کیر نطلبیده واقعا مراد بود

1395/10/14

قسمت اول
2 هفته پیش بود، تجریش اول ولیعصر منتظر تاکسی وایستاده بودم. همین که رفتم کنار خیابون یه لکسوس مشکی اومد جلوم یه پسر 27 ساله بود. گفت بیکارم میخوای یکم دوردور کنیم بعدشم میرسونمت. اول ترسیدم، پسر خوش هیکلی بود، هی اسرار کرد منم بالاخره سوار شدم. گفت چند سالته -گفتم 20 -گفت راستشو بگو 20 بهت نمیخوره- گفتم 20 بخدا، حالا چند بهم میخوره -گفت 18 اینا . کلی تهریف و تمجید کرد مخمو بزنه، خودمم احساس کردم دیگه مخمو زده. رفتیم یه کافه شیک همون نزدیکا شروع کرد از خودش گفت و از من پرسیدن
حرفاش سکس شد کم کم ، منم خوشم اومده بود از اینکه جرات این حرفا رو داشت. یهو چشمم خورد به شلوارش، بله!! سیخ کرده بود … دستمو کشیدم رو کیرش گفتم خراب شده؟
خندید و بغلم کرد گفت آره، خرابِ گرمای دستات شده. منم دیگه راست کرده بودم، کونم به خارش افتاد. گفتم میخوای دکتر بشم درستش کنم … حسابی خندیدم و حشری شده بودیم. گفت بریم خونه ما خوش میگذره … منم کهدیگه کونم میخواست گفتم بریم.
رسیدیم اول کمی مشروب خوردیم تیشرتشو در آورده بود. وای هی میدیدم هی کونم یه جوریش میشد.
لم دادم بهش شروع کردیم لب بازی، هم زمان دست تو شرتش کردم و با کیرش بازی کردم، خیلی خوشش اومده بود تو بفلش فشارم میداد حال میکردیم.
گفتم میخوام اول حسابی بخورمشزانو زدم کیرشو در آوردم وای خیلی خوش فرم و بزرگ بود. مثل سگ ساک میزدم ، اینقدر دهنم آب داشت که کل کیرشو تف گرفته بود ازشم میریخت
تخماشو لیس میزدم. حسابی حلقی میزدم واسش میگفت آبم داره میاد ادامه نده
گفتم پس بریم رو تخت …
یه تخت نرم بود حسابی فنری بود. گفتم جون میده روش کون بدم
دراز کشید رفتم رو کیرش نشستم . اخخخخخخخخخخ آروم میکردم تو کونم ، هر چی بیشتر میرفت تو میخواستم بازم .
تا ته کردمش تو کونم تازه شروع شده بود گفتم باید 7-8 تا پوزیشن کونمو بگایی تا خوب حال کنم. بعد بلند شد داگ استایل کرد تو کونم، یه جوری قنبل کرده بودم هی میگفت جوون چه کونی داری گردنمو ناز میکرد و میبوسید حسابی رفته بودم تو حسش
پاهامو گذاشت رو شونش فرغونی تا ته میکرد هی جیغ میزدم محکمتر و تند تر بکن گفت داره آبم نزدیکه بیاد، چیکارش کنم.
گفتم داشت میومد درش بیار میخوام آبتو بخورم اینو که گفتم آبم اومد بعد چند ثانیه کیرشو در آوردم رفتم زیر کیرش بردمش تو دهنم ساک بزنم که آبش اومد. جوون آبش خیلی زیاد بود حسابی سیر شدم …
بعدش تن عرق کرده خستشو انداخت روم، سنگینی تنش بهم آراامش میداد. تو همین حس آرامش خوابمون برد .
وقتی بیدار شدم دیدم ساعت 8 شب شده، راستش دیگه حوصله خونه رفتن نداشتم، گفتم شب میمونم پیشت اونم از خدا خواسته گفت ججوووووون اصلا همشه بمون
شامو رفتیم بیرون؛ بر گشتیم خونه تو بفل هم چنتا فیلم دیدیم تا خوابمون برد.
صبح فرداش هم که بیدار شده بود یه سکس پر خاطره داشتیم که تو داستان بعدی تعریف میکنم.
نوشته: potus


👍 5
👎 4
32683 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

571931
2017-01-03 21:27:35 +0330 +0330

ای جااااااااانم ? ندیده بودم جلو پسرام ترمز کنن

0 ❤️

571941
2017-01-03 21:37:08 +0330 +0330

طرف با لكسوس پسر بلند كرد؟؟
ببين خدا پول رو به كيا ميده. بعد كوني سگ شرف داره به تو و بابات.

0 ❤️

571944
2017-01-03 21:38:21 +0330 +0330

من ک نمرده همه چی دیدم

0 ❤️

572008
2017-01-03 23:24:10 +0330 +0330

تو یکی کونتو بده نمیخواد نظر بدی

0 ❤️

572018
2017-01-03 23:52:16 +0330 +0330
NA

با اون اشتیاقی که در کون دادن نشون دادی
جای پیشرفت داری
گی بودن هم حتما عالمی داره نمیتونم درکت کنم کون دادن این قدر پر خاطره!!

0 ❤️

572042
2017-01-04 03:09:14 +0330 +0330

ماشین من هم به مسافرکش نمیخوره، ولی گاهی پسرا دست بلند میکنن برام، هلی همیشه بدموقع…

1 ❤️

572068
2017-01-04 09:39:31 +0330 +0330

هیچ کاری به داستانت ندارم فقط آخرش نوشته potus که مخفف شده president of the us هست یعنی چی؟تو ترامپ هستی الان خخخخ

1 ❤️

572083
2017-01-04 11:25:34 +0330 +0330

چرت بود کیرم تو دهنت

0 ❤️

572138
2017-01-04 17:11:23 +0330 +0330

#کسشر_اعظم

0 ❤️

572147
2017-01-04 17:55:03 +0330 +0330

خوب بود کون بده

0 ❤️

572162
2017-01-04 20:15:36 +0330 +0330

خوشمان امد ادامه بنمایی بزرگ کونی تهران خواهی گشت لکسوز سوار کون قشنگ

0 ❤️

713477
2018-08-27 09:46:33 +0430 +0430

به ما هم می دی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها