کون کردن تو اولین قرار

1395/12/16

با سلام‌خدمت اساتید محترم.حوصله ندارم‌ بگم داستان واقعیه واین حرفا تو حالتون بود لایک بگین.
بریم سر اصل مطلب.من علی هستم‌با اندام و صورتی کاملا عادی.تازه با نرم‌افزار لاین اشنا شده بودم و خیلی باهاش حال میکردم که یکی از رفقا اومد و یه شماره داد گفت ببینم با این‌ چیکار میکنی.اسم طرف فاطمه بود و من بعد تقریبا بیستا پی ام مخشو زدم و کلی حرف و صحبت و کسوشر راضی شد باهم اخر شب سکس چت کنیم و همین کارم کردیم و ی عکس از کسش و منم ی عکس از کیرم واسش فرستادم.خودمونیم خیلی خوب سکس چت میکرد و معلوم‌بود باره اولش نیس.
چند روزی گذشت هی میگفت بیا همو ببینیم.گفتم‌کجا همو ببینیم که میخواسم‌مزه دهنشو بدونم گف ی جا بیرون میریم.گفتم نه خطر داره و اینا گف پس کجا گفتم خونمون.گف من‌ میترسم و ادا تنگا.خلاصه اوکی داد و قرار شد تو خونه همو ببینیم.
در ضمن اینم بگم‌من‌حتی عکسی هم ازش ندیده بودم.دقیقا مث ی ریسک بود اما تلفنی حرف زده بودیم.ساعتای ۹ بود که زنگ زد گف من دارم میام‌سمت تو امروز مدرسمو پیچوندم کلا وقتم ازاده تا عصر.منم ادرس خونرو واسش فرستادم و تقریبا نیم ساعتی گذشت که دیدم گوشیم‌زنگ‌میخوره.برداشتم گفت من‌مشت درم.درو باز کردم و پشت در اپارتمان منتظر ورودش شدم.پاگرد اخرو پیچید و صورتو اندامشو دیدم خواستم درو ببندم اما دیگه کار از کار گذشته بود.فقط با خودم میگفتم کیر عالم تو شانست علی با این مخ زدنت.اومد داخل و سلام و علیک کردیم و رسید تو حال من پشت سرش بودم.تو چت بم‌گفته بود دوس دارم
از پشت یهویی بغلم‌کنی و از این‌چرندیات.منم دیگه با خودم گفتم ی بارو میشه کرد دیگه و دلمو راضی میکردم.از پشت بغلش کردم صورتمو چسبوندم بغل گردنش که دیدم هنو چیزی نشده داره از حال میره.بر گردوندمش و لب گرفتم ازش که تازه فهمیدم شانسم کیری تر از این حرفاس و طرف ارتودنسیه.خلاصه همینطور که مزه تیر اهن تو دهنم بود کلی لب گرفتیم.اومدم ببرمش تو اتاق که گف‌من‌امادگی‌سکس و امروز ندارم.گفتم مگه مسابقات واتر پلوعه که امادگی نداری.گف خلاصه ی امادگیایی میخواد دیگه.گفتم‌مثلا چی.گف مث اپلاسیون و این حرفا که گفتم کیر من این‌چیزا حالیش نی بردمش تو اتاق خواب.عطر کا
پیتان بکی که زده بود کل اتاقو گرفته بود.با لباس رو هم خوابیدیم و یکم دیگه لب گرفتیم.ی شلوار مشکی چرمی پاش بود که نمیزاشت چیزی حس کنی.مانتوشو به کمک خودش دراوردم و تاپشم خودم در اوردم.ی سوتین سفید داشت و سینه تقریبا تپل و سفید.یکم سینشو خوردم و مالوندم واسش که صدای اخو اوفش در اومده بود.رفتم‌پایین شلوارشو در اوردم البته با کمک خودش ی شرت ست با سوتین داشت که فهمیدم بله خودشم اومده که بده دیگه.شرتو در اوردم ی کص سفید با کمی مو جلوم ظاهر شد.گفتم‌بخورم گفت هرکار دوس داری بکن.یکمی خوردم و زبون زدم که خودش گف بسه و نوبت منه.تیشرتمو در اوردم و بند شلوار راحتیمو باز کردم.گف شلوارو میخوام خودم درارم.اومد جلوم نشست شلوارمو تا نصف داد پایین و شروع به خوردن کرد.اما دندون میزد و ارتودنسیش نمیزاشت راحت بخوره.گفتم بیخیالش شو و بلند شد.رو به سقف خوابید و یکم کرم به کیرم و سوراخ کونش زدم اروم اروم سرشو گذاشتم که شرو به دادو بیداد کرد.اتاق خواب منم پشت به پشت با اتاق خواب همسایمونه و اون‌میگوزه من‌بیدار میشم چه برسه به این دادو بیداد.با ی دستم دهنشو گرفته بودم و با ی دستم اروم میکروم تو.تا نصف تو بود که دیدم‌چشاش بستس و صدایی هم‌نداره.فک‌کردم‌ بیهوش شده بعد که دستم برداشتم دیدم داره لباشو گاز میگیره و حال میکنه. منم
�م نصف دیگه کیرمو کردم‌ و اروم تلمبه میزدم.ی ۵ مین همینجوری کردم و اونم با کصش بازی میکرد و تو حال خودش بود.کشیدم‌بیرون و یکم لب گرفتیم و کصشو خوردم .گفتم برگرد.به مشت خوابید و اروم کیرم‌کردم تو و تلمبه میزدم.خیلی سایلنت شده بود که اصن خوشایند نبود واسم.ی ربعی تلمبه زدم که داشتم ارضا میدم.گفتم بریزم‌تو با ناله میگف تو که جرم دادی توشم‌بریز.ابم خالی کردم‌تو کونش و سریع بلند شد بره خالی کنه.تا عصر ی بار دیگه هم فقط ساک زد و ارضام کرد.بعد اون شاید ۲۰ بار دیگه سکس کردیم و بعدش دانشگاه قبول شدو رفت ی شهر دیگه.ممنون که خوندین نظراتونم همه رو میخونم.
نوشته: علی


👍 5
👎 3
22181 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

582493
2017-03-06 21:47:49 +0330 +0330

طنز جالبي بود

اون قسمتش كه مزه تير آهن و …

جالب بود

0 ❤️

582500
2017-03-06 22:06:40 +0330 +0330
NA

لایکو نمی گن، لایکومی زنن ?
بعدش شما فازت از نوشتن این داستان چی بود این برای من بگی ممنون می شم
و در آخر کم خوشمزه بازی در بیار ✋ چون اصن بهت نمیاد،حالا دیگه خود دانی

1 ❤️

582503
2017-03-06 22:21:37 +0330 +0330

مزه تیر اهن باحال بود 🙄 🙄 🙄 🙄

0 ❤️

582535
2017-03-07 01:44:19 +0330 +0330

ادبیاتش خیلی کوچه بازاری بود ولی بد نبود همینکه از اندامت تعریف نکردی خوبه ولی کاش اندام فاطمه رو توضیح میدادی

0 ❤️

582555
2017-03-07 08:11:48 +0330 +0330
NA

کم بزن،
همیشه زن

0 ❤️

582566
2017-03-07 10:06:32 +0330 +0330

مشت در تو کونت ?

1 ❤️

582590
2017-03-07 13:22:51 +0330 +0330
NA

کص شعر طنز بود

0 ❤️

582591
2017-03-07 13:26:00 +0330 +0330

تازه بعد از اینکه اومد خونه خالی و شرتشو دیدی فهمیدی اومده بده؟؟؟ خسته نباشی دلاور ? . خوب شد فهمیدم شرت و سوتین ست نشونه دادنه والا نصف عمرم بر فنا بود :(
داستانت حرفی واسه گفتن نداشت ننویس دیگه

1 ❤️

582650
2017-03-07 21:30:19 +0330 +0330

خدایی کاری به راستو دروغش ندارم ولی کلی خندیدم هم به اون تیکه تیر آهنش هم همسایه گوزوتون خخخ
مازیار توام دمت گرم کامنته توپی گذاشتی خخخ

0 ❤️

582715
2017-03-08 04:46:46 +0330 +0330

بدک نبود…

0 ❤️