گی بعد زیارت میچسبه

1395/04/26

با سلام من سعید هستم
این داستانی که میخوام واسه شما تعریف کنم واقعیه
من سعید هستم 18سالمه خوش تیپ و خوشگلم. و یه کیر 20سانتی خوش تراش دارم
قضیه واسه پارساله که با یه هیئت رفته بودیم قم زیارت که یه پسر خوشگل و خوش اندام به نام فرید با ما اومده بود. من با دوست صمیمیم به نام حسن تو اتوبوس کنار هم نشسته بودیم.صندلی من خم نمیشد (عقب نمیرفت) بخاطر همین مجبور شدم از زیارت برگشتنی برم عقب راحت بخوابم بقل دستم فرید نشسته بود. خوابم برده بود تا اینکه دیدم دم دمای صبح ساعت تقریبا 4:30 یا 5بود که بین خواب و بیداری بودم دیدم فرید به بهونه ی این که خیلی خوابش میاد سرش گذاشته رو کیر من و با دستاش کیرمو میماله دیدم هر از گاهی از رو شلوار کیرمو بوس میکنه اون متوجه این که من از خواب بیدارشدم نشده بود. منم که از خدا خواسته خودمو زدم به خواب داشتم حال میکردم. کیرم داشت میترکید انقدر شق شده بود، بعد چند دقیقه دیدم دکمه شلوارمو باز کرد کیرمو در اورد این ور اون ور کرد چند تا ماچ کرد بعد کرد تو دهنش اروم اروم ساک زد، من میترسیدم کسی بیدار شه ولی خیلی حال میداد من میخواستم بکنمش ولی اینجوری نمیشد بخاطر همین خواستم بهش بفهمونم که بیدار شدم یه تکونی خوردم بعد سرش و اورد بالا منو نگاه کرد منم یه لبخند زدم معلوم بود خیلی خجالت زده شده بود. دکمه های شلوارمو بستم بعدش شروع کردم سر صحبت باز کردن که چرا این کار کردی و از این جور حرفا.اون میگفت که دست خودش نبوده خیلی حشری شده بود من بهش درخاست سکس یه طرفه دادم که اون مفعول بشه و منم فاعل، ولی قبول نکرد من بهش گفتم که اگه قبول نکنی آبروتو میبرم به همه میگم، خیلی ترسیده بود بلاخره قبول کرد. من بهش گفتم از اتوبوس پیاده شدیم بریم، گفت باشه ساعت نزدیکای 6بود تو اتوبان تهران ساوه بودیم نزدیکای تهران شده بودیم. تو اتوبوس هی بوسش میکردم ازش پرسیدم که چند بار دادی و به کی دادی، گفت به کسی ندادم ولی دوست داشتم سکس داشته باشم، منم بهش هی میگفتم عشقم تو مال منی دیگه باید من صفرتو یک کنم دستمو بردم پشتش داشتم میمالیدمش چند دیقه بعد زنگ زدم خونه دیدم کسی ور نمیداره، زنگ زدم به بابام گفتم چرا گوشیو ور نمیدارین گفت ما شب رفتیم خونه عمویینا شبم اونجا خوابیدیم گفت تو کی میای منم گفتم دم غروب میام بعد خدافظی کردمو قطع کردم خیلی خوش حال بودم به فرید گفتم جا جور شد، گفت خوبه ولی انگار نگران بود. دیگه رسیده بودیم پیاده شدیم من با حسن خدافظی کردم گفتم بعدا میبینمت بعد با فرید رفتیم خونه دیدم بعله کسی نیست به فرید گفتم بریم حموم اونم قبول کرد ولی خجالت میکشی لباسمو پرروپررو در اوردم کیرم نیمه شق بود داشت نگاش میکرد بهش گفتم در بیار دیگه اروم اروم در آورد سفید بود ولی بدنش مو داشت بهش گفتم میخوای موهای بدنتو بزنم گفت… اره رفتم کرم موبر اوردم قشنگ مالیدم بدنش چند دیقه ای موند بعد شستم تمیز شده بود اروم اروم کیرشو مالیدم گفتم خم شو اونم خم شد عین سگ ارنج هاشو گزاشته بود زمین دوش باز کردم اب میریخت رو بدنمون سر کیرمو گذاشتم دم سوراخش فشار دادم تا ته رفت تو خیلی مقاومت کرد ولی خیلی هم کتک خورد تمام بدنش قرمز شده بود انقدر چک زده بودم داشت گریه میکرد چند بار تلنبه زدم، کم کم نرم شد بعد بلندش کردم خوابوندمش پاهاشو انداختم رو شونم کردم تو سوراخش داد میزد کم کم داشت ابم میومد کیرمو سریع کشیدم بیرون گفتم ساک بزن، کرد تو دهنش کشیدم بیرون یه کم جق زدم ابمو پاشیدم رو صورتش واسه اونم جق زدم ابش اومد، هم دیگرو بقل کردیم بدنشو میخوردم بعد رفتیم رو تخت لخت خوابیدیم تا ساعت 9بلند شدم بیدارش کردم یه کم کردمش این دفعه دیر تر ابم اومد، ابمو خالی کردم تو کونش یه لب.محکم گرفتم. لباس پوشید رفت بعد من اومد خونه چند بار جق زدم، لباس پوشیدم دوباره خوابیدم خیلی خسته بودم.
فعلا
نوشته: سعید


👍 1
👎 8
16685 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

549172
2016-07-16 20:43:07 +0430 +0430

یعنی پسر داستانت خیلی تخمی تخیلی بود خیلی خیلی

1 ❤️

549181
2016-07-16 21:25:48 +0430 +0430

خب کی مجبورت کرد انقد دروغ سرهم کنی

یارو بی مقدمه اومد کیرتا در آورد و ساک زد؟
چرا شر و ور میگید آخه

2 ❤️

549198
2016-07-16 22:17:20 +0430 +0430

یعنی اونقد تابلو دروغ نوشته یه دقیقه هم نمیشه باورش کرد!!!

0 ❤️

549209
2016-07-16 23:00:21 +0430 +0430

احتمالا داستان اصلی این بود که معلم پرورشیتون توو اردو به زور کونت گذاشته،توام لجت گرفته اومدی این کسشعراتو میخوای به خورد ما بدی.برو کونتو بده چاقال

2 ❤️

549240
2016-07-17 07:14:19 +0430 +0430

یه سرم برو زیارت مکه فرودگاه جده صفایی داره.(erection)

1 ❤️

549253
2016-07-17 09:39:49 +0430 +0430

کونکش با ی دست داشتی جق میزدی با ی دست دیگت داشتی تایپ میکردی…این راه جق زدن نیست …تخیلات تو گاییدم

0 ❤️

549259
2016-07-17 10:30:33 +0430 +0430

خیلی داستان قشنگ و مزخرفی بود لاشی
کونی
اخه تو که کیرت به کونت پنالتی میزنه چرا مینویسی؟؟
ولی نمیخوام نا امیدت کنم ادامه بده به ی جایی میرسی

0 ❤️

549277
2016-07-17 12:55:03 +0430 +0430

2 جمله خوندم فهمیدم کسشعره. خسته نباشی.

0 ❤️

549290
2016-07-17 14:40:07 +0430 +0430

مضخرفترین داستانی بود که حوندم
نمیتونی ننویس

0 ❤️

549349
2016-07-18 00:07:10 +0430 +0430
NA

حجتان مقبول حج آقا

0 ❤️

549363
2016-07-18 07:05:48 +0430 +0430

سلام دوستان.
شوهرم شب کاره. پول لازمم. میخوام طلا بخرم
0
9
3
0
4
3
1
8
6
4
2
تهرانم. نیم ساعت 150

0 ❤️

549364
2016-07-18 07:12:23 +0430 +0430
NA

نظری ندارم تخیل جناب عالی اصلا خوب نیست واین ازعوارض کون دادنته وجلق وارونه زدنته بچه کونی تواتوبوس رفتی بوفه همه کورخواب باشن اصلا راننده ازتوآینه نگانمیکرده یاسکس آماتوری میدیده.چاخان

0 ❤️

549389
2016-07-18 10:37:02 +0430 +0430

منم سینا 25 سالمه. خیلی دوس دارم کسی کونمو نوازش کنه

0 ❤️

549484
2016-07-19 08:14:57 +0430 +0430

د اخه بدبخت کونی توی اتوبوس زیارتی پسره چه جور تخم کرده اینجور کاره بکنه دیوث برات ساک بزنه وقتی خوابی یعنی از بس جغ زدی خون به مغزت نمیرسه

0 ❤️