کونی شدم. همینجوری یهویی

1394/10/10

سلام دوستان
من میثم هستم 17 سالمه و چهره و بدن نسبتاٌ خوبی دارم. میخوام اینجا داستان کون دادن خودم که منجر به کونی شدنم شد رو براتون بگم که تابستون پیش توی ترمینال اتفاق افتاد.
داستان از اونجایی شروع شد که من برای مراجعه به ثبت احوال واسه مشکل شناسنامه ام باید از شهرمون به تهران میومدم (من توی یکی از شهرهای بزرگ زندگی میکنم که ترمینال بزرگ اما خلوتی داره چون بیشتر مسافرا با قطار جابجا میشن) خلاصه من از مدرسه اجازه گرفتم و بجای اینکه بگم بلیطم برای ساعت 3ظهر هستش گفتم برای ساعت11 صبح هست و چون مدرسه در جریان مشکل شناسنامه بود بهم اجازه دادن. از اینکه تونسته بودم نصف کلاس ها رو بپیچونم کمی خوشحال بودم اما چون خونه هم نمی تونستم برم ، واسه پر کردن این تایم تا ساعت3 اونم درحالی که همه ی رفیقام مدرسه بودن و تنها دوست دخترمم مهمونی بود خونه داییش واقعا ناراحتم بودم.
تو همین فکرا بودم و همینطور که داشتم توی خیابون جلوی مدرسه مون قدم میزدم اتوبوسی اومد و سوار شدم. یه پسر جوون که کمی از خودم بزرگتر بود روبروم نشسته بود توی اتوبوس و همینطور که تو حال خودش بود و هندزفری تو گوشش داشت میخوند اینم ریتم آهنگو با پاهاش اجرا میکرد، از این کارش خندم گرفته بود و هی داشتم به پاهاش نیگا میکردم که متوجه شدم کیرش از تو شلوار داره هی گنده تر و گنده تر میشه، سرمو آوردم بالاتر دیدم داره به من نیگاه میکنه که یهو نگاهشو ازم گرفت. منم سرمو انداختم پایین و گاهی به کیرش نگاه میکردم که چقد گنده شده.انقدر غرق فکر کردن به کیر یارو و دلیل نگاه به خودم شدم که نفهمیدم چطور اتوبوس به ایستگاه آخر رسید.
از اون ایستگاه تا ترمینال فقط یه مسیر کوتاه تاکسی خور بود که حتی پیاده هم میشد رفتش، منم که مسیرم ترمینال بود. با اینکه فقط ساعت 11ونیم شده بود و تا 3 خیلی مونده بود تصمیم گرفتم برم ترمینال. گفتم بهرحال اونجا یه غلطی میکنم دیگه! گرچه راستش حال برگشتن داخل شهر و مقصدایی که تو ذهنم بودو نداشتم و گشادیم اومد!!!
بالاخره رفتم توی ترمینال و قدم زنون طول ساختمون رو طی میکردم که متوجه شیشه‌های رفلکس ساختمون شدم که مث آینه داشت منو به خودم نشون میداد. یه بلوز تنگ و یه شلوار لی خیلی تنگ تر تنم بود و تابحال کونم رو انقدر خوش فرم و کردنی نیافته بودم!!!
یه لحظه یاد اون انگشتا و دسمالی هایی که تو مدرسه با بچه ها میکردیم افتادم و دلم میخواس یکی باشه انگشتم کنه.
درسته، داشتم حشری میشدم و خودم خبر نداشتم. یعنی خبر پیدا کردم! البته بعد از اینکه روی صندلی های انتظار نشسته بودم و داشتم عکسای سکسی توی گوشیمو نیگا میکردم!!!
این بار دوست داشتم واقعاً یکی بیاد و برای اولین بار کیرشو توی کونم بذاره و این آتیش سوراخمو بخابونه
حشرم همینجور بالا میزد و توی اون سالن به اون گندگی که با باجه‌دار ها به زور 10-15 نفر میشدن چون دورم کسی نبود داشتم در اوج آسایش فیلم سوپر هم میدیدم! البته با هندزفری!
همینجور کونم داشت فریاد میزد که کیر میخوام کیر میخوام ، که یهو کیره رفت تو باتری گوشیم و شارژش تموم شد! البته بعداً فهمیدم اون کیره در واقع تو کون خوشگل خودم رفته تا دسته و پارمم کرده…!
چون تا بعدازظهر نیاز داشتم گوشیو رفتم از یه باجه دار شارژر گرفتم و رفتم بیرون سالن گوشیو زدم شارژ ، همونجا هم کنارش نشستم و داشتم به کون خودم فکر میکردم که چطور آماده به دادن شده و توی این بیابون بی کیر و علف گیر کرده!!!
همینجور تو خودم بودم و به اطراف نگاه میکردم.
یه پسره که ظاهراً توی ترمینال کار میکرد داشت از تو انباری چندتا چاپگر میبرد تو ساختمون که نزدیک در که شد سلام داد و جوابشو ناخواسته ندادم یعنی واقعاً تو کف کیر بودم، یه کیر که برا اولین بار بکنمش تو دهنم و بعد بکنمش تو کونم!
خلاصه همون پسره دوسه بار اومد و رفت و من زیاد متوجهش نبودم ، دفعه آخر که اومد بره بازم سلام داد که این بار جوابشو دادم و گفتم ببخشید حواسم نبود!
رفت و بعد از رفتنش تقریباً این قسمت از ترمینال هیچکی غیر از من و یه پیره زنه که از دستشویی بیرون اومد نبود!
اونو که دیدم واقعاً حرصم گرفت، گفتم عجب شانسیه اگه تو مدرسه بودم الان حداقل دو نفر میومدن تیکه بندازن منم سر شلوارو شل میکردم کونه رو بهشون میدادم اما اینجا آدم نیست اگرم هست یه کس چاک چاک شده اومده بره برینه!!!
از این افکارم خندم گرفت و دوباره حرصم!.
رم همینجور بالا میزد و توی اون سالن به اون گندگی که با باجه‌دار ها به زور 10-15 نفر میشدن چون دورم کسی نبود داشتم در اوج آسایش فیلم سوپر هم میدیدم! البته با هندزفری!
همینجور کونم داشت فریاد میزد که کیر میخوام کیر میخوام ، که یهو کیره رفت تو باتری گوشیم و شارژش تموم شد! البته بعداً فهمیدم اون کیره در واقع تو کون خوشگل خودم رفته تا دسته و پارمم کرده…!
چون تا بعدازظهر نیاز داشتم گوشیو رفتم از یه باجه دار شارژر گرفتم و رفتم بیرون سالن گوشیو زدم شارژ ، همونجا هم کنارش نشستم و داشتم به کون خودم فکر میکردم که چطور آماده به دادن شده و توی این بیابون بی کیر و علف گیر کرده!!!
همینجور تو خودم بودم و به اطراف نگاه میکردم.
یه پسره که ظاهراً توی ترمینال کار میکرد داشت از تو انباری چندتا چاپگر میبرد تو ساختمون که نزدیک در که شد سلام داد و جوابشو ناخواسته ندادم یعنی واقعاً تو کف کیر بودم، یه کیر که برا اولین بار بکنمش تو دهنم و بعد بکنمش تو کونم!
خلاصه همون پسره دوسه بار اومد و رفت و من زیاد متوجهش نبودم ، دفعه آخر که اومد بره بازم سلام داد که این بار جوابشو دادم و گفتم ببخشید حواسم نبود!
رفت و بعد از رفتنش تقریباً این قسمت از ترمینال هیچکی غیر از من و یه پیره زنه که از دستشویی بیرون اومد نبود!
اونو که دیدم واقعاً حرصم گرفت، گفتم عجب شانسیه اگه تو مدرسه بودم الان حداقل دو نفر میومدن تیکه بندازن منم سر شلوارو شل میکردم کونه رو بهشون میدادم اما اینجا آدم نیست اگرم هست یه کس چاک چاک شده اومده بره برینه!!!
از این افکارم خندم گرفت و دوباره حرصم!.
گفتم واقعاً اگه تا نصف شدن باتری گوشیم کسی نیومد بذاره تو کونم امروزو اصن تهران نمیرم و هرجور شده این سوراخمو پاره میکنم!!!
شارژم 46درصد شده بود که دیگه کم کم داشتم به رفتن و مقصدهایی که میشد یه کیر واسه یه کونی تازه کار پیدا کرد فکر میکردم که دیدم همون پسره دوباره اومد رفت تو انبار
با خودم فکر کردم اگه این یارو بکنه منو کلی سود میکنم، هم کون گشادمو ور نمیدارم برم بگردم دنبال یه بکن هم وقت میکنم بعدش برم تهران
سریع گوشی و شارژرو قاپیدم رفتم در انبار وایسادم تا بیاد
وقتی اومد کلی خرت و پرت اداری دستش بود که باز ببره. سلام دادم و خندیدم و همینطور که نفس نفس میزد یه سلام نصفه داد و تندی رفت که چیزا نریزن. وقتی برگشت دید من بازم در انبارم. گفت بفرمایید؟ گفتم وقتی رفتین در اینجا باز موند گفتم وایسم کسی چیزی نبره! فهمید دارم کس میگم! خندید و گفت اینجا که بجز شما کسی نیست!!!
دیگه واقعاً حال نداشتم کسشعر ببافم؛ رفتم جلو درحالی که داشت درو قفل میکرد که بره دستشو گرفتم و آروم بردم سمت کیرش و فشار دادم روش و گفتم میخوام بهت کون بدم عزیزم!!!
این جمله رو کاملاً فی البداهه و از ته دل و یهویی گفتم. برا همین هم میخندید هم شوکه شده بود! پرسید کونی هستی؟ تأملی کردم گفتم میخوام بشم! گف جووووون کونت صفر کیلومتره؟؟؟؟ گفتم فقط کمی انگشت خورده! یهو دستمو گرفت کشید و همینجور که منو به سمت پشت ساختمون انبار میبرد گف الان کیرم میخوره!!!
داشتم ذوق میکردم ازینکه مفت و مجانی و بدون زحمت دادن به کون گشادم میخوام کیر بخورم و بره توم!!!
پشت انبار یه انبار دیگه بود اما تابلو نداشت و داخلشو که باز کرد موکت بود. درو کاملاً بست و لامپ رو روشن کرد
جای نسبتاً خوبی بود برای اولین کون دادن اونم خیلی اتفاقی و بی آمادگی! انگار قبلاً اتاق جلسه ای چیزی بوده که الان انباری شده بود
خلاصه یارو که فهمیدم اسمش کوروشه یا حداقل اینجوری صداش میزنم! منو پرت کرد رو زمین و کاپشنی که روی کارتن بود رو داد که زیر شکمم بذارم!
واقعاً چیزی بلد نبودم و نمی دونستم که چکار باید بکنم که نه درد داشته باشه نه لذتش کم بشه ؛ یعنی زیادم به درد فکر نمیکردم ، فقط دنبال این بودم که بالاخره تجربه‌ش کنم و همه ی لذتشم ببرم
راستش اون کوروشه اصن برام مهم نبود. فقط میخواستم یه وسیله باشه برا کردن توی کونم همین…! به این خاطرم بود که اصرار کردم لخت بشیم کامل که همه چیزشو در اختیار داشته باشم و اونم هرجاییمو خواستم بخوره یا بکنه.
لخت شد و منو بزور لخت میکرد و این برام لذت بخش بود. گاهی هم به لپای کونم که تازه کشف شون کرده بودم ضربه میزد
تا اینکه همونجور که کاپشنه زیر شکمم بود و بزور کوروش لخت شده بودم براش اومد و کونمو گرفت تو چنگش ، اول گاز میگرفت و من با آه آه کردن و سفت تر سفت تر گفتنم تشویقش میکردم
بعدش شروع کرد به خوردن شوراخ کونم (راسی نگفتم! من کلاً آدم بی مویی هستم درحدی که حتی دستامم مو ندارن و فقط از کل بدنم پایین پاهام کمی داره که اونام بورن!) آره گفتم شوراخ آخه هی میگف کونی چرا خودتو خوب نشستی؟!!!
بیچاره نمیدونست یهویی تصمیم گرفتم کونی بشم!
بعد از کلی کون گاز گرفتن و کون خوردن توسط آقاکوروش جان! نوبت به هنرنمایی من رسید که کیرشو بخورم!
کیرش واقعاً بزرگ بود یعنی اینو وقتی فهمیدم که تا دسته داشت منو میگایید وگرنه وقتی داشتم براش میخوردم زیاد درکی از یزرگ بودنش نداشتم آخه تابحال کیر نخورده بودم و کیر خودمم زیاد کوچیک نبود که مال اون تابلو باشه برام
خلاصه انقده بد کیرشو خوردم که روی آورد به کتک زدنم!. خیلی محکم میزد تو صورتم . از این کارش بدم اومد و گفتم پدرسگ نزن دیگه! همینو که گفتم انگار حشرش دو برابر شد دهنو گرف با دستش یه جوری که فک بالا و پایینم 180درجه از هم باز شدن و کیرشو تا ته کرد تو حلقم و انقدر فشار داد تا با دست و پا زدنم از حلقم درش آورد
انصافاً داشتم خفه میشدم اون لحظه اما عوق زدنای بعدش و بیرون اومدن آبدهنم و لیز شدن کیرش و ادامه ی ساک زدن غیر حرفه ایم خیلی برام لذت بخش بود تا جایی که حتی ازش خواستم دوباره اینکارو بام بکنه و اونم با شدت بیشتری اینکارو میکرد و انگار دهن من کس خاهر و مادر معلم ریاضیشه که اینجوری با ولع میگایید دهنمو!!!
بعد از اینکه دهنو حسابی گایید و کل صورتم شده بود تف و جای ضربه کیرش و دستش منو خابوند و دوباره کاپشنه رو انداختم زیر شکمم که راحت قمبل کنم براش
خیلی تابلو بود که من بجز یه قبل ساده دیگه هیچ کاری بلد نبودم یعنی فیلم دیده بودم ولی چون تجربه اولین مفعولیتم و حتی سکسم بود عملاً کاری بلد نبودم اما کوروش هم از من بیشتر بلد بود انگار هم اینکه فک کرده بود من واقعاً کونی خودش و باباشم که انقده بهم دستور میداد و میزدم و همونطور که زیرش بودم مدیریتم میکرد!!!

خلاصه قمبل کردم و چهار دست و پا وایسادم (همون سگی) و یه تف علاوه بر اون همه تف خودم که رو کیرش بود به کیر قشنگش زد و یکی هم به سوراخ من زد و با دست لپای کونمو از هم باز کرد و سر کیرشو به سوارخم می مالید. این حس خییییلی محشر بود دقیقاً همونی بود که توی سالن انتظار انتظارشو می کشیدم!!!
موهامو کشید و سرمو آورد بالا مث یه کونی بی دفاع! و دستور داد که سرمو بذارم زمین و با دستام لپای کونمو براش بازکنم!
میدونستم با این کار بدجور منو به گا میده اما خب اومده بودم اونجا که گاییده بشم و باید هرکاری میکردم تا کونی شدن رو طی یک گایش سخت و خوش شانسانه با یه کیر مفت تجربه میکردم
کونمو براش بازگشایی کردم و با طپش قلب بالا منتظر بودم سوراخمو افتتاح کنه. یهو یادم اومد که بهش تأکید کنم کونم فابریکه و باید یواش بکنه داخلم. که دیدم مث گاینده های ماهر انگشتم میکنه و انقده قشنگ داره میکنه که الانه آبم بیاد!
خیلی حرفه ای و با صلابت تعداد انگشتاشو که توی شوراخم! فرو میکرد بیشتر میکرد و من آروم آروم به دردی که صعودی میرفت و همشم بهم لذت میداد عادت میکردم!
ناگهان با یه ضربه ی خیلی ناز به دو لپ کونم متوجهم کرد که وقت گاییده شدن فرا رسیده و کیرشو دوباره درب سوراخم به نمایش گذاشت . خیلی یواش سر کیرشو توی کونم جا داد و من داشتم به ارگاسم نزدیک میشدم
خیلی با آرامش کیرشو توی کونم پیشروی میداد و این نشونه ی حرفه ای بودنش بود؛ همه چیزداشت خوب پیش میرفت و من دوس نداشتم به اون زودیا آبم بیاد تا قسمت تلمبه زدنو هم برا اولین بارم تجربه کنم. اما وقتی کیرش تقریباً تا ته داخلم بود و شکمش با لپای کونم بازی میکرد و آروم داشت مقدمه چینی واسه تلمبه زدن میکرد یهو با آه کشیدن من و ضربه ای که از روی خوشی روی کونم زدم وحشیش کرد و مث اسب شروع کرد به تلمبه زدن
واقعاً داشت با تمام وجود همه ی ابعاد وجودیمو میگایید با این ضربه های سنگینش به ته کونم
حس میکردم داره یه میله ی بزرگ و سرد توی کونم فرو میره. خواستم اعتراض کنم اما بازم یادم اومد من برای گاییده شدن توی این اتاق دربسته زیرش خوابیدم و باید برای چشیدن طعم کونی شدن باید خیلی محکم گاییده میشدم…
ترجیح دادم لذت ببرم از این درد و انقده سفت منو داشت میکرد که متوجه هیچ چیزی جز جر خوردن کونم نمی شدم. و بالاخره آبم اومد و روی اون کاپشنه ریخت!!!
من بیحال افتاده بودم توی چنگ یه کیر فوق حشری که میخواس انتقام کس خاهر مادر همه ی معلم ریاضیا و همه ی اونایی که باشون دعوا کرده رو از سوراخ کون من بگیره!!!
شاید بعد از ارضا شدنم ده دقیقه همینجور یه ریز داشت منو میکرد و دیگه دردش برام لذت بخش نبود ، فقط همین که زیر یه کیرکلفت خوابیدم برام خوشحال کننده بود. بالاخره کوروش کیرخان هم آبش اومد و همشو خالی کرد توی کونم!
مایع گرمی توی کونم شروع به جریان کرد و خیلی غیرمنتظره منو دوباره حشری کرد! اما چه کنم که ساعت 2وربع شده بود و هم من هم کیر گاینده ام باید میرفتیم!!!
بلند شدم و درد شدید رو حالا حس میکردم اما چون بازم حشر بودم سعی میکردم بازم ازش لذت ببرم اما واقعاً پاره شدن کون چیزی نیست که بشه فقط ازش لذت برد!
آره با اون آب منی مخلوط به خون که از کونم بیرون ریخت فهمیدم جدی جدی کونمو پاره کرده کوروش خان. خودش داشت میخندید از اینکه من داد هوار نمیکنم از پارگی کونم. اما انصافا سختم بود راه برم با اون کون پاره!
خلاصه به هر بدبختی ای بود اونجا خودمونو جمع کردیم و تمیز کردیم و بلند شدیم رفتیم. من خیلی تابلو راه میرفتم و سوزش کونم هر لحظه بیشتر میشد
برا همین از خیر تهران رفتن گذشتم و هرچی پول تو جیبم بود دادم به تاکسی دربست و خودمو رسوندم خونه و بی مقدمه رفتم نشستم تو وان حموم که پر بود از آب گرم…
سوراخمو که ماساژ میدادم بازم خون میومد اما قطع شد و بعد از دو سه ساعت کون درمانی در حمام اومدم بیرون. بعدشم یه مقدار توجیه و کسشعر برا خونواده بافتم بابت تهران نرفتنم!
وقتی رفتم سروقت گوشیم دیدم چندتا میس کال از ناشناس روش بود
پیامم داده بود بزنگ کارت دارم میثم جان!
زنگیدم بهش خودشو معرفی کرد کوروش بود و گف که اگه پسر خوبی باشم و بعداً هم باز بهشون (یعنی خودش و دوستاش) کونمو تقدیم کنم شناسنامه و نامه ی مدرسه مو (که تموم جد و آباد و اطلاعاتمو توش نوشته بودن) بهم پس میده. راستم گفت دو هفته بعدش که خودش و اصغر و میلاد توی خونه خالی که مال میلاد بود ترتیبمو دادن همه رو بهم پس داد اما فیلم کون دادنم به سه نفر کیرکلفت رو هم بهم نشون داد! براهمین مجبور شدم رسماً کونی‌شون بشم و شدم…
الان شیش ماه میشه که من مث زن اون سه تا دارم هر هفته بهشون دسته جمعی میدم و خیلیم حال حتی دوبار به چهر نفر همزمان دادم که مال دوهفته پیش بود و تجربه‌ی خیلی سنگینی بود
نفرچهارم فک کنم حامد اسمش بود که به ضیافت کون کنی سه تا بکن من دعوت بود و اتفاقاً خوب هم میکرد و از خجالت کونم درومد…

ضمناً بگم اولاش رابطه ی تقریباً زورکی و با تهدیدی داشتیم اما الان انقده خوب شدم باشون که همه ی مسافرتام از اون ترمینال رایگان شده و حتی برام خوراکی میخرن که تپل ترم بشم ! نشون به این نشون که 8کیلو توی این شیش ماه به عشق این سه تا کیر اضافه کردم و حسابی کونم تپل تر و خواستنی تر شده…

بای بای بچه‌ها…
نوشته: میثم ، کونی اختصاصی

ادامه دارد…
نوشته: میثم ، کونی اختصاصی


👍 3
👎 1
23274 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

527015
2015-12-31 20:15:14 +0330 +0330
NA

ﺑﺴﺮﺍ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ شدن

0 ❤️

527055
2016-01-01 07:45:16 +0330 +0330
NA

به ماهم میدهی!!!

0 ❤️

527058
2016-01-01 08:27:22 +0330 +0330

حالموبد کردی …چه کس شری بود نوشته بودی
روی سیب زمینا رو هم سفید کردی 🤮

0 ❤️

527075
2016-01-01 11:11:44 +0330 +0330
NA

خوشمان آمد آفرین. البته 17 ساله که نیستی اما از فلسفه کون دادن و استقامتت در لحظه دادن و درد خوشم اومد! (clap) (clap) (clap)

1 ❤️

527089
2016-01-01 15:14:05 +0330 +0330

زنده باد گی…

0 ❤️

527091
2016-01-01 17:30:40 +0330 +0330

من 20 سالمه از تهران 180 قد وزن 65 سفید هستم
عزیز دلم که داستان رو نوشتی اگر افتخار میدی منم کون نازت رو بکنم خواستی پیام بده

0 ❤️

527156
2016-01-02 12:33:44 +0330 +0330

مراقب بیماری های جنسی باش !
حتما برو پیش دکتر و ازش راهنمایی بگیر
و بدون کاندوم هم سکس نکن

0 ❤️

527168
2016-01-02 15:15:45 +0330 +0330

خدا بده شانس … (confused)

0 ❤️

527185
2016-01-02 19:59:18 +0330 +0330

مگه چند بار داده بودی که کونت خارش گرفته بود دیوث خب کسو شعر ننویس،رفتی جلو شیسهای ترمینالو گفتی یار در شبیشستو ما گرد جهانیم

0 ❤️