تم داستان گی!
نزدیک ۲ سال پیش یبار تو تانگو با علی چت کرده بودم اهل قزوین بود و ۴۲ ساله و راننده ماشین سنگین که هیکلش جوری بود که من دوست داشتم قد متوسط یکم شکم و سیبل و موهای جوگندمی.
همون سال علی بهم پیشنهاد رابطه داد منم دوست داشتم ولی میترسیدم و می پیچوندمش که متوجه شد و بلاکم کرد تا اینکه یک ماه پیش من دوباره تانگو نصب کردم با خط جدیدم و همینجور درحال گشتن توش بودم که صفحه ی علی رو دیدم عکساشو لایک کردم و درخواست دوستی فرستادم قبول کرد یکم حرف زدیم ولی چیزی از دوسال پیش نگفتیم من فکر کردم یادش نیست ولی بعدا متوجه شدم یادش بوده ولی به روی خودش نمیاورده!
خلاصه قرار شد برم قزوین پیشش تا با ماشین دوتایی بریم سمت تهران
با کلی استرس و ترس و لرز رفتم قزوین پیشش و سوار ماشین شدم و بعد از سلام و علیک و روبوسی راه افتادیم از عکس ها و نوع حرف زدنش فکر میکردم آدم خشن و بد اخلاق و سردمزاجی باشه ولی اینطور نبود و خیلی خوش خنده و خوش صحبت بود تو راه حرف میزدیم از کار و بار و زندگی شخصی و اینا تو مسیر به درخواست من یجا نگه داشت تا برم دستشویی اونجا یکم از هم لب گرفتیم ولی چون یه مقدار شلوغ بود نمیشد موند و راه اوفتاد جلوتر تو استراحتگاه های پمپ بنزین واستاد ماشین سنگین بود و اون ساعت از شب توقف ماشین واسه استراحت نرمال بود و کسی شک نمیکرد از طرفی کل پرده هارو کشیدیم و داخل ماشین اصلا مشخص نبود.
جای خواب پشت صندلی های ماشین رو مرتب کردیم و دراز کشیدیم و شروع کردیم به خوردن لب های هم خیلی خوب و لذت بخش بود کم کم لخت شدیم علی بدن پشمالویی داشت و هیکل درشت که منه ۱۸ ساله ی کوچیک جثه تو بغلش گم شده بودم کیرش کاملا راست شده بود نمیدونم چند سانت بود ولی بزرگ بود و کلفت بدن همو لیس میزدیم من رفتم سراغ کیرش براش ساک میزدم از صداهایی که درمیاورد مشخص بود داره لذت میبره به درخواستش حالت 69 خوابیدم من ساک میزدم و اون سوراخمو لیس میزد و گاهی کیرمو میخورد نزدیک به یه ربع همون حالت بودیم من بلند شدم و نشستم بغل علی و یکم لب بازی کردیم که علی گفت بشین رو کیرم ، اولین سکسم نبود ولی خب کیر علی خیلی کلفت تر از رابطه های قبلیم بود و بخاطر همین یکم استرس گرفته بودم ولی به خودم امیدواری میدادم که خیلی براش ساک زدم و زود ابش میاد و تموم میشه کیرشو و کون خودمو با آب دهن خیس کردم و آروم آروم سر کیرشو داخل کردم یکم سوزش داشتم ولی وقتی بیشتر رفت داخل خیلی دردم گرفت و نتونستم تحمل کنم و بلند شدم علی اومد بغلم کرد و گفت حالت سجده بشین تا خودم جاکنم و کمتر اذیت بشی نشستم خیس کرد و آروم آروم کرد داخل درد داشتم ولی تحمل میکردم وقتی کامل رفت تو خیلی دردش بیشتر شد و داشتم زمینو چنگ میزدم یکم صبر کرد دردم کمتر شده بود شروع کرد به کمر زدن درد تموم شده بود لذت جاشو گرفته بود کمر واقعا سفتی داشت شایدم بخاطر مستی بود که آبش نمیومد نیم ساعتی تو چند پوزیشن کرد که بینشون با کیر منم ور میرفت که من ارضا شدم خودش هم خسته شده بود و کشید بیرون فکر کردم ارضا شده ولی نشده بود من بعد از ارضا کلی از شهوتم فروکش شده بود ولی علی هنوز داغ بود بغلش دراز کشیده بودم تند تند براش جلق میزدم تا آبش بیاد و دوباره هوس کردن نکنه ولی جواب نداد و میخواست باز بکنه گفتم درد میکنه جاش گفت آخراشه و زود تموم میشه خلاصه با زبون بازی راضیم کرد به پهلو دراز کشیدم و علی پشتم دراز کشید وقتی کیرش میخورد به معقدم میسوخت حسابی خیس کرد و شروع کرد به فشار دادن بیشترین و عجیب ترین درد زندگیم بود داشتم بالشت رو گاز میگرفتم از شدت درد. کامل کرد تو و داشت مثل دیوونه ها کمر میزد دست خودش نبود هم مست بود و هم فوق حشری پنج دقیقه ای کرد که ارضا شد یکم تو بغل هم دراز کشیدیم و کلی ازم معذرت خواهی کرد.
دیر شده بود و باید راه می افتادیم تا دیر نرسم تهران و دردسر نشه برام واسه همین بلند شدیم.
درد زیادی کشیدم ولی از علی خوشم اومده بود کلا آدم مهربون و سرزنده و باحالی بود و تصمیم داشتم باهاش ادامه بدم ولی وقتی بیشتر تو راه باهم حرف زدیم متوجه تناقض تو حرفاش شدم مثلا بارز ترینش این بود که قبلا گفت ۱۷ ساله زنش فوت کرده بعدش عکس پسر ۱۲ سالشو نشونم داد!!!
این تناقض ها باعث شد نسبت بهش دل چرکین بشم و بعد از پیاده شدن پیام دادم بهش که دیگه تماس نگیره
و خوشبختانه فعلا که بعد از یک ماه خبری ازش نیست
ببخشید که طولانی شد مرسی که خوندید

نوشته: Sasy