گاییدن دست جمعی

1390/01/31

من و سعید و کامران سه دوست خیلی صمیمی هم هستیم که تو اداره برق کار می کنیم . من 42 سالمه اونا رو کم و بیش چن سالی کمتر از خودم می دونم از لحاظ سنی . من ازدواج نکردم چون راستش عشق و این چیزا سرم نمیشه اگه کس و کونی گیرم اومده کردم و مابقی هم جلق می زنم . البته کردن من از سه سال قبل تا حالا همش سه نفری شده. یعنی هر سه مون با هم میریم جنس و میگاییم و حسابی هم کیف داره . گاهی دو تا رو سه تایی میگاییم . من فقط یه بار یک پسر رو گاییدم که درسته لذت داشت ولی از خودم بدم اومد. خلاصه هر وقت خبری از جنس کون و کس میشد کامران و سعید خبرم می کردن . یه بار من و کامران تو محل کار بودیم که کامران یه چیزایی درباره ی سعید گفت گفت که از ازدواجش راضی نیست و کارشو داره به طلاق میکشه . گفتم والله ازدواج هم شد کار همون بهتر . کامران گفت تو مهریش گیر کرده . گفتم چقدره . زیاد بود و دلم واسه سعید سوخت . گفتم اگه بشه باید بهش کمک کنی . کامران هم همین نظر رو داشت . یا باید کاری میکردیم طلاق نگیرن یا اینکه راضی کنیم زنه رو که از مهریه بگذره خلاصه سر ظهر که بر میگشتیم هر سه سوار پیکان کامران بودیم که کامران سر حرف رو باز کرد . من هم کلی حرف زدم ولی سعید فقط سیگار میکشید و حتی موقع پیاده شدن خداحافظی هم نکرد . به کامران گفتم ناراحت شد ؟ گفت نه . گفتم منو رسوندی برگرد ازش خبر بیار . کاری دست خودش نده . شب سعید بهم زنگ زد و با لحن غمگینی گفت باهام کار داره . بعد اصرار کرد که کامران نباشه . گفتم باشه . قرار گذاشتیم تو یه جای پرت . سعید گفت گوشیتو بده بهش دادم . خواهش کرد و گفت میخوام جدی حرف بزنم .یه موضوعیه که داره منو میکشه . فقط به تو میگم . هر چی نظرته بگو وگرنه ازت ناراحت میشم . گفتم : چاکرتم سعید بگو چی شده . سعید یه نخ سیگار تعارفم کرد . خودم فندک داشتم . گفت : در مورد زنمه . گفتم میدونم . طلاق ؟ دوستش داری . که سعید سرشو بلند کرد گفت دوست داشتن چیه ؟ کاش هیچوقت ازدواج نمیکردم . گفتم پس موضوع مهریه اس . گفن آره . و با سر هم تایید کرد . ولی ادامه داد : فقط این نیست لطیف جون . نگاهی بهم کرد و دیگه ساکت شد . گفتم موضوع حتما بچه است . زنت بارداره ؟ باز هم گفت نه . موضوع این نیست . از سر جایش بلند شد و کمی راه رفت .تردید داشت که من بگه یا نه . بعد نشست گفت . زنم میگه اگه مهریه نمیدی یه کار دیگه برام بکن میمونم پیشت . گفتم یه کار دیگه؟ سعید صوتشو نزدیکتر کرد و دیدم لب پایینش داره میلرزه . گفت که میگه سکس جمعی میخواد لطیف . سکس جمعی . میدونی یعنی چی . واوندم . خیلی جا خورده بودم . گفتم این چه حرفیه ؟ گفت : به هیچکس نگفتم ولی به تو میگم . چی میگی ؟ من که مهریشو ندارم . گفتم مهریشو جور کن بره لامصب . ما کمکت میکنیم . یه عددی گفت که فهمیدم اگر ده نفر هم باشیم جور نمیشه . خلاصه نمی دونستم چی بگم گفتم یه چند روزی صبر کن . باشه . گفتم مطمئن باش راه حلی هست . شب خیلی فکر کردم و با خودم گفتم من که زن سعید رو ندیدم تا حالا . برم باهاش حرف بزنم . زن سعید هم حتما خانوادش با خبر بشن نمیزارن این اتفاق بیفته . پس میشه به اونا خبر داد . حتی بهشون گفت که چی خواسته . صبح به سعید گفتم. سعید چمهاش باد کرده بود . گفت : وقتی با من ازدواج کرده خونوادش راضی نبودن و بعدش دیگه سراغی هم ازش نگرفتن . گفتم میخوام باهاش حرف بزنم . اتفاقا همون روز عصر کامران گفت که یه جنس خوب پیدا کرده میخواد بیارتش خونه من . گفتم بیارش ولی به سعید نگو پکره . اوونشب دوتایی یه زن تقریبا سیاه رو کردیم . با اینک سیاه بود ولی خوب بلد بود کس بده وقتی کیرم تو کسش بود بدنشو میچرخود و خیلی حال می داد . همه آبم رو خورد و فقط پانزده تومن گرفت .

