترمز آورده بودی :D

0 ❤️

288301
2011-06-27 00:00:27 +0430 +0430
NA

اول خواستم به general dodool تبریک بگم واسه اول شدنش بعد داستانو میخونم نظر میدم <:P <:P

0 ❤️

288302
2011-06-27 00:14:00 +0430 +0430
NA

با سارا موافقم مثلا از سینما رفتن شروع میکردی بهتر بود / نیست ترسم از اینه که تو ناراحت شی یا برنجونمت. :/ :/ :? آخه این چه نوع حرف زدنیه ؟؟؟؟؟
چه با سلیقه شورتشو با تابش ست کرده بوده :D بلند شدم و ایستادم خودم پیرهنشو در آورد اگه یه بار این داستانه فوق العاده زیباتو میخوندی میفهمیدی که اگه یه م آخرش قرار میدادی جملت قابل خوندن میشد / از یه بغلش هم استفاده میکردی کفایت میکرد / زودباش دستات لپای کونتو از هم باز کن :)) :)) اگه گفتین این جمله چی کم داره؟؟؟ تست هوشه :D /خاک تو سرت آأم با جنده هم این رفتار رو نمیکنه بدون اینکه سوتینشو دربیاری یا کاری بکنی که به اونم لذت بده تو کیرتو بکنی تو سوراخ دیوار هم برات کفایت میکنه خیلی سعی نکن دنبال دختر کردن باشی / میگن تو ذوق داستان نویسا نزنیم عقده ای میشن منم فقط بهت میگم لطفا دیگه ننویس

0 ❤️

288303
2011-06-27 01:21:32 +0430 +0430

ای بابا نمی دونم چی شدش این id masloob_sex من دیگه یاز نمیشه …
بازم این ساینا جون و سارا برا هم نوشابه باز کرن . شما به داستان گیر ندین نمی تونید کستونو بخارونید.
برام جالب بود که از اینجاش شروع شد . ادامه بده

0 ❤️

288304
2011-06-27 01:29:09 +0430 +0430
NA

masloob sex =)) =)) =)) :)) :)) 8} 8} 8}

0 ❤️

288305
2011-06-27 01:36:19 +0430 +0430

:)) ساینا خداییش راست گفتم دیگه

0 ❤️

288306
2011-06-27 01:37:05 +0430 +0430
NA

masloob sex
هه داستان اونوریه =))

0 ❤️

288307
2011-06-27 01:52:54 +0430 +0430

منظورت چیه اونوریه.

0 ❤️

288308
2011-06-27 02:16:22 +0430 +0430
NA

liozaao
من تورو چقد بکنم؟از رو نميري 4سولاخ؟اخه گشاد واسه چي خودتو چس ميکني؟هر وخت کفتم ابکش بپر وسط جارکش.
اما داستان،خجسته جون تو خودتو زدي به کسخلي يا مادر زاد کسخلي؟البته راجبه اولي “مطمئن” نيستم.و در اخر ضعيفه ها&چاقالاي سايت اينجا واس هم نوشابه وا نکنيد.

0 ❤️

288309
2011-06-27 02:19:58 +0430 +0430
NA

navid_love-no =)) =)) =)) :)) :)) :)) 8} 8} 8} :&

0 ❤️

288310
2011-06-27 02:22:47 +0430 +0430
NA

داستان خیلی تخمی تخیلی بود منم با ساینا موافقم دیگه داستان ننویس

0 ❤️

288311
2011-06-27 02:23:39 +0430 +0430
NA

navid_love-no
هه داستان اونوریه Rolling On The Floor

0 ❤️

288312
2011-06-27 02:26:27 +0430 +0430
NA

navid_love-no
تو انگار دوست داری به همه گیر بدی اگه میخوای گیر بدی بیا به کیر من گیر بده تا بگم چه بلایی به روزت میاره

0 ❤️

288313
2011-06-27 02:28:37 +0430 +0430
NA

ساینا معمولا پسرای خود کم بین میان به دخترا گیر میدن یعنی یه گویی هستیم ولی غافل از این که بوی گندشون تمام سایت رو بر میداره

0 ❤️

288314
2011-06-27 03:40:09 +0430 +0430
NA

اينجا شهواني دارم به خايه ليسام کير ميزنم I LOVE U PMC.

0 ❤️

288315
2011-06-27 04:49:44 +0430 +0430
NA

اصلا قشنگ نبود قول دادم فحش ندم :| :|

0 ❤️

288316
2011-06-27 05:34:43 +0430 +0430
NA

اسکل مالیاتی ای ریدم تو اون سکس و پرنو گرافیت . روغن زیتونش بو دار بود یا ساده ؟ الحق که گارسونی کس کبابی . هی زله بردی سر میز ها حالا داستانتم زله ایه. کیر پیچ

0 ❤️

288317
2011-06-27 05:59:16 +0430 +0430
NA

من به نظر دوستان كاري ندارم.
بايد در نظر داشت كه قالب داستان كوتاه با قالب يه خاطره دنيايي با هم فرق داره.
بعد كه،
خيلي خوب و با آب و تاب خاطره ات رو نگفتي.

0 ❤️

288318
2011-06-27 06:02:47 +0430 +0430
NA

marmoz007‏
اخه شاشو يه نگا به قوارت بنداز ببين در حدي هستي که من بخوام بهت گير بدم؟الان نظر دادي که مثلآ بيا منو بکن؟سگ که کردن نداره دوسته عزيز…نظرو گذاشتم تو اين پست خايه ليسامو بشناسم عزيزم.نويسنده جون دوباره چشم افتاد به داستانت به حالت زار زدم.ادم اينقد شوت ياسمنگولا

0 ❤️

288319
2011-06-27 07:10:15 +0430 +0430
NA

اين دفعه ديگه اعصاب من هم به هم ريخت
بابا اينجا كه ميدون جنگ نيست كه به روي هم اسلحه گرفتين
يكي از داستان خوشش مياد، يكي نمياد، يكي از نظرهاي يكي خوشش مياد، يكي نمياد
اينكه ديگه فحش و فحش كاري نداره
اگه با هم دعوا دارين برين يه جاي ديگه ، مثلا قراره تو قسمت نظرها، در مورد داستان نظر بديم ، نه اينكه شخصيت همديگه رو ببريم زير راديكال
همگي موفق و شاد باشيد
اگه يه كوچولو هم به همديگه احترام بذاريم بد نيست
:* :* :* :* :*

0 ❤️

288320
2011-06-27 10:05:31 +0430 +0430
NA

داستانت شعر و بر بود! هیچ دختری به این تندی نمیگه بیا عزیزم منو بکن اونم دخترخاله ی آدم که خدادادی نسبت به پسرای فامیل یه شرم و حیای خاصی داره! ولی کلا داستاناتون خوب نیست ولی نظراتتون واقعا توپه ترکوندین همدیگه رو با این نظرات <:P

0 ❤️

288321
2011-06-27 10:33:04 +0430 +0430
NA

Navid Damet garm.khob hale baziya ro migiri.

0 ❤️

288322
2011-06-27 11:56:10 +0430 +0430
NA

سلام بچه ها!!!من باز اومدم با انرژي فراوان.اين داستان بود يا کسشعر رواني کودن؟نويد تو منو ياده مرحوم ميلاد مجاز ميندازي.با لرد لوس موافقم.اصولا بايد يکي باشه با اينا مقابله کنه به کارت ادامه بده<<دوسته عزيز>>!اسپم ميده

0 ❤️

288323
2011-06-27 15:02:04 +0430 +0430
NA

اخه پسر جان اگه اسم مستعار انتخاب میکنی بکن اما یکی نه 2تا که خواننده چیز پیچ نشه :D
در کل یا دیگه ننویس یا یه سکس بهتر بکن و خاطریه اونو بنویس
مرسی

0 ❤️

288324
2011-06-28 10:12:32 +0430 +0430
NA

من فقط از اسم داستان خوشم اومد

0 ❤️

288325
2011-06-28 12:36:41 +0430 +0430
NA

سوتی از این سنگینتر؟نگار کیه ترنم کیه؟

0 ❤️

288326
2011-06-28 20:27:01 +0430 +0430
NA

واقعا كه؛اين همه شرو ور نوشتيد؛يكي نبود بكه اسم دختر خاله هه نكار بود يا ترنم؟؟
روانيا؛جه اهميتي داره كي اول كامنت ميذاره؛بس كنيد ديكه

0 ❤️

288327
2011-06-29 05:51:41 +0430 +0430
NA

دهن سرویس اسم دختر خالت نگاره دختر خالت کونی بوده ادای تنگارو دراورده اول میگه یواش جر خوردم بعد میگه تند تر جرم بده هر چقد کون داده باشه اینجوری دیگه نمیشه کرد مرتیکه جلقی کردنو یاد بگیر بعد کسوشر بنویس

0 ❤️

288328
2011-06-29 14:21:33 +0430 +0430
NA

حالم بد شد اه اه اه اه :&

0 ❤️

288329
2011-06-29 16:55:33 +0430 +0430
NA

salam
man ke nemidonam in sayna joon kiye
vali jalebe har vaght miam inja nazar dade kheili khobe ke ye dokhtar(albate age monde bashe) to in mamlekat peida shode ke be sex ahamiat bede
omidvaram ye kire chand inchi giret biad ke vase hamishe siret kone
midoni man ye refigh dashtam ke hamishe behem migoft in zana ro mibini dame servis mian savare mashin besham mikhandan chake dahaneshon baze
migoftam khob
migoft ina ro shohareshon nemitone khob az kir sirab kone ina kir mikan mamane mano enghadr babam karde ke tond tond namaz mikhone
midoni hala in shode hekayate sayna va amsale sayna jooon 4 taee ke mian inja va kolan amsalehem ziadan
omidvaram zodtar az in ab sirab beshi va dg inja nabinameton
in jomhori eslami kheili ha ro poro karde

0 ❤️

288330
2011-06-30 06:21:04 +0430 +0430
NA

کیرم تو کس خواهر مادرتون کونی های عوضی میاین داستان میخونید
نویسندشو هزار تا فحش میدید
ارزش نداره خواهر مادر شما را هم گایید حتما بعد از گاییدن مادرتون میاین فحش هم میدید

0 ❤️

288331
2011-08-25 18:47:34 +0430 +0430
NA

اخرش نفمیدیم نگار بود یا ترنم

کیرم تو داستانت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها