سلام دوستان عزیز
این داستان کاملا واقعیه و مربوط ب اواسط ابان ماه سال ۹۶ هستش پس لطف کنین چرت پرت نگین حالا ی جاهایی ی جمله کم یا زیاد بشه دلیل به دروغ بودن نیست
چن وقتی میشد که برادر زنم رفت و امدش به خونه ما زیاد شده بود و شب ها معمولا خونه ما می خوابید و منم میگفتم خوب اشکالی نداره و هرچی باشه فامیل هسیم
ولی بعضی شب ها احساس میکردم که خوابیدنم به اراده خودم نیست و ی دفه بی هوش میشم تا این که شب که تو همین حالت بودم و میخاسم بخوابم و تو او حالت بودم شندیم که زنم به برادرش گفت که امشب هم میخایی بزار این مهدی خوابید میام اینو گفت من هم شک کردم ولی ظاهرا جز خواب چاره ای نداشتم
اینم بگم زنم اون موقع فک نمیکرد که من هنوز بیدارم
ولی صبح که بیدار شدم به حرفای دیشب زنم مشکوک شده بودم رفتم پیشش و به بهانه نوازش کردنش دست ب کسش زدم که احساس کردم کسش گشاده و تازه کیر تو کسش رفته ولی چیزی به روش نیوردم و بلد شدم رفتم سرکارم و با خودم نقشه کشیدم که سر از کارشون در بیارم
اینم بگم زنم پیش داداشش راحت بود و لباس های میپوشید که رنگ شرت و سوتین و سینه هاش کاملا مشخص بود ولی من چون برادرش بود میگفتم اشکال نداره
تا این که چن شب بعد باز هم سرکله اقا افشین ( برادر زنم ) پیداش شد گفتم امشب باید بفهمم اون شب زنم چی گفته بود ب افشین خلاصه نسترن خانوم چایی اورد و گفت بخور منم گفتم هر چیه این خواب سنگین از این چاییه و چایی و برداشتم گفتم میرم حیاط هم ی سیگار بکشم هم چایی بخورم اونا هم مخالفت نکردن منم رفتم و چایی ریختم تو باغچه ولی گفتم برگشتنی نقش بازی میکنم که بازم خوابم میاد خلاصه
اومدم و ی نیم ساعت گذشت که خودمو زدم ب خواب و رفتم سر جام بخوابم و نیم ساعت گذشت خبری نشد گفتم خوب پس اشتباه میکردم بی خود ب نسترن شک کرده بودم ولی یهو دیدم که در اتاق باز شد و چن لحظه بعد صدایی زنم که ب برادرش گفته خوابه و در وبست رفت منم چن لحظه ای که کلا قفل کرده بودم از این اتفاق بلد شدم و هی با خودم درگیر بودم که چ کنم یهو به سرم زد صندلی بزارم برم پشت پنجره اتاق و تو سالن و ببینم چه خبره اتاق (خونه بخاطر نور کمش ی پنجره به سالن داره)
چشتون روز بد نبینه که دیدم ی کیر ب اندازه ی بادمجون تو دهن زنمه و داره ساک میزنه برا داداشش اینم بگم برادر زنم مجرده زاویه دیدم زیاد خوب نبود ولی میشد تا حدودی همه چیز رو ببینی و بفهمی بعد چن دیقه بعد صدا افشین اومد که میگف قنبل کن تا ی حال اساسی به کس و کونت بدم ابجی جون حیف توس که زن این نفهم شدی صدا واضح میود چون اونا فک میکردن من خوابم یا بی هوشم
افشین شروع کرد کس و کون نسترن و بخوره و ناله نسترن هم تو اسمون بود و هی کونشا فشار میداد ب صورت زنم منم که حسابی راست کرده بوده و مونده بودم چکار کنم برم مچشون رو بگیرم یا ن و تصمیم گرفتم وایسم ببینم بعد خوردن حسابی افشین بلد شد و کیرشو اروم کرد تو کس زنم و شروع کرد تلبه زدن حالا بکن و کی نکن انگار صد ساله کس نکرده زنم هی داد میزد افشین جرم بده کسمو پاره کن مهدی عرضه نداره این جوری کس بکنه اونم فشارش و بشتر کرد برا چن لحظه از زاویه دیدم خارج شدن ولی صداشون تو خونه پیچیده بود بعد حالتشون عوض کردن و دوباره دیدم که
بله این بار کیر افشین تو کون نسترنه و ی چیز سیاه هم تو کسشه خیلی حساس شدم ببینم چیه ولی معلوم نبود اصلا باورم نمیشد زنم اونجور کون میداد چون نمیزاشت من دست ب کونش بزنم این روند ادامه داشت تا اینکه افشین گفت ابم داره میاد دوست داری کجا بریزم زنم هم گفت اب کیر فقط برا کسه بریز تو کسم کیرشو در اورد کرد تو کسش و چن تا تلبه دیگه زدو خالی کرد تو کس زن جنده من و همون جوری چن دیقه بقل هم خابیدن البته اب من هم اومده بود تا حالا سوپر زنمو از نزدیک ندیده بودم
بعد چن دیقه عشق بازی پا شدن و افشین گفت برو بخواب ابجی جونم منم سریع رفتم صندلی گذاشتم سر جاشو سر جام خوابیدم نسترن که اومد بخوابه به افشین گفت بچاره ببین مهدی بی هوشه انگار چن ساله نخوابیده و خندیدن و امد خوابید منم بعد کلی فک کردن خوابیدم صبح که باشدم رفتم سطل اشغال رو دیدم که بفهمم اون سیاهی چی بود که دیدم ی بادمجون بود که نسترن هم زمان با کیر داداشش تو کسش کرده بود
از اون شب ب بعد دیگه برادر زنم میاد هیچ نوشیدنی نمیخورم و راحت میرم سر جام میخابم اونا هم کارشون رو انجام میدن و منم کاری باشون ندارم نمیدونم چکار کنم به روشون بیارم یا نه ولی زندگی خوبی دارم و زنمو دوست دارم و خودم هم بدم نیومده چون خودم ب زنم پیشنهاد شو داده بودم برا سکس با ی نفر دیگه ولی قبول نمیکرد حتما بخاطر همین بوده ک به برادرش میداده حیقیقتش دوس دارم که زنم کس بده به هر کی دوست داشت اگه موفق شدم منم تو سکسشون وارد بشم حتما داستانشو براتون مینوسم
ببخشید طولانی شد
نوشته: محمد مهدی
والا فاز اینارو.نمیفهمم من میفمم دوست دخترم قبلا به یکی داده طرفو.میخوتم بگام اینا مریضن
این همه کص کردیم
این همه کص کردن دیدیم
این همه کون کردیم
این همه کون کردن دیدیم
تا حالا یه بارم نشده زنه بگه وای جرم بده وای اسفالتم کن وای زیر سازیمو بهم بریز وای شخمم بزن وای…
کصمغز ملجوق دستتو از تو شرتت دربیار
شاه ایکس جان نیاز مبرم داره اقاتو بخوابونی روش (clap)
حالا بر فرض چرت و پرتم بگيم ميخواي داستانمون و بخوري ايا؟!!!
ببین عزیزم شما کس مشنگی اخه شبای قبلی که چایی میخوردی میامده ب دارزنت کونتا پاره میکرده یه بامجونم هر شب میکاشته توی کونت که برا روز مبادا داشته باشی اره عزیزم کونت میخاره جقی تخمی
واقعا متأسف بايد بود بحال اين دسته از مردها
كه آبروي هرچي مرد رو بردن و اعتبار مرد رو پيش خانمها ازبين ميبرن .
كاشكي از حيوانات نَر ياد بگيرن كه وقتي يك حيوان نَر ديگه به حريمشون وارد ميشه و ميخواد به ماده ش دست درازي كنه تا پاي مرگ از حريمش دفاع ميكنه .
چيزي جز تاسف برات ندارم . اگه زنت به برادرش داره ميده بك دليل داره چون هم زنت هم برادر زنت ميدونن كه تو از يه سيب زميني بي رگ تري . توف توي ذاتت . جقي كثافت .
دادن زنت رو ديدي و جق زدي ؟ بدبخت .
به برادرزن کونی تر از خودت بگو خودش هفته ای دو سه کیلو بادمجون بخره با خودش بیاره
جا از تو
زن از تو
چایی با قرص خوابش از تو
بادمجونم از تو ؟؟؟؟؟
انصاف نیستش دیگه
جاجقی یه بار مصرف
چشم مون روز بد ندیده. گیر یه کسخل فانتزی باز عنی مثل تو افتادیم که باید اراجیفش رو بخونیم.چاقال
مردک جاکش،چرت و پرت تو داری میگی.یه دست کشیدی رو کس زنت فهمیدی دیشب کس داده؟این شگرد رو به پزشکی قانونی هم یاد بده،ثواب داره.
افشین داشت کس و کون زنتو میخورد،بعد افشین کونشا!!! فشار میداد به صورت زنت؟میشه شکل اینو بکشی؟آخه در توان حلزون هم نیست این پوزیشن.
اما اگه مرد باشی دیگه غذایی که توش بادمجون باشه رو نمیخوری :)
حداقل مچشونو بگیر نگن نفهمه زنت بره به همه ی دنیا بده
خيلي خوب بود دم خودت و زن جندت گرم؛ كاش منم يه زن جنده مثل مال تو داشتم؛ به نظر من اگه مي خواي وارد سكسشون بشه بهتره با داداشش رفيق بشي و سعي كني براي كيرش ساك بزني، بهترين حالت اينه كه بتوني مثل يه برده براي زنت و داداشش باشي هميشه كس و كون زنتو بليسي و امادش كني و كير داداششو خودت بزاري تو كس و كون زنت و زير پاي زن جندت باشي تا خوب جندگي كنه و اخر سكس اب كير داداششو از تو كس و كونش ميك بزني و بخوري، سعي كن هر دوشون تحقيرت كنن و ترجيحا اخر سكس زير پاشون باش و بزار هر دو به صورتت بشاشن و شاششونو بخور
یجور تعریف کردی فک کردیم ناراحتی ,واقعا برات متاسفم
البته من در عمرم نه كوس ديدم نه كوس كردم فقط برام سوال ايجاد شد كه با وجود كير كلفتي در كون بادمجون نرم چطور وارد كوس ميتونه بشه ؟
لطفا بأرسم شكل توضيح دهيد
سلام عزیز.
من و دو نفر از دوستام به طور حرفهای، با هماهنگی دوستان به محارمشون سکس داشتیم. مادر، خواهر، همسر، خواهر زن، زن فامیل و…
روش کار هم اینطور بوده که بعد از آشنایی و اطمنیان از صداقتشون، به طور مثال طرف میخواسته با مادرش باشیم. آدرس داده، با محل آشنا شدیم. روز موعود، در روز باز گذاشته و ما به شکل خفتگیری(البته امن و بدون صدمه به طرف مقابل) وارد شدیم و دست مادرش رو بستیم و باهاش سکس جانانهای داشتیم. تو موارد متعددی، چشمای طرف رو بستیم تا پسرش بیصدا و با خیال راحت بتونه با مادرش سکس کنه.
این روش تا حالا به خوبی جواب داده و برنامهها زیادی داشتیم که برای طرفین لذت عالیای داشته. اگر میخوای نوع متنوع و جدیدی از سکس رو که مزهش تا همیشه زیر دندونت میمونه تجربه کنی، با من در تماس باش.
به امید دیدار. موفق باشی!
من به راست يادروغ بودن داستان كاري ندارم ولي حيران مهارت وتخصصت شدم كه با يه باردست زدن فهميدي كه كوس زنت گشاد شده ،مطمئني كه توعمرت ازنزديك كوس ديدي؟
خیلیم کار خوبی کرد. خب برادرشه به تو چه که خواهرش و میکنه نوش جونش.
به نظر من تو رو هم باید بکنه
یه دوست دختر دارم دانشگاه میره یه پسر عاشقش شده بود
منم عاشقش بودم چون واقعا خوشگله و منو دوست داره چند بار به اون پسر تذکر دادم ولی اهمیت نداد یه روز قرار بود که ببینیم همو منم به دوستم گفتم بیا ببین چیکارش میکنم اول خوب همو زدیم اخرشم شلوارشو در اوردم و برگشتیم دیگه کلا از اون دانشگاه رفت حالا توی بی غیرت دیدی کیری اندازه بادمجون تو کونش کرده یه بادمجونم تو کوسش بعد کاریشون نداری؟ یا دروغ بود یا کوس کش هستی و مطمئن باش که زنت روزا هم میده تو خبر نداری زنت یه حنده تمام معناس بی غیرت
واقعا برای همچین مردی با این عقاید متاسفم و پیشنهاد میکنم حتما خودت رو به بیمارستان روانی معرفی کن و بنظرم بشاش به همچین زندگی و خانواده ای که تشکیل دادی فکر نمیکنم تو قاموس زندگی تو چیزی به اسم غرور و غیرت و مردانگی معنی داشته باشه و بنظرم تو رو نمیشه جز جانوران نر هم نامگذاری کرد چون هیچ حیون نری هم همچین ویژگیه اخلاقی نداره متاسفم که تو جامعه ای زندگی میکنم که امثال تو دارن زندگی میکنن
چرا مزخرف میگی ای ناقص العقل.خوب اگه به اون مغز ناقصت فصار میاری که یه داستان سکسی بنویسی چرا اصرار داری بگی کاملا مطابق با واقعیته؟خوب چون عقل درست و حسابی نداری وسطش گند میزنی و از همون اولش مشخص میشه این ماجرا زادهُ ذهن پریشانت بوده.خوب مثل آدم بگو این فقط یه داستانه و بقیه هم نظر میدن و کسی دیگه جبهه نمیگیره که دروغ میگی
ولی دمت گرم،اون تیکه که گفتی به بهونه نوازش دست کردی تو کس زنت و دیدی گشاد شده و معلومه تازه کیر توش بوده خیلی خنده دار بود.آخه مردک مگه زنت کسش یبار مصرف بوده که شب کس داده و صبح دیدی گشاد شده؟از همین یه تیکه مشخصه که جنابعالی زن که نداری به کنار،کس هم از نزدیک ندیدی به کنار،حتی دو واحد تنظیم خانواده هم پاس نکردی و نمیدونی کس چیه
بعد میشه توی توهماتت از اون زن فرضیت بپرسی چه دارویی میریخته تو چای و میداده بخوری؟آخه کدوم دارویی هست که توی دمای حدود ۹۰ درجه چای خاصیتشو از دست نده؟حداقل میگفتی تو شربت یا دوغ میریخت و به خوردت میداد
حالا خداروشکر که بچه نداری اگه داشتی الان باید سر کیرتو گاز میزدی
من اگ جای تو بودم ک خب خوشحالم نیستم…درهرصورت ب روشون میاوردم…ک نگن چقد احمقی ب ریشت نخندن…
این دیگه واقعا کسخله
خب یا مچشونو بگیر یا باهاشون حال کن دیگه کسمشنگ ینس چی به روشون نمیارم