گرمکن

1391/07/21

با سلام خدمت دوستان گوگولی مگولی اسم من زیاد مهم نیست یا اصلا مهم نیست
بیست و یک سالمه به نظر خودم خوشگل نیستم ولی اکثرا میگن جذابم
بگذریم این نیز بگذرد
داستان از اونجا شروع شد که من دانشگاه هرمزگان قبول شدم و عازم بندر شدیم البت خودم اهل هرمزگانم
اومدیم اینج و با بچه ها خونه گرفتیم طبقه چهارم یه ساختمون؛این ساختمون یه جوری بود که رو به روش یه ساختمون دیگه هم بود
تو چند روز اول متوجه شدم تو ساختمون رو به روییمون دوتا خواهرن که خیلی خوشگل و تو دل برو بودن ولی من تو فکر اینا نبودم نه که نبودم خایشو نداشتم چون ساختمون پسر گردن کلفت زیاد داشت تو این مدت من متوجه شدم خواهر کوچیکه تو پنجره خیلی حواسش به منه ولی به خاطر اینکه یکم بچه میزد کاری به کارش نداشتم
روزگار به همین منوال میگذشت من کمکم با بچه های ساختمون رفیق شدیم
تو این چند مدت هم درگیر درسو بدبختیمون بودیم هم از طرفی به خطر اینکه یکی از همخونه هامون مذهبی بود و من دوستش داشتم تو خونه کاری نمیکردم
تا اینکه یه شب که تو خونه با پسر همسایمون نشسته بودیم بهم گفت پاشو ازتو پنجره نگاه کن ببین ایکس هست یا نه که من یدفعه گفتم: چطور مگه که گفت: من باهاش دوست بودم ولی راه نداد و داداشم مادرشو کرده.
اقا چشمتون روز بد نبینه ما اون شب خواب نرفتیم از فکر دختره با خودم گفتم هرجور شده تورش میکنم
اصل ماجرا رو بریم:
فردا شد صبح زود بیدار شدم رفتم لب پنجره تا ظهر ازشون خبری نشد ساعت نج بعد ازظهر بود که بزرگه که من خیلی ازش خوشم میومد اومد تو بالکن داشت نگام میکرد که گفتم یا شانس و یه چشمک بهش انداختم دیدم یه نگاه کردو رفت تو داشتم به خودم و بخت کیریم فهش میدادم که دیدم پرده پنجره رو زدن کنار بزرگه با کوچیکه دارن نگاه میکننو میخندن اول یه اخم بهشون کردم و بعد با دست اشاره کردم شمارتو بده
که دختر کوچیکه با اشاره و بدبختی شمارشو بهم داد ولی من تو کف بزرگه بودم
من بهش زنگ زدمو یکم لاسیدیم ولی به سکس نکشوندمش چون گفتم زیاد صورت خوشی نداره تو اول بسم الله بخوام بکنمش خلاصه من تو فکر مخ زدن بودم که خودش بهم زنگ زد بعد از اینکه حرفمون تموم شد گفت یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم نه عزیزم بگو گفت تو خیلی باهام سر د برخورد میکنی تازه دوزاریم افتاد که طرف مستقیم میخواره منم گفتم باشه عزیزم گرمت میکنم از اون روز به بعد مکالمات ما رنگ و روی تازه ای گرفت هر وقت میرفت حموم گوشیشو با خودش میبرد و به من زنگ میزد من کم نمیزاشتمو از کیرمو کس و کون اون میگفتم اونم هی میگفت الان دارم جای کیر تو با شیر اب کسمو حال میارم خلاصش کنم
یه روز بهم زنگ زد گفت تنهایی منم از خدا خواسته گفتم اره فدای اون کس تپل مپلت شم گفت میخوام بیام پیشت ازتوپنجره دیدم داره اماده میکنه خودشو
بعد که از خونه اومد بیرون تا برسه خونه ما ثلبم داشت از دهنم میومد بیرون
در زد درو باز کردم.دیدم یه دختر قد بلند با چآدر بندری اومد تو
لبای برجستشو یه رژ صورتی کم رنگ زده بود خیلی بهش میومد موهاشم ها لایت بود و چآدر به قدری نازک بود که اون کون خوش تراش و سینه های لیموییش داشت جلوم بال بال میزد من تاا این لحظه گیج بودم یه دفعه سلام کردو خندید به خودم اومدم دستشو گرفتم و بوسیدم بع راهنمایش کردم بیاد تو اومد تو نشست بیمقدمه کنارش نشستم و بهش گفتم اگه گرمته لباساتو درار خندید و گفت بابا گاماس گاماس اول یخورده نزمو بکش بعد بگو لباساتو درار خندیدمو بغلش کردم گفتم سفید برفی کون خوشگلم من وقت کسلیسی ندارم بلند خندیدو لبامو صید کرد الان میک نزن کی بزن زبونمو تو دهنش تاب میدادم لب پایینشو گاز میزدم رفتم سراغ گردنش که گفت اونجارو نخور تو خونه میفهمن بعد دستمو گذاشت روسینش گفت اینو داشته باش تا بعد همینجور که داشتم لباشو میخوردم هی دستام هرز میرفت سمت کونش .خودش یه دفعه پاشد لباساشرو دراورد گفت کسمو بلیس گفتم من خوشم نمیاد یکم ناراحت شد گفت اشکال نداره کیرتو بده ببینم عضو کدوم تیمی منم لباسمو شرتمو دراوردم لخت مادرزاد جلوش واستادم خودش اومد کیرمو به نیش کشید لبش اون قد کو چیک بود که تا یکم فشار میدادم دردش میگرفت همینجور که داشت ساک میزد گفتم بسه دیگه بخواب رو زمین اونم مثل بره خوابید منم لنگاشو دادم هوا باورم نمیشد چی میدیدم یه کس برنزه هالیودی تنگ که داشت ازش اب میچکید یکم بادستم بازیش دادام که دیدم داره وول میخوره و یواش جیغ میزنه منم که حسابی حشرم زده بود بالا کیرمو تنظیم کردم راسته کسش سرشو که گذاشتم توش دیدم یه جیغ بلند زد گفتم دادا نزن ابروریزی میشه یواش یواش تا نصفه کردم توش یکم عقب جلو کردم دیدم تو هفت اسمون سیر میکنه که تا ته کردم توش یخورده دردش گرفت معذرت خواهیکردمو ادامه دادم همینجورادامه میدادام اونم هی میگفت این کس ارزونی کیر کلفت بعد از چند دقیقه اون ارضا شد وبعدش منم شدم و ریختم رو سینش
شرمنده بکس خیلی طول کشید پایه بوقم دیگه خودتون ببخشید

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
52729 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

338273
2012-10-12 20:52:17 +0330 +0330
NA

بسی کیری بود
:|

0 ❤️

338274
2012-10-12 21:27:01 +0330 +0330

بسى كيرى نبود
:-D

0 ❤️

338275
2012-10-12 22:37:38 +0330 +0330

بسی چرند بود
:-)

0 ❤️

338276
2012-10-13 00:04:51 +0330 +0330

مردک مگه ساختمون ها بهم چسپیده بود که تو بهش چشمک زدی و بهشون اخم کردی .در کل بجای جق زدن بشین درس هاتو بخون که ابروی هرچه دانشگاهی رو بردی با این غلط های املاییت.

0 ❤️

338277
2012-10-13 08:19:42 +0330 +0330
NA

speed
شاید منظور این حیوونکی فعل گرم کن بوده
مثلا گرم کن برای سکس :D
آریزونا وقتی من میگم بسی کیری بود ,حتما بسی کیری بوده :D

0 ❤️

338278
2012-10-13 09:54:03 +0330 +0330
NA

بسی ما نخوندیم ! :bigsmile:

0 ❤️

338279
2012-10-13 14:11:56 +0330 +0330
NA

سلامhlwaجان،وقتي نامه ات رسيد عرق شرم برجبينم نشست، اي برادر كاش پيكي تيزرو فرستاده بودي٧٢ساعتي ميشود،كه خلع درجه شدم،درعوض نشان ديگري بر من اهداشد،اگر در زمينه "راه راست فروكردن بر اهريمنان " كمكي از من برآيد باديده منت به سرانجام رسانم.
متأسفانه قصد عزيمت به منزل كرده ام سوار برمركب آهني ،نتوان خدمت كرد،حدودأ بعد از دوساعت ديگر بعداز تناول شام،باشكمي پر داستان"گرمكن"خواهم خواند و آنگاه درصورت گمراهي نويسنده ترتيبش دهم،چنان كه صداي آخ و اوخش،گوش فلك،كركند.چنان گرمايي نشانش دهم كه آتش دوزخ برايش سردكن شود.

0 ❤️

338280
2012-10-13 14:45:57 +0330 +0330
NA

چه كنم خراب رفيقم طاقت نياوردم تا منزل روم آنگاه قضاوت آغازكنم.
اي جانم به فداي گوگولي مگولي گفتنت،باهمين كلمات،حجت برمن تمام كردي ،كه پسري هستي كه اوب درتورخنه كرده وشيطان درمقعدت جست وخيز،مينمايد.
همه اول كه حكمشان براي اجرا نزدم ميرسد همين تلاوت كنند كه من زشتم،ابله مگرمن براي هواي نفسفاني قصد دخول برتودارم؟
جرمت بيهوده سنگين كردي به بيضه هايم(يمين و يسار)قسم كه قراربود وازلين در اختيارت دهم حال كه چنين شد گورباباي مامله ام دستورميدهم شن و ماسه محيا كنند بعداز هر دخول ،دخولي برشن و ماسه كنم تا بفهمي تشخيص زشت و زيبا برعهده من است،اي كونده اي پس فطرت لابد توهم چشم بصيرت داري؟مرا اسگول فرض كردي؟ واي برتو كه خشمم شعله ورشد…
از دوستان عزيز عذرخواهي ميكنم بدليل بدآموزي قسمت اجراي حكم توسط ضرغامي پدرسوخته سانسور شده.بيم آن دارم بازداشت خانگي شوم،ويا ممنوع التصوير گردم ،اگر ترس از موارد فوق نداشتم برايم اجراي علني حكم شيرينتر بود.

0 ❤️

338281
2012-10-14 16:45:21 +0330 +0330
NA

اي جانم
راه راست فرو كردن از رستگاري بالاتراست!چون بنده هم كام ميگرم، درحين لذت جنسي اجر اخروي نيز در يدمان است.چهارسال خدمت يك درجه ارتقاء ميكنيم،ولي بنده با خايه مالي و آدم فروشي و نوشيدن سانديس ولايت هر ماه درجه ام بالاميرود.حدس بزنم من كيستم؟راهنمايي ميكنم محاسنم چنان پشم خايه ميباشد.

0 ❤️

338282
2012-10-14 17:57:33 +0330 +0330
NA

آخه آقا پسر مشنگ:تو چطور از این به ساختمون ازش شماره گرفتی وبهش اخم کردی؟کیرم تو دهنت دیگه ننویس.

0 ❤️

338283
2012-10-14 18:19:06 +0330 +0330
NA

نه هيوا جان اونقدرها هم خاركسده نشدم،من سانديس خوري بيش نيستم(اگردرواقعيت اينجوري بودم كه خودكشي ميكردم)وقتي قرصم ديربخورم،توهم به سراغم مياد.چون من بسيجي نيستم

0 ❤️

338285
2012-10-19 11:42:12 +0330 +0330
NA

تومثلآدانشجویی؟پس چراسواد نداری؟؟؟؟ یکم دقت کن تا درست وحسابی بنویسی

0 ❤️

338286
2012-11-10 03:33:01 +0330 +0330
NA

tyfdyfd

0 ❤️

338287
2012-11-10 03:35:45 +0330 +0330
NA

thyfyryfgyf

0 ❤️