گی اتفاقی من در اتوبان قزوین

1395/01/22

سلام این داستان پارسال اواخر شهریور برام اتفاق افتاد


من۲۳سالمه الان و ۱۰ساله که گی میکنم از جمله با پسر عمه ام و پسر همسایه و همکلاسیم
اما فقط به پسرعمم که دوسال بزرگتره از سوراخ داده بودم
من تهران بودم که میخواستم بیام قزوین.یه ماشین سمند از ازادی منو سوار کرد کمی هم هوا بارونی بود
جلو نشستم ، و مسافریم نزده بود یکم که رفتیم صحبت میکردیم پسره دانشجوی تهران بود.اصلیت ابهری بود
یکم درمورد دانشگاه حرف زدیم که بحث کشید به دین و فلان ، که گفت من لایک هستمو اصلا کاری به دین ندارم و ازاین چیزا
ما کسایی که گی هستیم اکثرا دنبال افراد لاغراندام با صورت استخونی و یکمم رنگ موی روشن خیلی دوست داریم. این پسره هم همینجوری بود.دوسالی هم بزرگتراز من بود.بعد گوشیش زنگ خورد دیدم رو صفحه ی گوشیش عکس یه پسره نوجوونه.حرفش تموم شد گفتم این پسره کیه رو دسکتاپ گوشیت. گفت راسش این فامیلمونه خیلی ازش خوشم میاد.خودشم میدونه. اما نتونستم خودمو بهش نزدیک کنم. گفتم پس
گی هستی. گفت اره حدود چند ساله. گفتم چه جالب. گفت چی جالبه؟ گفتم منم اخه خیلی ساله گی هستم.
گفت چیه پوزت؟ دلو زدم به دریا گفتم بات(مفعول)
گفت من تاپ هستم
خلاصه یکم ازهم گفتیم.کم کم رسیده بودیم کرج.
بهش گفتم سایزت چنده یه خنده خجالتی کرد و گفت خودت ببینش.منم پرو پرو دست گذاشتم رو کیرش.یکم تعجب کرد اما دیدم کم کم داره شق میشه کیرش.ساعت۹اینا بود کم کم هوا تاریک شده بود.
کیرش حسابی شق شده بود یجوری که تا نافش اومده بود.گفتم راسشو بگو سایزش چنده گفت۱۸یا۱۹
.یه کیر سفت و کلفت و بزرگ.کمربندشو باز کردم خودشم کمک کرد اورد پایین یه شورت هفتی خوشگلم پاش بود.سرمو بردم طرف کیرش ،سر کیرشو گذاشتم دهنم. سرشوبوسیدم.از زیر تخماش زبون میکشیدم میومدم بالا.گفت خیلی بلدیا،میخوای همینجا ابمو بیاری.گفتم چیکارکنم پس.شلوارشو یکم بالا کشید رفت شونه خاکی. کرجو که رد کرده بودیم یکم ،رفت خارج از اتوبان تاریک بود چراغاشو خاموش کرد.
رفت یجا نگه داشت گفت بریم عقب ماشین.لامپ داخل ماشینو روشن کرد.سمندم عقبش خوب جا داره.رفتم عقب شلوارمو با شورت دراوردم فقط پیراهن و سویشرت تنم بود.یکم نشستم صندلی عقب براش ساک زدم اونم با سوراخم ور میرفت.ما گی های مفعول اکثر اوقات شیو میکنیم.من ۱۸۳قدمه. ۷۵وزنمه.سفید و خیلی کم مو.باسنم مو نداره فقط سوراخم مو داشت که اونم میزدم همشو.
خیلی حال کرد دید تمیزه سوراخم.گفت برگرد منم رو صندلی عقب دراز کشیدم بطوری که پاهام بیرون از ماشین بود صورتشو اورد رو کونم لاشو باز کرد حسابی سوراخمو خورد. واقعا با ولع میخورد.پسرعمم همیشه سوراخمو میخورد اما این پسره ابهری که اسمشم نمیارم خیلی عااالی میخورد.بعد نشست رو کونم.همش تعریف میکرد چقد سفیدونرمه.واقعا هم اینجور بود.کیرشو کرد لای باسنم یکم بازی میداد بعد سیلی میزد رو کونم.گوشیمو دادم بهش گفتم فیلم بگیر.منم دو دستی لای کونمو باز کردم سوراخم که خیس بود کیرشم خیس کرد اروم داشت سرشو میکرد داخل
کیرش خیلی بزرگ بود واقعا جوری ساک میزدم که خودم تاحالا نزده بودم.
اروم سر کیرشو فرستاد داخل اروم اروم،فیلم گرفت یکم ، تا وسطای کیرشوانداخته بود.
گوشی رو گذاشت رو تاقچه ماشین.افتاد روم محکم بغلم کرد لبامو جوری میخورد که انگار دخترم. معلوم بود فول گی هستش.ازپشت تلمبه میزد و بازوهامو گرفته بود حسابی لب میگرفتیم.یه ۵دقیقه ای تلمبه زد.بلند شد از روم نشست تو ماشین منم نشستم رو کیرش بطوری که جفت پاهامو جفت کرد داد بالا. حسابیم کیرش میرفت توکونم. هم درد داشتم هم داشتم لذت میبردم.همونجوری لباشو میخوردم.دوباره منو به شکم خوابوند افتاد روم کیرشو کرد داخل حسابی تلمبه میزد جوری که صدای تلمبه زدنش حشریم میکرد.منم اه و ناله های ریز میکردم.که ابم اومد و ریختم رو صندلی ماشین. ولی خیلی حال میده کیرتو کونت باشه آبت بیاد. مفعولای واقعی میدونن چی میگم.
تلمبه های بعدیش دیدم خیلی تند تر شده داشت ابش میومد.همه ی ابشو خالی کرد تو کونم. یکم روم همونجوری خوابید بوسم کرد از روم بلند شد رفت شلوارشو بپوشه.منم رفتم پشت ماشین نشستم اب کیرشو خالی کردم از کونم.
شلوارمو پوشیدم سوار ماشین شدم. منو تا قزوین رسوند سرکوچمون شماره همدیگرو گرفتیم قرار شد برم ابهر.که دوباری رفتم تو یکماه که یبارش شب رفتم تا صبح ،اونجا یه خونه دو طبقه داشتن که طبقه بالا دست خودش بود. که سه باری منو کرد تا صبح که هر بارم حدود۴۵دقیقه طول میکشید ابش بیاد یکمم لیدوکائین زده بود البته.دوبار ابشو ریخت توکونم و یبارم ریخت تو دهنم.اما نمیخوردم.کل گی هایی که باهاش داشتم همش بصورت لاو بود.یعنی همراه با عشق بازی بود.نه فقط یه بکن بکن ساده. قابل توجه کسایی که فقط بفکر کردن هستن و بس…
من اسمارو نگفتم چون خیلیا هم منو هم اونو میشناسن. چه بچه های تهران و چه کرج. چون این پسر ابهری خونه خواهرش اینا کرجه همیشه میگه از کرجم.منم از خیلی وقت تو این سایتا عضو هستم مثه اواکس و نیمبازو …
زنده باد گی های لاو


نوشته: LOVE.GAY


👍 6
👎 0
25015 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

536936
2016-04-11 10:10:27 +0430 +0430

خیلی خوب بود. ایشالا موفق باشی و اینکه منم ابهری هستم.

0 ❤️

536942
2016-04-11 11:16:20 +0430 +0430

زیبا بود.تشکر.

1 ❤️

536949
2016-04-11 12:21:54 +0430 +0430

**
من۲۳سالمه الان و ۱۰ساله که گی میکنم**

بهت تبریک میگم عزیز برادر شما دیگه به خودت نگو گی و نزن تو سر مال (کون مبارک) . شما الان دیگه برای خودت ماشالله هزارماشاالله (چشمم به کف پات ? ) یه پا پورن استاری!!!

4 ❤️

536962
2016-04-11 15:09:06 +0430 +0430

منم همیشه همین حسو دارم موقع دادن

0 ❤️

536964
2016-04-11 15:49:40 +0430 +0430

عااالی بود.مرسی
بازم از سکس هات بنویس
عزیزم

0 ❤️

536967
2016-04-11 16:09:15 +0430 +0430

salam 25 teh gharb 1,90 ghad y kam topoli dos daram gayo tajrobe konam ba y ba shakhsiate kir koloft az gharbw teh ya shomale gharb .

0 ❤️

536991
2016-04-11 19:24:35 +0430 +0430

بروکله کیری با این کسشرات
تا اینجا بیشتر نخوندم
گفتم پس
گی هستی. گفت اره حدود چند ساله. گفتم چه جالب. گفت چی جالبه؟ گفتم منم اخه خیلی ساله گی هستم.
گفت چیه پوزت؟ دلو زدم به دریا گفتم بات(مفعول)
واقعا فکر کردی ما کسخلیم یا خودت کسخلی که این کسشرارو نوشتی
آخه کی به این راحتی به راننده تاکسی که نمیشناستش میگه تو گی هستی اونم میگه آره یه بچه رو دوست دارم!!!
خخخخخخخخ
اینقدر جق زدی مخت گوزیده

0 ❤️

536999
2016-04-11 20:12:45 +0430 +0430
NA

چی بگم والا
اتوبان قزوینه دیگه
این جور اتفاق ها اجتناب ناپذیره
اینکه داخل اتوبان قزوین باشی
آنوقت خودتم تبدیل به اتوبان قزوین بشی!

0 ❤️

537065
2016-04-12 17:10:48 +0430 +0430

لطفا به نوشته من قلب بدید

0 ❤️

537068
2016-04-12 18:15:50 +0430 +0430

افرین ادامه بده خوب بود

0 ❤️

551504
2016-08-05 12:37:27 +0430 +0430

گی من در اتوبان قزوین

0 ❤️

552669
2016-08-15 12:31:34 +0430 +0430

شیراز اومدی بیا بکنمت! با عشق و احساس فراوان

0 ❤️

643080
2017-08-02 04:04:18 +0430 +0430

گی اتفاقی (wanking) (wanking)

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها