کون کردن در ایرانشهر

1393/05/28

من فرشاد هستم 22سالمه با هیکلی درشت و توپر .
داستان از اونجا شروع شد ک ما برای تعطیلات رفته بودیم سیستان بلوچستان شب اول رفتیم ایرانشهر ک اونجا بخوابیم فردا صبح حرکت کنیم برا چابهار.
وقتی رفتیم تو شهر ستاد اسکان مسافرین رو پیدا کردیم و رفتیم و ی مدرسه گرفتیم و با هزار بدبختی مدرسه رو پیدا کردیم رفتیم وسایلا رو بردیم بالا. تقریبا بعد از شام و اخرای شب بود من اومدم تو حیاط ک با خودم خلوت کنم دیدم ی پسره ای تقریبا 15.14داره با موبایلش حرف میزنه و با خودش کلنجار میره پیش خودم گفتم این یارو روانی شده رفتم ی گوشه نشستم بعد از 5الی 6 دقیقه دیدم حرفش تموم شد و داره آروم آروم ب سمت من میاد اومد نشست کنارم و ی خورده باهم صحبت کردیم و از خودش گفت منم از خودم گفتم (پسره:ی هیکل تقریبا لاغر مردنی .رنگ پوستی سفید و گچی.چشم های سبز.و موهای بور)بعد از کلی صحبت ی دفعه من ب افکار پلید خود نزدیک شدم و ی فکر شیطانی به سرم زد بحث صحبتو بردم رو دوست دختر از رو دوست دختر بردم بحثو رو سکس و دختر و بالاخره گی با پسر همینجور ک داشتم ادامه میدادم بحثو قطع کرد و حرف اورد تو حرف. منم زیاد دیگه اهمیت ندادم و گفتم حتما اهلش نیست بیخیال شدم.بهش گفتم چی شد ک با خودت پشت گوشی کلنجار میرفتی گفت با دوست دخترم بحثم شده ک بعدها گفت ی بار کردسش.همینجور در حال صحبت بودیم پیشنهاد ی قدم چند ساعتی رو داد. قبول کردم و باهم ب قدم زدن مشغول بودیم تو خیابون اطراف مدرسه.همینطور ک داشتم میرفتم ی باره ی خونه ناقص ک فقط اسکلتش رو داشت دیدیم رفتیم توش بشییم و آتیش درست کنیم(بهونه بود برا ک دوباره کار های پلید بکنم) همینجوری تو اون ساختمونه گرم صحبت بودیم ی باره گفت تا حال چندتا پسر کردی ؟؟؟فهمیدم ک بله داغ کرده منم گفتم 4تا رو زدم 2تا همسایه ی پسر خاله و ی پسرعمو خلاصه بحثمون رو پسر بود ک گفت اندازش چقدره؟؟گفتم چی؟؟؟گفت همون ک الان شق شده نگاه کردم دیدم بعله شق شق شده ابروم رفت. دیدم از این موقعیت ها دیگه نصیبم نمیشه گفتم بیا خودت اندازشو بگیر .اومد نشست کنارم لبشو گذاشت رو لبم خیلی داغ بود ی حال عجیبی داد دسشو گذاشت رو کیرم شلوارمو در اورد گفت اوهه خیلی بزرگه تقریبا 20سانته و همینجوری تو این حال و هوا بودم ک دیدم داره میخوره خوب خورد اقد وارد بود ک قشنگ ساک میزد ک آدمو هوسی میکرد منم از این موقعیت استفاده کردمو دست انداختم تو شلوارش و کونشو مالوندم انقده نرم بود ک نگو کلی حال کردم بعد ک دیگه تموم شد شلوارشو در اورد من از کونش خوردم خیلی خوب بود و حال میداد انگا داشتی عسل میخوردی سوراخ کونش انقد باز بود ک ی کیر ب قطر 10هم میرفت توش.
بعد ک کونشو خوردم بلند شدم کیرمو گذاشتم لبه کونش و فشار دادم رفت توش ی آه از ته دل کشید و شروع کردم ب تلمبه زدن اونم آه و آخ های کوچیک میکرد.بعد از ی مدتی همینجوری داشتم میکردمش دیدم ابم داره میاد گفت بریز تو کونم منم تموم آبمو رختم تو کونش و بیحال وسط ی مشت آجر و شن و بتن افتادیم بیحال رو هم .بعد ک بلند شدیم با خودم گفتم حداقل لذت ی بار کون دادنو تجربه کنم بهش گفتم حالا نوبته توئه گفت چی گفتم بیا بخورم برات کونم در انتظار توئه اول قبول نکرد بعد ک براش خوردم قبول کرد سیر براش خوردم اما نابلد بودم چون تاحالا تجربه نداشتم اومد مثه وحشیا گذاشت در کونم و کرد توکونم منم ی فریاد بلند زدم و گفتم آروم عوضی دیگه اونم آروم و با احتیاط منو کرد وقتی گفت داره آبم میاد از بسکه حشرم زده بود بالا و اصلا در حالت عادی نبودم مثه احمقا آبشو خوردم ک بعد فمیدم چ غلطی کردم بعد دوباره افتادیم رو هم بعد از نیم ساعت بلند شدیم و رفتیم تو راه ازش شمارشو گرفتم و گفت اهل تهرانه تا حالا هم فراوون کون داده همه ی فامیلاشو به قول خودش بی نصیب نزاشته .الانم هنوز در ارتباطیم قراره تابستون بیاد اصفهان ک دوباره بگامش.
ببخشید اگه مشکلی بود .
این بود ماجرای من و امید

نوشته: فرشاد


👍 0
👎 1
36599 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431982
2014-08-19 10:54:30 +0430 +0430
NA

khob bod azizam noshe jonet

0 ❤️

431983
2014-08-19 11:11:29 +0430 +0430

noshe janet manam mihkam kasi hast 2tarafe

0 ❤️

431984
2014-08-19 15:55:31 +0430 +0430
NA

…اسم داستانت اشتباهه، باید می نوشتی: خایه مالی کردن، ساک زدن، کون لیسیدن، آب منی خوردن و اگه خدا قبول کنه یه کونیم کردن در ایرانشهر.
"من از کونش خوردم خیلی خوب بود و حال میداد انگا داشتی عسل میخوردی " سوراخ کونش مثل عسل بود؟؟؟!!!

0 ❤️

431985
2014-08-19 16:11:26 +0430 +0430

دمت گرم ای بابا من ماهی 1 بار میرم ایرانشهر هیچی گیرم نیومده

0 ❤️

431986
2014-08-20 02:01:10 +0430 +0430

منم ایرانشهریم

0 ❤️