سلام من حمید23ساله از مشهد دانشجو نیستم!راستش تا دبیرستان خوندمو دیپلممو که گرفتم دیگه حال درس خوندن نو نداشتم واسه همینم نخوندم.(چقدر حرف زدم ببخشید)الانم در حال حاضر بیکارم بیکار بیکارم ک نه یه پراید مدل90نوک مدادی دارم که با اونم تو خیابون جولون میدم یا با دوستام چرخ میزنم یا دختری چیزی دیدم سوارش میکنم (قستم کمکه سکس نیس!)بگذیم یه شب داشتم با ماشین خوشگلم چرخ میزدم به قول خودم کرچخ اون شب بارون بدی میومد منم تو حال خودم بودمو یه اهنگ غمگین ازبنیامین بهادری (بیا عاشقم کن)گذاشته بودمو تو حال خودم گریمو میکردک که دیدم یه دختر خانوم با اندام ورزشکاری کشیده که یه بارونی قرمزم تنش بود یک کیف قرمز کلا همه چیش قرمز بود انگار ست کرده بود.گوشه خیابون داش راه میرفت خیلیم به نظر کلافه میومد یکم ک نزدیکتر شدم دیدم که هی ماشینای اخرین مدل جولو پاسstopمیزنه اونم با حالتی کلافه هی جلو عقب میره.دیدگه داشتم بهش میرسیدم که یک کمری سفید جلوش ترمز کرد اونم باز همون ژست کلافرو کرفتو جلو عقب میرفت تفلک دنبال تاکسی بود خراب نبود!.نمیدونم چی شد که م نیک لحظه به چشماش و قرص صورتش خیره شدم ارایش نداشت ولی خیلی ناز بود صورت کوچیگو ناز با چشمایه کشیده قرص صورت گرد بود لبای گوشتی خلاصه از نظر من عالی بود منم دیکه از کنارش گذشتم تا اینکه صدای جیغی شنیدم زدم روترمز برگشتم عقب دیدم خودشه که داره سر راننده کمری جیغ میزنه راستش دلم سوخت از یک دور بر گردون دور زدم تا رسیدم همون جا دیدم هنوزنم اونجاس رفتم جلوشو ترمز کردم که اونم چشماشو بستو هرچی فش یاد داش به من گف منم مونده بودم اون خونسردی رو از کجا اوردم یو هوووو با یه لحن ملایمی گفتم خواهرم من قسط م زاحمت ندارم و فقط یک تاکسی ام اگر قبول ندارین لطفا سوار شین تا یک اژانس برسونمتون نمیدونم اون چرا دیگه جیغ نکشید و سوار شد؟ بگذریم من تو راه هیچی نگفتمو یاد دردام بی صدا اشک میریختم یاد عشقم که منو ترک کرد(زیاد هندیش نمیکنم همین قدر کافیه براتون.جاهای سکسیشم الام میرسه)خلاصه این که یک لحظه چشمم افتاد تو ایینه چشماشو دیدم که اونم داره با اهنگ و فضایه اونجا گریه میکنه خدایش دل گیر بود!.تا اینکه به یک اژانس رسیدیم اونم با کلی تشکر پیاده شد.و خواست حساب کنه ک منم کفتم تو هم مثل خواهر نداشتم برو صلوات بفرست. اینقدر جوگیر شده بودم که یادم سری گازشو گرفتم .
فصل دوم
خلاصه فردا صبح صبح که میگم یعنی ساعت 3 ظهر صبح خودم میشه رفتم در ماشینو باز کردم که دیدم یه کیف قرمز خوشگل تو ماشینه سریع یادم افتاد لابد مال اون دختر بدبخته!!! خاک تو سر من با اون حواسم والا…خلا صه کیفو بر داشتمو با کلی زیرورو کردنش یه شماره موبایل ازش پیدا کردم.بی درنگ سریع شمارشو گرفتم بعد از اهنگ پیشواز.(خدا خفت کنه ایرانسل با این اهنگ پیشوازت!!!.خفه شی مهدی احمد وند با این اهنگ عشق اولت)یه صدای ناز گوشیشو برداش
_الو بفرماید!!؟؟
-سلام ببخشید خانوم مهسا خانوم؟؟؟؟؟؟؟؟
_بله شما؟
_من همون راننده تاکسیم که دیروز سوار ماشینم شدین.
_بله بله
-راستش کیف شما تو ماشین من جا مونده کجا بیام تقدیم تون کنم؟
_وای کیف من تو ماشین شما بود؟ چقدر دنبالش گشتم شما ادرس بگین خودم میام میبرم.
خلاصه بعد از کلی تعارف تیکه پاره کردن قرار شد بیام خونشون بهش بدم.خونشون تو سجاد بود .
فصل سوم
زنگ خونرو زدم خونه که چه عرض کنم ویلا
_بله؟
_راننده تاکسیم کیفتون
نوشته: مرتضی
عزیز دلم پاشو مدرسه دیر شد.
دیشب اونقد جق زدی یادت رفته مشقات رو بنویسی پاشو تا خانوم معلم دعوات نکرده.
و اما تجزیه و تحلیل داستان:
و اما شما.1.داستانت به درد عمت میخوره.2.نوع نگارشت به درد همون (مهسایه) میخوره.3.کیرت 23سانته یا 2.3سانت؟؟فکر کنم اشتباهی ممیزش رو برداشتی.4.کمشو برو دیگه هم این طرفا پیدات نشه.5.مگه کیف دختره قرمز نبود پس چرا نوشتی کیف طلایی؟؟؟
(ستاد ریدن به کودکانی که کور رنگی دارند)
Chera kos minevisi ke einhame fohsh bokhori,kos maghz?!
من نمیدونم چرا همه کرم فوری رو میزه و میزنن بکیرشون و کون رو میچپونن یا اونیکی مینویسه ابش فواره زد توی دهنم . اخه کدوم زنی ابش این طوری میاد بابا یکم اول بپرسید و بعد بنویسید . و تعجبم اینه که این خانم با این مال و مکنت یه ماشین فسقلی نداشته که توی خیابون بعد از اون همه مزاحمت سوار ماشین اقا بشه و اون مسائل بعدیش بابا اینهمه خوانندگان را که بهر دلیلی میان این اراجیف رو میخونن بی اطلاع بحساب نیارید.
گفتی بچه مشهدی درسته؟؟؟؟یه مجسمه ای بود تو مشهد از نادر شاه افشار…یادم میاد یه تبرزین کار درست داشت.همون تو کونه خالی بندت کس کشه مسافرکش
دعا میکنم که این سری مشعل ریزعلی دهقان فداکار بره تو کونت که مقعدت دچار سوختگی بشه اگه یه بار دیگه بیای داستان بگی
اگه هم توبه کردی و دیگه داستان ننوشتی، کیر کوچیکه پرفسور بالتازار تو کونت بره بعنوان جایزه
خیلی کش دادی تا فصل دوم خوندم!
غلط املایی هم که داری.
از نظرات بچه ها هم که معلومه کسشعر بود.
یا ننویس یا اگه مینویسی یه کم دقت کنی بد نیسیت!
قله دماوند با كل سلسله جبال البرز تو كون تو جقي كه مثل سگ كسشعر ميبافي، لااقل داري زر ميزني درست زر بزن ملت باورشون بشه!!
قستم کمک کدن بود
دیکته چند شدی عمو جون
خی اخی
دختر مشهدی به این با کلاسی ماشین زیر پاش نبود ؟؟؟
عججججججججججججب
احتمالا دوست دخترت بدجور ولت کرده تو هم از حرص اون خواستی بری با یک دختر مدل بالای بالا شهری مشهدی
امان از شما بچه های …
واقعأ چی فک کردی با خودت که این اراجیف و نوشتی ؟؟؟؟
یعنی هر کیو رسوندی و تو کفش بودی و باید تو توهمت بکنی بعد بیای
تعریف کنی ؟؟××!!!
کیر۲۳ سانتی تو مغز جقیت بچه
و یه کس مشتی واسه پسرا که گول این کس شعرا رو نمیخورن
وقتی کیف مهسایه مونده بود تو ماشینت بعد از کیفه خودش شوماره خودشو ÷یدا کردی؟؟؟؟؟ کوس مغز بازاره رضا با همه طولو عرضش تو کونت کی میتونه ادعا بوکنه که شماره خودشو مینویسه تو کیفش میزاره. البته ÷سرا شماره میدن این مسله عادیه اما دختر ندیدم این کارو بکنه :^o :^o
یه دختر خوشگل و پولدار . کیفش تو ماشین تو جا میمونه . ازقضآ شمارش تو کیفش بود . مستخدم می ره تا تنها بشید . دختره کاملا حشریه . از قضا داشت فیلم می دید … از قضآ لیز می خوره شلوارش پاره می شه . از قضا سوتین نداشت و… انگار که زمین و زمان دست به دست هم دادن تا تو یه کوس توپ بکنی . خیلی توی توهم هستی . کمتر جلق بزن کور میشی . از ما گفتن
قسط نه قصد!اینقد جق زدی که مخت گوزیده!کسشعر بود! شصیت ها کارتونی ومقوایی بودن! این داستان زاییده یک کس مغز با افکار پلاسیده مجلوقانه بود!جنده ها به این راحتی پا نمیدن؛چه برسه به این خانوم پاک و معصوم؛ویلای دختره+کنترل تلویزیون توی نافت؛دیگه ننویس؛چلغوز
آخه لاشی کونه دری کون باز ، کون گشاد ، ان کلفت گنده رین تو همون کپه مرگتو بذاری سنگین تری فقط خواب دیدی نیا اینجا تعریف کن
اخه من بهت چی بگم اوسکل
گفتنی ها رو بچه ها گفتن ولی
شماره رو که پیدا کردی و زنگ زدي گفتی مهسا خانوم درسته؟
خب درسته ولی از کجا میدونستی اسمش مهساست؟؟
اینا همه رو گفتی یه ک…ن میدی مفتی
!پدونیه شحر!
_ _ _ _ _ _ _ _ _
!(بدون شرح)!
1.(قستم کمکه سکس نیس!)
2.گذاشته بودمو تو حال خودم گریمو میکردک
3.مدل جولو پاس
4.دیدگه داشتم بهشمیرسیدم
5.کلافرو کرفتو جلو عقب میرفت تفلک دنبال تاکسی
6.صورت کوچیگو
7.گفتم خواهرم من قسط م زاحمت ندارم
8.جاهای سکسیشم الام میرسه)
9.جوگیر شده بودم که یادم سری گازشو گرفتم .
10.-سلام ببخشید خانوم مهسا خانوم
11.قرار شد بیام خونشون بهش بدم.
12.در زدشودو منم وارد باغشون شدم
13.اومد جلو سلام خوش امد گویی منو رویه یک مبلی راهنمای کرد
14.فک کنم سایط سینه هاش 65 بود
15.بهش گفتم تنها زنده گی کردن
16.اونمک الان 2 ماهه که تنهایه وه تا 1 ماه دیگه هم نمیان
17.اسمش مهسایه
18.بخاطر ایت سری بلند شدنو خم شدن شلوارش پاره شد
19.منم اصلا دس خوزدم نبود از بزم ورود میخواستم
20.کیر 23 ثانتی مثل فنر پرید بیروون.
21. . . .
.
.
.
! ! !
مستخدمش رفته بود امریکا خرید کنه که تا 3 شب نیومده بود؟ شرت زیر شلوارش نپوشیده بود؟ شلوار به اون حد جر خورد که کونش به کلی افتاد بیرون؟مگه شلوارش از جنس دستمال کاغذی بود؟ بقیه ایراداتو دوستان گفتن و تکرار مکررات نمیکنم
! پادونیه شححر !
>شرح داستان<
سلام بهچها من بچیه مهشیدم و اسمیه م یجلقة المجالقه، تاتوپام نرفته اینم بگم قطر سوراخیه کونم 3.2 اینچه . . .
فصل دوم
.
.
.
آخه جقلهء بچه دبستانیه نیمرگ افغانی! تورو چه به اینجورجاها؟
بجای اومدن به اینجا و پیداکردن سوژه برای جق زدنات، برو به فکر درسومشقت (مخصوصا" دیکتت) باش تا فرداپس فردا که وارد جامعه شدی قطر سوراخ کونت تبدیل به >23ثانت< نشه . . .
فصل سیومیومیه
ای خاک بر اون کله بی مغز و پر ازپهنت بکنند…
کیر محمدعلی شاه قاجار تو کونت دیگه ننویس.
کیر محمد شاه قاجار تو کونت دیگه ننویس.
کیر مظفرالدین شاه قاجار تو کونت دیگه ننویس.
کیر ایل قاجار تو کونت دیگه ننویس.
شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کن باید بگم چه مردمی دارم
بگم این حق هیچکس نیست که با ثروت فقیر باشه
کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه
اگر چه سختی از انسان یه کوه درد میسازه
ولی از مردم ما درد داره یک مرد میسازه
نگام کن بچه های کار چه جور تو آب و آتیشن
تو این روزهای سخت کمک خرج پدر میشن
من و تو مردمی هستیم که گنج از رنج میسازیم
به این تاریخ خورشیدی به این فرهنگ مینازیم
من و تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ماست
که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست
ای.خدا
ببین ب چ روزی افتادیم تو روسر شیرمادرت جممون کن.ک نباشیم.
من نمي خوام انتقاد كنم ولى جون من دختر به اين مايه دارى شلوارش از جنس جي بود كه با خم شدن باره شد اون هم همزمان با نواختن سرود بر افتخار كشور هاستلر
دختره به كمرى نداد به بيكان داد خدا رحمت كنه فردينو نمي دونست فيلماش آخر و عاقبتش اينه وكرنه نمي ساخت
به قول عبيد زاكاني:
جلق مي زن كه جلق خوش باشد
اونم از خدا خواسته بود که حالا تلویزیون روشن شه و آماده که بدونه هیچ خجالتی باهاش ور بری گفتی چرا از خداش بود? چون کیفشو بهش دادی?