خوشحال میشم نظراتتونو در مورد داستانم بگین ممنون
به کمک حسام دوباره به جهنم «آقا» برگشتم از اون روز منحوس ۱ هفته میگذشت و حالا دوباره با ۵ نفر دیگه روبه روی «آقا» وایستاده بودم و خاطرات اون روز جلوی چشمم بود آخرین تصویر صورت در هم و خیس حسام بود که منو به زمان حال برگردوند
-یه چیز تازه میخوام هیربد با اخم همیشگی جذابش خیره بود بهش
-یه فیلم پورنو … زنده…همین حالا…یکیو انتخاب کن و لیوان مشروبشو سر کشید تو پاگرد اتاق با ۵ تا دختر دیگه وایساده بودم اخرین نفر از سمت چپ, بغل دستم (مینا) بود: بور، قد بلند،هیکل تو پری داشت با یه آرایش غلیظ، دامن کوتاه لی تاپ قرمز و البته نگاهی مشتاق به هیربد، کنارش (نوشین) بود: سفید،موهای فندقی و چشمای قهوه ای تیره،سینه های گرد و گنده و باسن خوش فرم والبته نگاهی هوس انگیز به هیربد ،بعدی (مهناز) بود :قدی کوتاهتر موهای مشکی لخت پوست سفید سینه و باسن خوش فرم که با اون لباس زیرمشکی زیر پیراهن حریر سفید یه نمای دیگه داشت، بعدی (سارا) بود قد بلند موهای مش کرده چشمای زاغ لبای قلوه ای و کمی تپل،نفر آخر حتما انتخاب هیربد بود (زیبا):چشمای خمار ابیش و دوخته بود به هیربد خودم چندین بار شاهد سکسشون بودم تتوی بالای کسش کار خود هیربد بود. بودن من اونجا واقعا خنده دار بود موهای فرمو شلخته وار جمع کرده بودم هیکل ورزشکاریم حالا استخونی شده بود پوست سبزم تیره تر شده بود ۱ هفته بود که کلفت اونجا شده بودم ولی چشمام همون چشمای مغرور و سرد سابق بود خیلی وقت بود احساساتم کشته شده بود…لبخند مغرورانه هیربد بیشتر شبیه پوزخند بود نگاهی گذرا بهمون انداخت زیر لب غر زدم
-کسخل زود باش دیگه بیا دست زیبا رو بگیر برو خسته شدم از روی مبل بلند شد ۲ تا سرو گردن ازم بلندتر بود پیراهن استین کوتاه سفیدش قالب هیکل ورزشکاریش بود و شلوار جین یخیش تیپشو کامل کرده بود تمام دخترا و زنایی که اینجا بودن واسه بودن باهاش هلاک بودن ولی وضع من فرق میکرد از سکس متنفر بودم و از این مرد متنفرتر کم ازش کتک نخورده بودم…با قدمای آهسته نزدیک و نزدیک تر میشد نگاهشو از زیبا تا مینا چرخونده بود و به من رسیده بود مثل همیشه دلم بد گواهی داد …نگاهش …دستشو که به طرف موهای پریشونم برد نگاه از صورتش گرفتم بازدم عصبی ۵ دختر کناریم تو گوشم زنگ زد
-اسمت چی بود؟ قسم میخورم اسمم یادم رفته بود ۱ هفته از اون سکس کذایی و ۱ سال از اون اتفاق وحشتناک میگذشت من نفرت داشتم از هرچی نزدیکیه،با اشاره «آقا» اتاق خالی شد دوباره به چشمای هیربد که حالا خمار شده بود انداختم …نه تو بامن همچین بازی نمیکنی تویی که من فقط ازت کتک خوردم و فحش شنیدم منی که تو این یک هفته توالتای خونرو باید میشستم نه این یه شوخیه…یه قدم عقب رفتم دکمه اولیشو باز کرد قدم دوم دکمه دوم قدم سوم دکمه سوم… خوردم به در و دستگیره در فرو رفت تو کمرم تو دلم فحش دادم
-کیری هنوز ترس تو چشمام نیومده بود فقط نفرت بود ،دو قدم باهام فاصله داشت به سمت راست که خیز برداشتم موهام تو دستاش گیر کرد و از پشت به قفسه سینش چسبیدم «آقا» تو مسیر نگاهم بود با لذت نگاهمون میکرد موهامو ول کرد و دست چپشو دور گلوم حلقه کرد سرم بیشتر تو سینش رفت و دندونه های کلیپسم تو سرم فرو رفت سرشو به سمت چپ متمایل کرد و لباش مماس گوشم قرار گرفت هنوز بی حرکت بودم دست راستش که بالا اومد واسه کنار زدن موهای بلند اطراف گوشم ،به تقلا افتادم حلقه دستش تنگ تر و نفسش داغ تر شد کف پامو روی پاش گذاشتم و دستامو روی دست حلقه شده دور گردنم …فشار بیشتر و بیشتر شد حس خفگی و ترس اومد سراغم فشار بیشتر شد عضله های بازو دست چپش رو خرخرم بود و دست راستش روی شکمم به خس خس افتادم
-ح…ی…و…ن یه دفه دستشو برداشت و عقب کشید با سرفه رو زانوهام خم شدم و دو زانو رو زمین نشستم و موهامو از تو صورتم کنار زدم که همزمان پاهاش جلوم قرارگرفت نگاهمو بالا و بالاتر آوردم تا رسیدم به کیر زیر شورتش که کف پاشو بالا آورد و گذاشت رو سینم و هلم داد، به پشت ولو شدم و باز کلیپس تخمیم تو سرم فرو رفت تا خواستم مثلا خودمو که عین گونی برنج ولو بودم جمع کنم پاچه شلوارم و کشید و همونطور دراز کش عین چمدون کشید
-هوییییی …آیییییی…آخخخخخ…ولمممم کن
-من تورو ادب میکنم امروز اون اخلاق سگی و تخمیتو درست میکنم که به هر ننه قمری بدی و اونجوری با غرور منو نگا نکنی تو دلم یه بیلاخ بهش دادم که بازومو کشید و رو مبلی که خودش نشسته بود پرتم کرد کمر شلوارم به خاطر کشیده شدن تا پایین کونم اومده بود و شرت سفیدم معلوم بود نگاهم به سینه عضلانیش افتاد و خودمو رو مبل جمع تر کردم که با دست راستش فرق موهامو گرفت و پایین کشیدتم صورتم جلوی کیرش بود با دست چپش کلیپسمو از موهام کشید که موهام تو دندونه هاش گیر کرد و دندون قروچه کردم و با خشم نگاش کردم اینبار پشت موهامو گرفت و کیرشو از تو شرتش دراورد به درازی «آقا» نبود اما از حسام هم کلفت تر بود رنگش شفاف تر و تمیز تمیز بود الکی نبود همه کشته مردش بودن دستامو رو رونای ورزیده و عضلانی پاش گذاشتم که خودمو عقب بکشم که سرمو فشار داد به کیرش لبام و چفت کرده بودم که سیلی اول و خوردم کم نیووردم سیلی دوم باز هم کم نیووردم سیلی سوم محکم تر بود
نوشته: گیتاااا
این اسم یه فیلم هندی نبود ؟
" گبهی خوشی گبهی قم "
Like
Edame bd