گایش دوست دختر نامرد

1390/05/11

سلام به همگی این اولین داستان منه که میزارم ولی همیشه میخونم.بریم سر اصل مطلب من رضا هستم 24 ساله هستم از یکی از شهرهای استان فارس.دوست دختری داشتم به نام فریبا (مستعار). اون 2سال از من بزرگتر بود 3سال وخوردهای بود که با هم بودیم زندگی خوبی داشتیم با هم خیلی خوش بودیم با هم خیلی سکس داشتیم همه جوره همه جا داخل ماشین هرجا خونه خالی گیرم میومد حتما دیگه ok میشد.

دیگه خیلی بود که با هم بودیم رابطمون خیلی طولانی شده بود.ناگفته نباشه که هردو قصد ازدواج داشتیم ولی خونواده من راضی نبود دیگه منم بیخیالش شده بودم فقط به خاطر اینکه یک اعجوبه ای بود تو سکس و واقعا منو ارضا میکرد تو سکس نگهش داشتم چون باهر دختره دیگه ای سکس داشتم مثل این نمیشد تا یک روز من مچشو گرفتم که با یکی از دوستای خودم رابطه داره اولین بار اونو از تو خونه نیما دوستم درش اوردم که وقتی تو ماشین بودیم خیلی گریه کرد خدایی واسم مهم بود.قول داد که دیگه باهاش قطع رابطه کنه تا یه چند روز خوب بود ولی دیگه رفتارش ضایع بود که با اونم رابطه داره. کار من شده بود تعقیب فریبا خانوم خیلی مچشو گرفتم همشو تو دلم گذاشتم تا به موقش تا اینکه تو همون روزا بابا مامانم رفتن سوریه با اینکه دادشم وزنش طبقه بالا زندگی میکردن ولی باهام پایه بودن تو یه دوروزه اول با یه چنتا دختره دیگه هم اشنا بودم هی زنگ میزدم اوناهم میومدن پیشم ولی یه صبح که از خواب پاشدم رفتم بیرون فریبا تو یک شرکت مواد غذایی کار میکرد اون روز صبح میدونستم که امتحان راهنمایی داشت من همونجا میپلکیدم تا سر خیابون دیدمش سوارش کردم که برسونمش که گفت بریم اموزشگاه نامه ای رو بدیم بعد بریم کارخونه.

اون تا رفت تو اموزشگاه کیفشو گذاشته بود که همون موقع صدای ویبرش اومد که بیرونش اوردم که شماره نیما بود که به اسم نینی صیو کرده بود فهمیدم که با اون رابطه داره هیچی نگفتم رسوندمش و گفتم ظهر میام دنبالت اولش مخالفت کرد ولی با اصرار من راضی شد برگشتم خونه و مشروبی که داخل یخچال داشتمو بیرون اوردم و نیم لیتر بود که همشو خوردم دیگه مست مست بودم ظهر ساعت 2 بود که رفتم دنبالش با داداشم هم هماهنگ کردم که اگه سروصدا اومد نیا پایین وقتی سوارش کردم اومدم طرف خونه که هی میگفت نمیام ولی به زور بردمش داخل تو اتاق یه سیلی زدم تو گوشش که تا یه ساعت صورتش قرمز بود دیگه هی باهاش بحث میکردم یه نیم ساعت گذشت که روتختم دراز کشیده بودم اومد سراغم میدونست که از سکس با اون خوشم میومد تو همه این مدت ما هرچی سکس داشتیم از عقب بود فریبا خیلی دوست داشت کسش باز بشه ولی جرات نکرده بودیم امتحانش کنیم چون اینجا یه شهر کوچیکه و هنوز دختراش از اینکه اپن بشن و پردشونو از دست بدن میترسیدن اون روز اومد سراغم و یه لبه باحال ازم گرفت تا لب ازم میگرفت کیر من شروع میکرد به بلند شدن منم مست مست بودم چشمامو بسته بودم اون جونور خودش بلد بود چطوری منو خام کنه لباسامو کند و شروع کرد به خوردن تنم همینطور رفت پایین شروع کرد به ساک زدن اون یه ساکی میزد که هنوز هیچکی اونطوری کیر منو نخورده.منم دیگه حالم یه شد از جام پاشدم اونو انداختم رو تخت باز لب ازش گرفتم با دست کسشو میمالیدم خوشش میومد ازاین کار یه مدت بود که کسشو تیغ ننداخته بود این بار واسش کسشو نخوردم نشستم که مثل همیشه پاشو بیارم بالا که با سوراخ کونش بازی کنم که کیرمو گرفت اورد جلو کسش نگاش کردم هیچی نگفت دیدم یکم مالوندش به کسش دیگه دلو زدم به دریا دیگه واسم مهم نبود خیلی دلم میخواست از اون کس بچشم که کیرمو تنظبم کردم و با فشار کردم تو که جیغ زد که افتادم روش و همینطور تلمبه میزدم که اونم درد یادش رفت وشروع کرد به اه اوه. داشتم تو کس فریبا که 4 سال فقط اونو از کون میکردم تلمبه میزدم بعد کیرمو در اوردم که دیدم خبری از خون نیست بله این همه مدت و همیشه اون ارتجاعی بود.تو همون روز 2 بار ترتیب اونو دادم بار دوم خیلی طول کشید بعد ناهار خوردیم و اون رفت باز سر کار بعدازظهرهاهم تو یه مغازه اشناشون کار میکرد.که بعد واسش دوتا انرژی زا خریدم ورفتم بهش دادم یه جورایی دیگه بی خیالش بودم میخواستم بزارم بره هر گهی میخواد بخوره ولی قرار شد 2 ماه من هرچی گفتم اون بگه باشه بعد من دیگه کاری به کارش نداشته باشم.با اجازتون 2 ماه از اون کس کون حال کردم و استفاده کردم. و بعدش دیگه واسم مهم نبود که چیکار کنه ولی الان واقعا دلم میخواد یه بار دیگه باهاش سکس کنم.چون واقعا خیلی بهم حال میداد.اینم داستان من قسم میخورم که همش راسته. با اجازه همتون.

نوشته: رضا


👍 0
👎 0
30484 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

291973
2011-08-02 21:32:22 +0430 +0430
NA

قسمت سكسى داستانت خيلى كم بود،ميتونستى با توصيف بيشتر لحظه سكسى داستان بهترى بنويسى.

0 ❤️

291974
2011-08-03 00:12:06 +0430 +0430
NA

بعد کیرمو در اوردم که دیدم خبری از خون نیست بله این همه مدت و همیشه اون ارتجاعی بود.
بله ارتجاعی بود آفرین به این هوشت. ارتجاعی فنری بود.
عجب کشفی کردی آقا رضا بعد از سه سال و خورده ای الان حس کریستف کلمپ رو داری نه؟
بله ارتجاعی بود :D

0 ❤️

291975
2011-08-03 00:20:11 +0430 +0430
NA

تو که نامردتر بودی .بله واقعا برات مهم نبود ولی هنوز تو کفشی . غلط املایی هم داشتی .

0 ❤️

291976
2011-08-03 07:12:51 +0430 +0430
NA

قسمت سکسش کم بود///در ضمن اسم رو میزاشتی من نامرد بهتر بود بدبخت

0 ❤️

291977
2011-08-03 08:29:11 +0430 +0430
NA

مستی تو بیکاری؟همش اول میشی؟

0 ❤️

291978
2011-08-03 12:17:20 +0430 +0430

اسم داستانت را میذاشتی خاطرات کیری من بهتر نبود .

0 ❤️

291979
2011-08-03 21:43:54 +0430 +0430
NA

من با فوش هاي بچه ها مخالف درست قسمت سكسه كم بود ولي آفرين بهت رضا خوب كاري كردي آدم نامرد رو بايد گايد

0 ❤️

557259
2016-09-20 20:32:24 +0430 +0430

عجب

یه جورایی دیگه بی خیالش بودم میخواستم بزارم بره هر گهی میخواد بخوره

0 ❤️