امیدوارو از این خاطره خوشتون بیاد
اسم من مهرانه الان16 سال دارم. خاطره ای که میخوام بگم مربوط به زمانی که 3 راهنمایی بودم . من تا حالا با هیچ دختری رابطه نداشتم اما عاشق همجنس بازی هستم<بیخودی فکر نکنید همجنس بازی حال نمیده> من یه دوست داشتم که از اول راهنمایی بغلدستیم بود و تو کلاس با کیر هم بازی میکردیم اسم اون امیر بود ما یه چند باری هم خونه ی همدیگه رفته بودیم و با هم یه حالی کرده بودیم خونه های ما به نزدیک بود و یک کوچه فاصله داشت . یه روز خونه ی ما خالی شده بود و مامان و بابام رفته بودن مسافرت و 2 روز دیگه میامدن منم زنگ زدم به امیر و گفتم بیاد خونه ی ما اونم سریع اومد بعد لخت شدیم و کلی با هم حال بعد امیر گفت بیا کیرم رو بخور من تا حالا کیر نخورده بودم گفتم کثیفه اونم گفت سوسول خلاصه من هم کیرش رو کردم تو دهنم واقعا کیر کلفتی داشت به منم داشت حال میداد یه 5 دقیقه ساک زدم بعد اون شروع به ساک زدن کرد خیلی حال میداد کیرم گرم شده بود خیلی حال میداد اصلا قابل توصیف نیست منم خیلی حشری شده بودم اونم همینطور یه 3 یا 4 دقیقه ساک زد بعد گفت بیا کونم بذار منم قبول کردم سوراخ کونش گشاد بود منم یک مقدار گشادترش کردم بعد کیرم رو کردم تو کونش اول فقط سرش رفت تو ولی کم کم تا وسط ها رفت تو کونش احساس کردم الان آبم بیاد سریع کیرمو در آوردم گفتم بیا بخور تا کیرم رو گذاشتم تو دهنش آبم اومد و ریخت تو دهنش اونم همه رو تف کرد بیرون من دیگه نمیتونستم بایستم و نشستم بعد اون کلی بهم فحش داد گفت کونی چرا آبت رو ریختی تو دهنم حالا تو هم باید آب منو بخوری قبول کردم اونقدر ساک زدم تا آبش در اومد منم همه ی اونو تف کردم ما هنوزم با هم رابطه داریم شاید دفعه ی دیگه براتون عکس هم بفرستم
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
نوشته: مهران
آره ديگه تو دل مامان جونت و کنار بابا جونت بزرگ شدى بايدم کونى بشى عمو جون…
بقول دوستمون سر در شهوانى زده بالاى 18
…
تف تو نگارشت
ریدی بچه
برو یک سال دیگه بیا داستان بنویس
اس ام اس نوشتی
سلام من 17 سالمه دوستمو کردم اونم منو کرد پایان
:|
از اول اهنمايي داري ميدي . پس با اين حساب وقتي سنت رسيد 18 ديگه كير هيچ ادميزاده اي ارضات نخواهد كرد و بايد به الاغ و اسب پناهنده بشي لاشي .
برو گم شو ديوث كثيف كوني وقتي 18 سالت شد بيا از دادنت به خر و اسب چرنديات بگو
تف
يعني هلاك اينايي هستم كه ميان براي نويسنده كامنت مي ذارن و اعلام آمادگي مي كنن براي رابطه باهاش!!!
خدايا شفاي عاجل
کیرخر اسب چوبی تو کونت با این داستان نوشتنت کونی کوچولو!
اوبنا اوبینا.
خیلی داستان ناز و کوچولو و قشنگی بود. یاد نوجوونیها بخیر. پسرهای نوجوون کلی از این شیطونیا با هم کردن ولی تو خیلی باحال تعریفش کردی. منتظر بعدیش هم هستم.
از اونجا که گفتی 16 سالمه دیگه نخوندم کونی رو در این خراب شده نوشته بالای 18 سال