شب دیر وقت سعید زنگ زد گفت بیا خونمون و حرف بزن باهاش . گفت خودم نباشم بهتره . میرم تو اتاق . پیکان کامران رو برداشت و به آدرس سعید رفتم. سعید در ر باز کرد و من و به زنش که زهرا اسمش بود معرفی کرد . بعد خودش رفت تو اتاق . نشستیم و زهرا خانم گفت لطیف هستین نه ؟ گفتم چاکریم . کمی حرف زدم یعنی داشتم روع میکردم که دیدم اومد طرفم و دست کرد رو شلوارم کیرمو گرفت . که جا خوردمو و به طرف اتاق یله کردم بعد گفتم این چه کاریه زهرا خانم . گفت مگه سعید نگفت چی میخوام ؟ بعد دیگه لالمونی گرفتم . گفت . خب مگه نمیخوای کمکش کنی . کی از دوست سعید جون بهتر . فقط باید سه تاتون با هم منو بکنین . چند شب کافیه . بعدش تموم . حله ؟

خلاصه از فردا من هم پکر بودم و هم تردید داشتم .هی یاد لحظه ای می افتادم که کیرمو گرفت . بدنش م بوی خوبی می داد. حالا فهمیدم چرا سعید اینقدر ناراحت بود . زنش که خوشگل بود حتما به خودش کس نمیداده و تا حالا همینو میخواسته. سکس دسته جمعی . شب که شد فورا یه فیلم سوپر دسته جمعی نگاه کردم . کم کم قلبم داشت میتپید و اونشب چند بار جلق زدم . منتظر سعید بودم که چراغ سبز بده. بالاخره سعید دوباره منو کشند به جای پرتی گفت زنم راست میگه . اگه قبول کنی تا زنده ام مدیونتم . گفتم چی میگی پسر من بیام زن دوستمو … گفت آره . این چیزیه که خودم می خوام . به کامران هم گفت و یک شب به آپارتمانش رفتیم . زهرا خانم خودشو آماده کرده بود . سعید رفت تو آشپزخونه من طاقت نیاوردم و تو هال چند لب ازش گرفت که دیدم کامرن تعجب زده اونم دوباره کیر شق کردمو گرفت .وقتی رفتیم تو اتاق زهرا مثل یه فرماند دستور لخت شدن رو داد مثل یه مراسم مذهبی همه چیز آروم پیش می رفت . اول کیر کامران رو خوب خورد و ساک زد . بعد کیر منو و بعد سعید . حالا هر سه شق کرده بودیم . یه گرم هم گذاشت رو میز عسل گفت نرمم کنید و دیگه خودتون میدونید یالله . لخت شده بود من دهنم آب افتاده بود . ولی از عجله میترسیدم سعید ناراحت بشه . زهرا گفت شرو ع کنید دیگه . کونشو داده بود بالا م شزوع کردم باسناشو بوسیدم ماچ که می دادم صدای خوبی میداد . کامران کیر شو داد تو دهن زهرا بود . سعید نشست بود و سینه اشو مشت کیکرد . زهرا گفت سوراخ کونمو بلیس لطیف ون یه جوری گفت که حسابی سوراخشو لس زدم . بعد کیرمو گذاشتم در کونش . دیگه شعید یادم نبود . کرم هم زدم و فرستادم داخل . زهرا گت اول بازی کن با سوراخ کونم بعد بده تو ولی م طاقت نداتو و هی فشار میددم که زهرا هم میرفت لوتر . دو طرف کن برگشو گرفتم و فشار دادم که تا نصف رفت .یه آخ بلند گفتم و تو همون محیط وچک شروع به آمد و شد کردم . دلم میخواست یه زن دیگه بود حالا خایه امو میخورد . اینطوری خیلی حال میده . دو برابر . کیرم تا ته رفت و خایم چسید به کونش .کامران کیرشو بیرون آورده بود میخواست جلق بزنه . بعد کامران اومد پشت زهرا وایساد ولی من داشتم میکردم . کامران گفت میخوا کسشو بنم . . سعید گفت طوری باید بگاییش که دلم خنک شه زهرا آخ اوخ کنان گفت آره همینو میخوا . بعد کامران خوابید و کیرشو فرستادم تو کسش . دوباره از کون کردمش . می ترسیدم آبم زود بیاد بعضی وقتا کیرمو استراحت میدادم که کونشو میچرخوند حال میداد . سعید گفت زود باش لطیف. هوس کردم از کون بکنمش . زهرا خیلی داد میزد و هی میگفت بکنین. بیشتر . به سعید اشاره کردم کیرشو بده براش ساک بزنه بعد بیاد . تلمبه زدم شلپشلپ صدا می داد . بعد داد بلندی کشیدمو و آبو تا آخر ریخم تو کونش . آبم از سوراخ کونش کم کم میزد بیرون . سست شدم دراز کشیدم. کامران عرق کرده بود و تند تند می کرد . بعد سعید اومد جای منو گرفتو کرد . خلاصه اونشب حسابی کردیمش . ولی زهرا راضی نبود و گفت ارضا نشده . من کمی آجیل خوردم و از کس کردمش . ارضاش کردم و ابمو ریختم رو شکمش .

هر هفته یه بار می کردیمشو اگر سه نفری نبودیم راضی نمی شد . چند هفت بعد دیدم سعید خوشحال به نظر می رسه. به کامران گفته بود اتفاقا از این کار ظاهرا خودشم خیلی کیف میکنه و از اون به بعد دمغ نبود . زهرا خانم هم گاهی زنگ میزد و دوباره همه چیو مرور میکرد . اینکه چطور کونو گاییدم و چطور کسشو تلمبه زدم یا موهاشو از پشت کشیدم و از پشت گوشی با کسش بازی میکرد و ارضا میشد . به من هم حال می داد . تا اینکه یه کیس خوب و توپ پیدا کردم . دیگه به سعید و کامران نگفتم . هر چی بود اونا زن داشتن . این کیس از زهرا ماهر تر بود و مهمش اینجاست که خواهر رئیسمون بود و تازه طلاق گرفته بود .

نوشته: لطیف


👍 0
👎 0
132356 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

277291
2011-04-20 07:12:43 +0430 +0430
NA

اقا خوب بود
البته من فقط 3 خط اول چون فهمیدم قرار چی بشه
با سه خط اخر
در کل شش خط خوبی بود

0 ❤️

277292
2011-04-20 07:32:22 +0430 +0430
NA

میگم شما ایران زندگی میکنید؟؟؟!!!

0 ❤️

277293
2011-04-20 07:34:17 +0430 +0430
NA

راستی یادم رفت بگم

زهرا آدمه؟؟!!!

0 ❤️

277294
2011-04-20 07:53:04 +0430 +0430
NA

دستون درد نکنه…

لطفا بیا ید زن من رو هم بکنید. خواهش می کنم…

0 ❤️

277296
2011-04-20 08:03:28 +0430 +0430
NA

خواهر آدم دروغگوی کس کش چاخانو احمدی نژاد گایید
تو گه خوردی با این کس شعرات کونی…

0 ❤️

277297
2011-04-20 08:59:34 +0430 +0430
NA

کیرم تو کس مامانت دروغ گو بچه ها اینا همش کار مدیران سایت میخوان این کارها رو رواج بدن سکس با فامیل و ضربدری کیرم تو کس مامانتون دستتون برا همه رو شده مادر جنده ها.

0 ❤️

277299
2011-04-20 10:40:52 +0430 +0430
NA

موقع تایپ کردن یکم بیشتر دقت کنید یا داستانو وقتی نوشتین از دوباره واسه خودتون بخونید خیلی از حرف هارو جا انداختی البته خسته نباشید هم میگم در ضمن یکم غیرت داشته باشین با ناموس ملت کاری نکنید بابا ادم باشین انقد روابط زن و شوهری رو به گند نکشین

0 ❤️

277300
2011-04-20 11:51:32 +0430 +0430
NA

«باران نفس» مي‌دوني چرا نويسنده خيلي از حرفا رو جا انداخته؟ اونم درست از جايي كه توصيف صحنه‌هاي سكسي شروع ميشه!! اين اتفاق براي خيلي از نويسنده‌هاي اين سايت ميفته. دليلش اينه كه موقع توصيف صحنه‌هاي سكسي وقتي تخيلشونو كار ميندازن اول از همه خودشون تحت تأثير قرار ميگيرن؛ به نفس نفس ميفتن و دستشون ميلرزه و مغزشون هنگ ميكنه. آخه بابا جون نويسنده دست كم دست كم بايد مثل آشپز رستوران باشه! غذا رو براي خودش كه درست نميكنه! اينا غذا درست ميكنن و اول از همه خودشون با كله ميرن تو ديگ در نتيجه ميرينن به ديگ و غذا!!! اين يكي از مهمترين دلايل مزخرف بودن داستاناي اين سايته. اكثر نويسنده‌هاش نمي‌فهمن بايد سوار تخيلشون باشن و نذارن تخيل سوار اونا بشه! خوب وقتي هم كه مغز نويسنده بهش فرمان نده كوچيك ترين نتيجه‌ش جا انداختن حروفه؛ نتيجه بعديش هم همين داستاناييه كه مي‌خوني

0 ❤️

277302
2011-04-20 13:49:29 +0430 +0430
NA

این سر نوشت ننه کونیت نبود؟

0 ❤️

277304
2011-04-20 17:24:29 +0430 +0430
NA

ادمين
واقعا چي فكر كردي
مرحله به مرحله داستانت دارن ميان جلو
1.سكس با جنده
2.سكس با دوست دختر
3.سكس با همسايه
4.سكس با فاميل
5 . سكس با اقوام نزديك مثل عمه
6.سكس با محارم مثل خواهر و مادر
البته عمه يا خاله هم محارم هستن اما درجه 2
7.خود فروشي و بي ناموسي
ادمين واقعا فكر ميكني ملت ايران اينقدر بي غيرت شدن
من بي غيرت ديدم
اما اونم غيرتش قبول نميكنه زنش جلوش كوس بده
ميدوني اينا ماله كيه ؟
ماله كسايي كه خوراكشون گوشت خوك هستش

اينجا ايرانه نه لجن خونه اي كه تو از اونجا ساپورت ميشي

0 ❤️

277305
2011-04-20 17:28:06 +0430 +0430
NA

در ضمن سامان اينجا كسي ننتو…
تخم سگ داري ليس ميزني عين چيز

0 ❤️

277306
2011-04-20 19:45:58 +0430 +0430
NA

کس شعر کس شعر کس شعر!!!
لعنتی ها.
اینا چیه اخه کس کش ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه اون رفیق جاکش تر از خودت بره تو دادگاه بگه که زن من با من راضی نمشه و میخواد جنده بشه دادگاه در حد توتنت مهریه میگیره بعد طلاق رو توافقی میکنه
نه اینکه رفیق تخیلیت بیاد واسه شماها جا کشی کنه
بی شرف ترین ادم این کشور کوفتی یه همچین چیزایی تو کتش نمیره.
کس ننت حروم زاده

0 ❤️

277307
2011-04-21 11:02:21 +0430 +0430
NA

akhe kos kesh
kodom marde irani miad in karo kone
inja irane harom zade
in kesafat kari haro inja nazar harom loghme
RIDAM PAS KALE AGHT

0 ❤️

277308
2011-04-21 11:23:42 +0430 +0430
NA

گیرم راست میگی
اخه تو اگه خیلی بامرام بودی میرفتی به یه وکیل مراجعه می کردی و با تعریف کردن داستان،رفیقتو نجات میدادی،همه این مسائل تو قانون امده، نه که بری با کلی تعارف و رودربایسی ظاهری زن رفیقت رو بکنی بعد انقدر ازین ماجرا لذت ببری که بیای اینجا بیان کنی
مردی به این نیست که نباشه و نکنی،مردی به اینه که باشه و نکنی
www.famildur.com

0 ❤️

277309
2011-04-23 23:51:15 +0430 +0430
NA

manam mikham.adres bedam miyayd manam begayid?
kheili havas kardam.khosh be hale zahra jun.kashki manam…

0 ❤️

277310
2011-05-24 07:56:51 +0430 +0430
NA

خوب دیگه لازم نیست چیزی بگم دم همه بر و بچ گرم که با درک و فهم بالاشون میرینن به قیافه همچین آدمای بی بته ای.

0 ❤️

277311
2015-05-06 08:55:56 +0430 +0430
NA

کم کم قلبم داشت میتپید و اونشب چند بار جلق زدم .
آخه مرد حسابی یه چیزی بگو که با عقل جور در بیاد!!
من همسن خودتم (43 سال) ورزشکار هستم (فو تبالیست) اهل مشروب و سیگار هم نیستم ولی واقعا در یک روز نمیشه تو این سن 2 بار هم جق زد!
فکر کنم شما فیلی!!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها