کون کنی در برجک نگهبانی

1394/05/03

سلام به یچه هایه شهوانی من تازه با این سایت آشنا شدم فقط فوش یه خانوادم ندین ممنون بریم سد اصل مطب میخواستم داستان کون کردنم در خدمت سربازیمو براتون بگم من اسم امیر تو زاهدان خدمت میکردم 12 ماه خدمت بودم شدم پاس بخش و ارشد تو پاسدارخونه خدمت میکردم
یه شب خوابم نمیبرد پوتینمو پام کردم رفتم برایه خفت گیری… برجک ها تلفن داشتن اگه منو میدیدن به هم خبر میدادن به خاطر همین یواشکی میرفتم رفتم پادگانی توش خدمت میکردم 9 برجک داشت به برجک 1 رسیدم دیدم داره آواز میخونه به خورده خندیدم رفتم رسیدم به برجک 2 دیدم داره مجله میخونه تا وقتش بگذره رفتم رسیدم به برجک 3 دیدم داره قدم میزنه رفتم رسیدم به برجک 4 داش باگوشی حرف میزد چون پایه بالا بود خفتش نکردم رفتم رسیدم به برجک 5 دیدم نیست یواش رفتم دیدم خوابه تو برجک به خودم گفتم کوس موتور کیری هنوز آمارش نیومده گرفته خوابیده آروم رفتم بالا دیدم پتو هم داره با لغت زدم به در بلند شد دیدم داره داد میزنه ترسیدم سکته کنه گفتم منم کوس موتور چرا خوابیدی گفت خوابم میومد گفتم فردا کونت پارست افتاد به خایه مالی گفتم فایده نداره گفت هر کاری بگی برات انجام میدم گفتم هر کاری گفت آره گفتم بخواب گفت نه این کارو نکن با من من گفتم تنها راهی که میتونم برات بکنم همینه باید یه حالی بهم بدی یه خورده منمن کرد گفت یه کسی نگی گفتم دیوانه ایی به کی بگم راضی شد پتو رو انداختم کف برجک خوابید شلوارشو کشید پایین وای چی میدیم چه کونی الان دارم مینویسم راست کردم سفید بدونه مو یچه شمال بود یه خورده توپول بود لاشو وا کردم یه توف انداختم کیرمو در اوردم گذاشتم دمه سوراخش دیدم داره حال میکنه آروم فشاردادم نمیرفت با انگشت کردم توش تا جا وا کنه خلاصه با یه زوری کردم توش داد میزد درش بیار سوختم در اوردم پرید بالا پایین گرفتم یه خورده آرومش کردم باز خوابوندمش معلوم بود اولین باره که داره میده گفت لاپایی بزن گفتم نه سوراخی میکنمت تا دیگه نخوابی گفتم قونبول کن قونیول کرد آروم آروم کردم توش داش گریه میکرد وقتی دیدم داره گریه میکنه حشریتم زد به بشریتم زو آبم اومد همشو ریختم توش چند دقیقه خوابیدم روش بعد خودمونو جعم جور کردیم چون پاس داش اوزمیشود ببخشید اگه سرتونو درد اوردم اگه خوب بگید تا براتون بنویسم این چیزایی که نوشتم همش حقیقت داشت من در اوردی نبود.

نوشته:‌ علی


👍 0
👎 0
30692 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

466557
2015-07-25 20:14:03 +0430 +0430
NA

احسان هات فرمود:

منم افسر نگهبان بودم جفتتون رو کردم :D

0 ❤️

466558
2015-07-26 04:28:00 +0430 +0430
NA

"بریم سد اصل مطب "
فقط اینو خوندم

0 ❤️

466559
2015-07-26 08:21:28 +0430 +0430

خوب بود فقط کم بود

0 ❤️

466561
2015-07-26 08:34:44 +0430 +0430

بیام بکنم

0 ❤️

466562
2015-07-26 11:05:29 +0430 +0430

پاس داش اوزمیشود.بریم سدمطلب. چه املایی بایدمترجم بگیرم بعدش چرامثل عقده ایهاکردی وقتی راضی نبوده diablo

0 ❤️

466563
2015-07-26 13:07:22 +0430 +0430

فقط فوش یه خانوادم ندین ممنون lol
بچه ها میترسن داستان بزارن :)))

0 ❤️

466564
2015-07-26 13:54:31 +0430 +0430

حشریتت زد به بشریتت…آخه سرتم سوراخ نیس بگیم کیری با این داستان تخمیت…بخواب توو آب انار بلکه کونت تنگ شه مشکل مغزیت حل شه…دیدی به ننه ات فش ندادم pardon

0 ❤️

466567
2015-07-27 22:31:16 +0430 +0430

کونی یعنی میخوای بگی کون کردی

0 ❤️

466568
2015-07-28 03:42:28 +0430 +0430
NA

سوادم چیز خوبیه که متاسفانه تو سواد نداری راستی مدرسه رفتی اثلا؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

466569
2015-07-28 07:37:54 +0430 +0430

کسشعر بود…فلذا بیا بخورش

0 ❤️

466571
2015-07-28 08:44:59 +0430 +0430
NA

ﺍﻟﺎﻥ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﻴﺬﺗﺮﻱ ﺯﺭﻧﻚ. ﻓﻘﻄ ﻳﻚ ﺣﺮﻭﻣﺰﺍﺩﻩ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻜﻨﻪ . . . ﺑﺒﻴﻦ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﻛﺠﺎ ﻛﺲ داده

0 ❤️

466572
2015-07-28 08:45:40 +0430 +0430
NA

ﺷﺎﻳﺪﻡ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺤﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﺘﺆ ﺑﺰﻭﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ اومدي

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها