سلام.
من یه پسر ۲۱ ساله از رشت هستم.کلا تا کسی باهام صمیمی نشه نمیتونه بفهمه چجور آدمیم. بخاطر همین بود که پریا احساسشو ازم پنهون میکرد.پریا یکی از فامیلای دورمونه, من.قد ۱۶۸ با وزن ۵۴ ,موهای خرمایی و چشم عسلی. قد من ۱۸۵ هستش و اگه رو ترازو وایستم عدد ۷۳ رو نشون میده.۳سالی میشه که ورزش میکنم.
علاقه ی پریا به من از وقتی شروع شد که یه روز خونوادگی رفته بودیم کوه,منو ۲تا پسر دایی هام که تقریبا هم سن من هستن,وقتی واسه استراحت وایستادیم من یکم از بقیه فاصله گرفتم داشتم منظره رو نگاه میکردم که یه صدای لطیف از پشت سر گفت به چی فکر میکنی نترس یا خودش میاد یا نامش,برگشتم لبخند زدم گفتم نه فعلا کسی تو این فکر نیست,گفت خدا رو شکر,تعجب کردم ,گفتم چرا؟ چند لحظه مکس کرد ,گفت آخه میدونی…هر کسی ارزششو نداره…گفتم ارزش چیو؟ اومد چیزی بگه ولی صدامون کردن که راه بیوفتیم…
بعد از چند روز نتونستم تحمل کنم ,زنگ زدم بهش گفتم میخوام باهات حرف بزنم,گفت فردا ساعت ۴/۵ بیا کافه…
اون شب همش داشتم به پریا فکر میکردم…فردا که رفتم سر قرار دیدم منتظر منه,منو که دید خشکش زد…رفتم جلو گفتم سلام…بعد چند ثانیه گفت سلام . گفتم چی شده ناراحتی؟ گفت ناراحت نیستم فقط میخوام یه چیزی که خیلی وقته تو دلمه بهت بگم…گفتم بگو منم خیلی دلم میخواد بشنوم…گفت شروین من چند ساله که بهت علاقه دارم یادته هی میگفتی چرا امیر و رد کردی پسر خوبیه ؟ چون من تورو دوست داشتم…دستاشو گرفتم گفتم پریا تو واقعا دختر کاملی هستی منم ازت خوشم میاد…از وقتی فهمیدم که بهم یه احساسی داری قلبم اروم نمیگیره…کلی با هم حرف زدیم…چند ماه گذشته بود و من و پریا هر روز بیشتر عاشق هم میشدیم…چند بار که موقعیتش پیش اومد میرفتیم تو بغل هم…نمیدونم واستون پیش اومده یا نه ولی عشق رو کاملا حس کردیم.
یه روز که بهش زنگ زدم گوشیو ورداشت گفتم الو…یه صدای بوس اومد گفتم قربونت برم امروز ساعت ۶ بیا از نزدیک منو ببوس…گفت آخجووون بغل…
از ساعت ۵ آماده بودم همه جا مرتب بود آهنگ با صدای کم یکم ادکلنی که خودش واسم گرفته بود زدم…ساعت ۶ آیفون صداش در اومد…درو باز کردم خودم رفتم پایین تا منو دید اومد جلو بغلش کردم گفت عشقم چه بوی خوبی میدی گفتم نفسم این انتخاب خودته بعد رفتیم بالا …مانتوشو در اورد گفت دیدم از کیفش یه لاک در اورد گفتم این چیه عزیزم گفت میخوام شروینم واسم لاک بزنه…گفتم جون بیا گلم…واسش لاک زدم…تموم که شد دیدم داره نگام میکنه…گفت این چشمای مشکی مال کیه گفتم مال تو خانومم…بعد اروم لبمو بردم نزدیکش…چشامونو بستیم…آروم لبشو میخوردم…با هر لحظه تپش قلب منم تند تر میشد…دور کمرشو گرفتم لب پایینشو میمکیدم…آروم تو گوشش گفتم میپرستمت…گردنشو بوسیدم…گفتم پریا مال منی…گفت آره عشقم…همه چیزم ماله تو…اروم خابوندمش رو تخت خوابیدم روش…گفت سنگینیتو دوست دارم شروین…لبمو میکشیدم رو گردنش…تاپشو در اوردم…اروم دستمو گذاشتم رو سوتینش…یه نفس عمیق کشید…سوتینشو در آوردم…اروم سینه هاشو با دستم نوازش میکردم…شروع کردم به بوسیدن سینهاش…تند تند نفس میکشید…نوک یکی از سینهاشو میمکیدم…اروم زمزمه میکرد بخور عشقم…همش مال تو…نوک زبونمو میکشیدم لای سینه هاش…رفتم پایین تر آروم نافشو بوسیدم…شلوارشو در اوردم…یه شرت صورتی پوشیده بود…دستو گذاشتم رو شرتش…آروم از رو شرت کسشو میمالیدم…شرتشو در اوردم کس گوشتی خوشگلی داشت…بدنش سفید مثل برف…داشتم بیهوش میشدم…اروم زبونمو کشیدم رو کسش…گفت آااه…لبمو گذاشتم رو کسش محکم میمکیدم …صدای دهنم با آه کشیدن پریا تو اتاق پیچیده بود…چوچولشو میخوردم بلند اه میکشید…دیگه طاقت نیاوردم…بلند شدم تیشرتمو در اوردم شلوارمو در اوردم شرتم باد کرده بود…پریا گفت بشین رو تخت…نشستم لبه ی تخت…اون پایین تخت نشست…اروم دستشو کرد تو شرتم کیرمو گرفت…گفت جوون مال خودمه…شرتمو در اورد…اروم کیرمو میمالید…اروم از پایین لیس میزد تا بالا بعد سر کیرمو فرو کرد تو دهنش…اااه میکشیدم…اونم لبای نازشو رو کیرم بالا پایین میکرد…با دستاش اروم ته کیرمو میمالید سر کیرمو میمکید…گفتم بست گلم بخواب رو تخت…خوابید گفت بیا عشقم …پاهاشو باز کردم تف زدم سر کیرم…گذاشتم رو کسش آروم از پایین میمالیدم به کسش گفت شروین…میخوامش…گفتم چیو میخوای گلم …گفت کیرتو میخواااام…بکنش تو کسم…خوانومتو بکن…گفتم جون…وقتی پشت تلفن گفتی حلقوی ام داشتم بال در میاوردم…آروم کیرمو فرو کردم تو کسش…با هم اه کشیدیم…پاهاشو باز کرد گفت بکن عشقم…دستمو گذاشتم رو سینه هاش اروم جلو عقب میکردم…تلمبه زدن تو اون کس گوشتی واقعا کیف داشت…صدای ااااه کشیدنمون بلند شده بود…خوابیدم روش محکم کسشو میکردم …میگف ااااه بکن…پریا رو بگا شروین…عشقت داره بهت کس میده…محکم بکن دارم ارضا میشم…منم مثل وحشیا داشتم کسشو میکردم صدای ضربه هام به کسش حرارتمونو بیشتر میکرد…چند بار محکم کوبیدم که صدای ااهش چند ثانیه قطع شد داشتم میکردم…بعد یه اااه بلند کشید شل شد…بوسیدمش…گفت حالا نوبت منه…بخواب گلم…خوابیدم اومد رو زانو نشست رو کیرم…پاهاشو چسبوند به پاهام با دستاش سینه هاشو گرفت…کیرمو گذاشتم دم کسش اروم نشست کیرم تا ته رفت تو کسش…تند تند بالا پایین میشد من داغ بودم هی قربون صدقه کیرم میرفت…گرمای کسشو الان حس میکنم…میگفتم کس بده پریا…تند تر…اااااااه…داره میاد…خوابید روم…دستمو گذاشتم رو کونش بالا پایین میکردمش رو کیرم …یه ااه بلند کشیدم…اابم با فشار ریخت تو کسش…ااه میکشیدیم…تو گوشم گفت میمیرم واست شروین…لبشو بوسیدم گفتم خانومم بهترینی…بعد رفتیم دوش گرفتیم ساعت ۹ رفتیم بیرون شام خوردیم…بردم دم خونشون رسوندمش موقع پیاده شدن یه لب ازش گرفتم قول دادیم تا ابد با هم بمونیم و الانم دیونه وار عاشق هم هستیم.
پایان.
نوشته: Mr.Black
mr.blackجان اون عشقی که تو ازش برامون گفتی عشق نیست بلکه هوسه گلم، ضمناً تو دیگه خوار نقطه چینو گائیدی !!! داستان نبودکه نقطه چینستان بود!!!
موضوع همه داستانای امروز کاملا احمقانه بود اومد داستان تو رو بخونم که واقعا خیلی چرت و مسخره بود همه چه خیلی مصنوعی نشون داده شده بود ؟؟؟ کلا عشقت حالمو بهم زد تا اونجایی هم که لاکشو درآورد بیشتر نخوندم
راستی چرا تو کافه (به قول خودت )دیدت خشکش زد بیا توضیح بده ببینم انگیزت چی بوده
مردتیکه ی الدنگ اوستوراق چی.
حام ندارم فش بدم
دارم تایماز موتوری رو میبینم
هم استانی گرامی ریدی
ولی خودمونیم تو اگر با همین خصوصیات ظاهری دختر میشدی چی میشد؟؟
کیر تو این استانت بابا حالم به هم خورد.صد سال سیاه نخواستم عاشق باشی کونی
بر اساس آخرین تحقیقات بعمل آمده توسط انجمن تحقیق گران تحقیقات چی محقق زاده ، تمامی بانوانی که به نوعی از هفت فرسنگی این سایت گذر میکنند بدلیل تراوشات بدیع نویسندگان در حین جمله بندی در لحظات واپسین سکس هرگز به عارضه پاره شدن پرده بکارت ، حاملگی پس از 6 ماه و تاییدیه از پزشک قانونی برای ازدواج اول در سن 50 سالگی محتاج نخواهند شد . فلذا از کلیه بانوان محترمی که بدلیل حضور در کلاسهای آموزش ژیمناستیک - کاراته - موسیقی سنتی - رانندگی و … بنا به هر دلیلی دچار تصادم در ناحیه ممنوعه گردیده اند درخواست میگردد تا با معرفی هر چه سریعتر خود به یکی از نویسندگان فرزانه این سایت ، خود را از خطر بی آبرویی در ازدواجهای آتی ( که انشا… مبارک هم باشد ) مبرا نموده ، خود را به عضویت دختران حلقوی درآورده و از اولین متخصص پزشک قانونی ، نامه صحت و سلامت ابدی دریافت نمایند .
بابا جان بس کنین .
تموم کنین این خزعبلات رو .
آخه کی از شما خواسته این همه اراجیف رو به اسم عشق واقعی به خورد این جوون ها بدین؟؟؟؟؟؟
یعنی حرمت عشق واقعی این آشغال هاییه که شما ها برای آروم کردن هواهای نفستون به خورد دیگران میدین !!!
نمیخواین به خودتون بیاین ؟؟؟؟؟
خرطوم فیل تو کونت خیلی دوست داشتی با پریا دوست شی ولی بهت پانداده کونت هم سوخته بو گندش همه جارو گرفته عشق رو بگا دادی رفت توله سگ دیگه این ورا پیدات نشه
عجب!!!این دخترای داستان ها سریع پا میدن همون لحظه میکشن پایین میگن بیا بکن!!!مگه اینجا ایران نیست؟؟؟؟فاحشه از این 5000 تومنی ها هم بیاری یه ذره ناز میکنه اما این دخترا اصلا.بابا مگه ما نکردیم؟؟؟کجاش اینجوری بوده!!!آدم حالش از داستانا بهم میخوره بعد از 5 خط اول تا آخرش معلومه وای بر ماااااا
نضفه خوندم… معلوم نیست رغبت به خوندن بقیه اش پیدا کنم!
رشت کوه داره؟؟؟ خُب حتماً داره دیگه! 168 سانتی یا 185؟؟؟؟ بلاخره کدومش مشخصات توئه؟
اییییییییییییییییییییییییییی اینقدر بدم میاد یکی بگه بهش فک نکن یا خودش میاد یا خبر مرگش!!! خیلی خز شده این عبارت و خاک تو سر کسی که این سیستمی خر شه!
در توصیف خودتون لطفاً از نژاد یا شهر تولدتون اسم نبرین. مثلاً همینکه این بابا گفت من رشتیم و خیلی خوشتیپ! اگه بعدش هرچی میگفتی قدم 199 سانته وزنم 80 عضلاتم عین ملوان زبله، کیرم 24 سانت عمراً تصوری از جذابیت یا سکسی بودنت بیاد تو ذهنم!!!
این جور که معلوم بود پریات از قبل جنده بوده چون باکره نبود
کله کیری این قضیه حلقوی چیه افتاده رو زبون همه. تازه گیریم که حلقوی باشه یعنی هرکی حلقویه باید جنده بشه و راحت کوس بده؟ بچه کونی معلومه که حرومزاده هستی و مامانت هم کوسش حلقویه و تو هم تخم یک آدم جاکشی مثل خودت هستی. ریدی با این داستان تخمیت.
دم عیدی حال و حوصله ی فحش دادن ندارم
فقط اینو بگم که خیلی مزخرف و تخمی بود
جذابیت خاصی هم نداشت
در ضمن واژه ی عشق مقدسه
اینقدر اونو به گند نکشونید
آدم با عشقش سکس پاک داره نه اینجوری
منظورم سکس بعد ازدواجه