کوچولوی حشری

1397/05/20

اون شبم مث هر پنجشنبه با بچه ها دعوت بودیم ولی با همیشه انگار فرق داشت از اول مهمونی صحبت از دختری بود ک خیلیا تو کفش بودن ی دختر بچه دبیرستانی برام جالب بود هیجوقت با دختری زیر ۲۳_۲۴ نخوابیده بودم و در ارتباط نبودم
ولی اینطور ک پسرا میگفتن طرف کص ک چ عرض کم شاه کص بود (که واقعنم بود)
با صدای امین برگشتم و به دختری ک میگفتن نگا کردم
ی لحظه حس کردم ک کیرم داره سیخ میشه لامصب فوق عروسک بود
جزوه دسته ریزه میزها محسوب میشد
ی دامن ی وجبی مشکی پوشیده بود با لباس طرح مردونه سفید و نازک ک دو تا دکمه بالارو نبسته بود و بقول امین دارو ندارو به نمایش گذاشته بود
چتری های کوتاه چشای درشت قهوه ای و لبای درشت که با رژ قرمز رنگامیزی شده بود چیزایی بودن ک تو صورتش خودنمایی میکردن
پاهاشو روی هم انداخته بود و سیگار سوبرانی صورتی دستش بود
ینی واقعا ی صحنه کلاسیک و شهوت انگیز رو ایجاد کرده بود
حس کردم ک داره نگاهم میکنه منم کم خاطرخاه نداشتم و تاحالا دست رد به سینم نخورده بود
قد بلند و هیکلی چشای عسلی و پوست برنزه
خلاصه آلاله(همون کصه) پاشد اومد جلوی من یکی از پاهاشو گذاشت روی مبل دقیقا لای مای من و خم فهمیدم ک میخاد شارژرو برداره متوجه شدم ک سوتین نپوشیده سینش دقیقا جلوی صورتم بود نوکشو گاز گرفتم و دستمو بردم زیر دامنش لای پاش جوری ک بشنوه گفتم میخاره؟ اونم گفت میخارونی و این جملش استارتی بود ک خودش برای سکس خشن زد
بهش گفتم بلند شد و بردمش بالا تو اتاق بهشاد ک مهمونی خونش بود به محض اینکه درو بستم چسبوندمش به و از مشت چسبیدم بهش
بخاطر اون کفشای پاشنه بلد سرش تا زیر گردنم رسیده بود محکم خودمو بهش فشار دادم ک اه کشید
اینکاره بود خمش کردم ک خودش کونشو بالاتر داد و سرشو ب سمتم خم کرد
دامنشو زدم بالا و زدم رو کونش جا خورد ولی چیزی نگفت برش گردوندم و لباموگذاشتم رو لباش داغ و تقریبا وحشیانه همرلهیم میکرد رفتیم سمت تخت و اینبار اون غالب شد نشوندم لب تخت و نشست رو پاهام خودشو رو کیر سفت شدم تکون میداد و گردنمو میخورد دیگ واقعا داشتم حال میکردم حتی جندهای خیابونی و حرفه ایم همچین حالی بم نداده بودن دکمه های لباسمو بز کرد و تنمو لیس زد تا مایین بعد از ور رفتم با کمربند و زیپ ک بیشتر بخاطر مابیدن کیر و تحریک بیشترم بود شروع کرد ساک زدن ینی اون لحظه بهترین لحظه عمرم بود
لبای قرمز ک دور کیرم جلو عقب میشد واقعا عالی بود دیگ طاقت نداشتم بلندش کردم و خوابوندنش رو تخت خودش لباسشو دراورد منم تقریبا هجوم بردم سمت سینهاش ک مث پرتقال بود خوردم و دامنو شورتشو دراوردم قصد نداشتم کصشو بخورم ولی انگار منتظر بود
یهو نالید بخووور با اکراه سرمو بردم لای پاش اولین بارم بود ولی واقعا عالی بود ی کص سفید و تپلی ک کنارش تتوی ریزی بود سرمو کشید بالا و لبامو چسبوند رو لباش
منم کیرمو گذاشتم دم کصش و فشار دادم کصش تنگ و لیز بود شروع کردم لبنبه زدن
دیگ اه و نالش رو هوا بود
برش گردوندم و گفتم قمبل کنه بهترین صحنه ک ی مرد میتونه ببینه صحنه جلوی من بود ی کون گرد و سفید ک جای دستام روش بود و ی کص کلوچه ک زده بود بیرون
کیرمو دوباره تو کصش کردم و بعد بیس دیقه ارضا شدم ابمم تو کصش خالی کردم دیگ نای بلند شدن نداشتم ولی تمیزش کردم و بغلش خوابیدم
بعد اون مدت سه سال باهم بودیم و دیگ شده بود جنده خونگی خودم دیگ هیشکی به چشم نمیومد تا اینکه رفت ترکیه و منم ازدواج کردم
هنوزم ک هنوزه فکر سکسش دیوونم میکنه بعضی وقتام تو اسکایپ بهم زنگ میزنیم و جلوم کسشو میماله
پایان
نوشته: سهند


👍 5
👎 20
52462 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

709744
2018-08-11 22:06:05 +0430 +0430

ای بابا،،،،،،،،،،،،

0 ❤️

709767
2018-08-11 23:11:58 +0430 +0430
NA

قشنگ بود بازم بنویس

0 ❤️

709799
2018-08-12 03:35:03 +0430 +0430

من کیرم تو خودت و داستانت و عقده لاکچری بودنت که حتی تفکرشم بلد نیستی
پشمک کله کیری

0 ❤️

709815
2018-08-12 04:37:36 +0430 +0430
NA

دیسلایک هفتم توی اووونت

0 ❤️

709908
2018-08-12 11:32:57 +0430 +0430

خخخخخ این چی بودبیام لبنبه بزنم توکیونت

0 ❤️

709922
2018-08-12 12:22:12 +0430 +0430

خب ریدم به مغزت
بیا منم کیرم میکنم لاپای خواهر و مادرت و میخارونمشون
بعدشم کیرم میکنم تو دهن خودت و پدر کیرت

0 ❤️

709937
2018-08-12 13:27:13 +0430 +0430

دوست عزیز،
تاحالا کسی دست رد به سینت نزده!!
اما من میخواهم ایندفعه کیر رد به کونت بزنم کوووووووونی پلشت…

0 ❤️

709948
2018-08-12 14:02:58 +0430 +0430

حسی که به خواننده القا میشد،
دروغ،
سبک سری،
غرور و
نابخردی شما بود.
درخت پر بار سرسنگینه وحیفم میاد که هچی بارت نیست.
به امید پرباربودنت.

0 ❤️

709980
2018-08-12 18:28:15 +0430 +0430

کیررر به کووس اول تا اخرت کووونی بی مایه

0 ❤️

710054
2018-08-12 21:57:28 +0430 +0430

با توصیفایی که از دختره کردی یاد کارکترای انیمه ای افتادم و میشه گفت انگار از رو هنتایی نوشتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها