گی تو شمال با دوستام (۲)

1398/01/06

بعد از اون شب طولانی و لذت بخش تو بغل بكنام خوابم برد
صبح روز دوم جالب شروع شد
امیر با مالیدن كیرش به صورتم و لبام بیدارم كرد در حالی كه تو اتاق تنها بودیم
منم كه عاشق اینجوری بیدار شدنم كیرشو كردم تو دهنم و شروع كردم به ساك زدن
سیامك و كاوه حمام بودن
یكم كه ساك زدم اونا اومدن بیرون
امیر دستم و گرفت و برد سمت حموم
بچه ها كلی دركونی زدن و كونی كونی كردن تا رسیدیم به حموم
رفتیم زیر دوش و همو میمالیدیم
امیر منو از پشت بغل كرده بود
بعد از كلی لاس زدن یك كاندوم آورده بود كشید سر كیرش
البته حلقوی خاردار?
رنگم پرید
از پشت دولام كردو یه دستشو گذاشت رو كمرم و با دست دیگش كیرشو گذاشت دم سوراخم و به یك حركت كرد تو
چنان جیغی زدم كه كاوه و سیامك اومدن ببینن چیشده
صحنه رو كه دیدن لخت شدن اومدن تو
همینطور كه دولا بودم میكردن تو دهنم
گردنمم از پشت گفته بودن
بعد از كلی گاییدن دوش گرفتیم اومدیم بیرون
رفتیم بیرون لب ساحل به قدم زدن و نشستیم قلیون و سیگار كشیدیم و چایی خوردیم
بعد ناهار و كلی دور زدن رفتیم ویلا
عصر بود تقریبا
در كمال تعجب بچه ها ولو شدن و بهم كاری نداشتن
منم رفتم لباس عوض كردم و شرت و سوتیین پوشیدم روشم تاپو شلوارك اومدم تو حال نشستم كه گوشیم و چك كنم
كاوه با امیر رفتن تو اتاق كه بخوابن
سیامك داشت رول میپیچید بكشه
یهو دلم خواست سرم و بذارم رو پاش
همینطور كه رو مبل نشسته بود و رول میكرد بغلش رو مبل دراز كشیدم و سرم و گذاشتم رو پاش و انگار نه انگار كه اتفاقی افتاده سرم رفت تو گوشی
اون هم محل ندادو كارشو كرد
رول و پیچید و روشن كرد بكشه
دو سه تا كامه اول و كه گرفت دودش و فوت میكرد تو صورتم
گفت نمیكشی؟
گفتم بده
همونطور كه دراز كشیده بودم باهم تا تهش كشیدم
تموم كه شد یجوری شده بودم
سیامكم انگار مثل من بود
چون نگاهامون تو هم گره خورده بود كه یهو سیامك سرش و آورد پایین و محكم منو گرفت تو بغلش و شروع كرد به خوردنه لبام
منم كه واقعا داشتم عاشقش میدم لباشو خوردم
رو همون مبل كناره هم دراز كشیدیم و لاس زدیم
دستم و گذاشتم رو كیرش
بعد رفتم پایین كیرشو دراوردم و شروع كردم به خوردن
ولی خییییلی بهتر از همیشه
اینه از آه و ناله های سیامك فهمیدم
بعد یكم خوردن به شكم خوابوندم و رفت پشتم خوابید و آروم كرد تو
٢-٣ مدل منو كردو همینطور كه به بغل خوابونده بود منو و میكرد آبش اومد و ریخت تو كونم
كیرشو در نیاورد
همینطور از پشت بغلم كرد و خوابمون برد
٧-٨ شب بود كه با سروصدای بچه ها كه تیكه مینداختن بیدار شدیم
رفتیم دوش بگیریم كه بریم تو حیاط كباب درست كنیم برا شام
مشروبم گرفته بودن
رفتیم با سیامك تو حیاط دیدیم بساط جوره
كاوه و امیرم ٢-٣ پیك زدن و جون جون میكنن
خلاصه تا خرخره مشروب خوردیم و سیاه مست شدیم
بچه ها گفتن بریم تو آب برا همین رفتیم
من شلواركم قرمز بود و از اینایی كه وقتی خیس میشه میچسبه بهت
تو آب نشسته بودیم مه موج اومد بلند شدیم تو دهنمون نره
بلند كه شدم ٣تا آدم مست شلواركم و كه چسبیده بود به كونه گردم و دیدن و پاهای لخت و لاك زدم و كه طاقت نیاوردن
تو اب نشوندنم و سه طرفم وایستادن و كیراشونو دراوردن(ویلا ساحل اختصاصی داشت) دادن دهنم
تو ساحل یك سنگ بزرگ بود
بردنم تو ساحل به شكم تكیه ام دادن به سنگ، شلواركم و با شورتم پاره كردن، فاصله ی پاهام و بیشتر كردن و باز تر و یكی یكی اومدن پشتم و گاییدنم
بعدم نشوندنم و سه تایی آب كیراشون و بزور ریختن تو دهنم و مجبورم كردن همشو بخورم
بعدش خسته رفتیم تو خونه
منو سیامك رفتیم رو تخت تو بغل هم خوابیدیم و اون دوتا رو كاناپه خوابیدن…


روزه سوم با انرژی شروع شد?
چون تو خواب كاوه كیرشو راست و چرب كرده بود و اومد پشتم
سوراخمم آروم چرب كرد
انقدر كرده بودنم كه كونم حس نداش كه بیدار بشم
ولی وقتی كیرشو تا ته كرد تو از خواب پریدم كه دیدم كاوه كرده تو و تند و با انرژی تلمبه میزنه
آبش كه اومد پاشدیم رفتیم رو تراس صبحونه بخوریم
امیرو سیامك داشتن سیگار میكشیدن
صبحونه رو خوردیم رفتیم تلكابین
داشتیم میرفتیم بالا
اتاق بالا سریمون ٢تا پسر خل بودن
پاره شده بودیم از خنده
بالا كه رسیدیم امیر رفت پیششون گفت اگر میخواین بیاین با ما باشین
اونام اومدن ( نوید و امین )
رفتیم یه راهی رفتیم بعد نشستیم یكم حرف زدیم
بچه ها نوید و امین و دعوت كردن ویلا چون خییییلی باحال بودن
اتفاقا ماجوانا هم میكشیدین
اونام قبول كردن و اومدن جای ما
گفتم خوبه شب پاره نمیشم
نوید یكمی سفید تر و خوشكل تر از امین بود
ازش خوشم اومد
امین اومد بره دستشویی كه از جلو حموم رد شد و كاندوم خار دارو دید و برگشت به شوخی گفت كدوم بدختیو با این پاره كردی
كاوه هم نه برداشت نه گذاشت گفت امید
اینو كه گفت وحشت كردم
امین گفت جون و بعد دستشویی اومد نشست كنار نوید
فهمیدیم كه اونام گی هستن و امین فاعله و نوید مثله منه
البته اونام مثله من و امیر خیلی سال بود باهم بودن
برا همینم بعد شام و گپ و گفت و جمع و جور منو نوید رفتیم تو اتاق
لباس زیر زنونه هام و دیدو خیلی خوشش اومد و سر صحبت باز شد
نفهمیدم چیشد دیدم دوتایی رو تختیم و داریم لب میگیریم و میمالیم همو
یه ١٠ دقیقه گذشت كه امین و امیر دیده بودن ما نرفتیم پیششون اومدن تو اتاق
وقتی مارو اونجوری دیدن با هماهنگی امین اومد پشته من چسبوند (با لباس) امیرم به نوید
شروع كردن به خوردنه گردنامون و مالیدنمون
منو نویدم پاهامون به هم قفل بود و محكم بغل كرده بودیم همو و لب میگرفتیم
یهو امین شلوارشو به اندازه ای كه كیرش بیاد بیرون كشید پایین و كرم زد و بعد پاره كردنه شورتم یهو كرد تو
نوید منو كه داشتم میمردم و دیدو دلش خواس
پس شلوارشو كشید پایین و كیر امیرو درآورد و كرد تو كونش
این دوتا یكم مار و كردن كه یه صدا اومد
كاوه و سیامك بالا سرمون بودن و با لفظ تنها خورا تیكه مینداختن
من و نوید بلند شدیم رفتیم اون دو تا رو لخت كردیم و شروع كردیم به خوردن كیراشون كه امین و امیرم اومدن كناره اونا وایستادن و با ٤تا كیر منو نوید و كه دو زانو نشسته بودیم و محاصره كردن
من و نویدم ساك میزدیم و میمالیدیم كیر و تخماشون و
سیامك و كاوه رفتن دراز كشیدن رو تخت
من و نویدم رفتیم نشستیم رو كیراشون و بالا پیین میرفتیم
امیر و امین هم اومدن و دادن دهنمون و بعد اینكه ساك زدیم امیر رفت پشت نوید و امین پشت من
دوباره دبل
نوید بار اولش بود برای همینم وقتی فهمید ترسید
بهش گفتم یكی از بهترین لذتای دنیاس كه امین كرد توم و دیگه نتونستم حرف بزنم
با همین پوزیشن من و نوید و گاییدن و آبشون و ریختن تو كونمون
من و نوید دیگه نتونستیم پاشیم
برا همین تو همون حالت تو بغل سیامك و كاوه خوابیدیم


لباش رو لبام بود كه از خواب بیدار شدم آره بر عكس سه روزه قبل كه با كیر شروع كرده بودم روزه چهارم نوید سوپرایزم كرد
منم شروع به خوردنه لباش كردم
بعد از یكم لاس زدن امین اومد و نوید و صدا كرد و گفت كه باید برن
نوید و امین باید زودتر بر میگشتن
ما هم روزه آخره سفرمون بود
امین و نوید بعد از كلی خداحافظی رفتن
اومدم بشینم رو مبل كه كاوه زد در كونم كه خوب از صبح در رفتی از دادن
سیامك و امیرم تایید كردن و همه نشستیم
امیر گفت روزه آخری یك كاره جدید بكنیم
سیامك گفت میخوای چیكار كنی كه نكردی؟
امیر یكم حالتای وحشی داشت تو سكس
برای همینم یك پیشنهاد خشن دادو گفت روزه آخری واقعا پاره ات میكنیم
اونا منو به پشت خوابوندن و دستام بستن بالای تخت
بعد پاهام و دادن بالا و مچ پام و بستن به مچ دستم
وااااای اینقدر پاهام باز شده بود كه سوراخم كاملا راهش باز بود و دیده میشد
امیر رفت توی اون اتاق و وقتی برگشت گفت سوپرایز
البته روش به سیامك و كاوه بود
كاندوم خاردار (ازین خار بلندا) با ویبره
رنگم پرید
چون امیر كه كیرش كوچیكتره پارم كرد تو حموم با این كاندوم
سیامك كه راست كرده بود از امیر گرفت كاندوم رو و كشید رو كیرش
اومد سروقته سوراخم
یكم كرم مالی كردو گذاشت دم سوراخم
با یك حركت تمامه كیرشو كرد تو
و من با یك فریاد بی حال شدم
نفسم و صدام در نمیومد
سیامك جلو عقب نكرد
بعد از ٢-٣ دقیقه كه جا باز كرد شروع به جلو عقب كرد
اینجا بود كه خارا و ویبره منو جر داد
امیر نشسته بود رو سینم و كیرشو میزد تو صورتم و میكرد تو دهنم
اگر دندونام میخورد به كیرش میزد تو گوشم و كیرشو میكرد تو حلقومم
بعد از چند دقیقه دیدم سیامك داره تند تر میزنه و آخرین تلمبی كه زد رو اینقدر محكم زد كه كاندوم پره شد و بی حركت موند كه دیدم تو كونم داغ شد
سیامك كه ارضا شد كشید بیرون و كاوه اومد سروقتم ولی بی كاندوم
اونم كارد تا آبش اومد و ریخت رو نافم
امیرم همینجور كه كیرش تو حلقم بود آبش اومد و مستقیم رفت پایین
از پایین و بالام آب میزد بیرون
ارضا كه شدن خوشحال شدم چون دست و پاهام و كونم درد میكرد
ولی امیر هنوز به كونم نذاشته بود
دیدم رفت و اومد اما اینبار با یك چیزه بد
امیر ازین كیرای كمری كه كیرت میره توش و سایزت بیشتر میشه بسته
سایزش ٢٢-٢٣ سانت بود
قطرشم ٨ سانت اینا
ازش خواستم بیخیال شه
ولی انگار حرفام و نمیشنید
اومدو سرشو كرد تو كه دادم رفت هوا
داشت اشكم در میومد
همین كه تا نصفه كرد تو اشكام ریخت و از درد هیچی نمیتونستم بگم
نفسم بالا نمیومد
به هر بدبختی كه بود با اون كیر منو كرد و ارضا شد
بعد دست و پام و باز كرد و اون س ٣تا رفتن حموم
هوا تاریك شده بود
منم كه خیلی خسته بودم خوابم برد همونجا
یك نیم ساعتی گذشت كه دیدم امیر داره پتو میكشه روم
ازش خواستم بخوابه و از پشت بغلم كنه تا بخوابم
اونم اومدو با شرت از پشت بغلم كرد
ولی خودشم خوابش برد
یك ١ساعتی خوابیدیم كه یهو با حركت كیر لای پام بیدار شدم
امیر بیدار شده بودو راست كرده بود
من خودم و زدم به خواب
امیرم همونجوری كه بغلم كرده بود كرد تو و شروع به كردن كرد
ولی بعد اون سكسه وحشی خیلی آروم میكرد و مهربون
فهمید بیدار شدم ولی هیچ كدوم تابلو نكردیم
تا اینكه تو كونم داغ شد
بعد چند دقیقه كیرشو كشید بیرون و رفت بیرون
من كه دوباره حشری شدم بازم كیر میخواستم كه دیدم سیامك و كاوه اومدن تو
یه دوره كاملم اون دوتا هرجور خواستن منو كردن
بعد رفتیم حموم و ساعتای ١٠-١١ شب بود رفتیم لب آب
سیامك رول پیچیده بود و آورده بود
روشن كرد به منم داد
چت كه شدیم كلی مسخره بازی كردیم و بگو بخند و بازی
آهنگم گوش كردیم
رفتیم ویلا و چون صبح زود میخواستیم بریم باید شب زود میخوابیدیم
پس منو سیامك رفتیم تو یك اتاق
امیر و كاوه اون یكی اتاق
همه خوابیدیم
٦-٧ صبح بود كه با سرو صدای بچه ها بیدار شدم كه داشتن وسایلشون و جمع میكردن
همه چیز و جمع و جور كردیم
داشتم كمك میكردم به كاوه كه ویلا رو چك كنیم چیزی جا نمونه كه تو یكه از اتاقا منو چسبوند به دیوارو شروع كرد از پشت مالوندنه كیرش به كونم و خوردنه گردنم
منم كه میدونستم دیگه روزای خوب داره تموم میشه بدم نمیومد یه دور دیگه بدم
برا همینم كاوه همونجا سریع منو كرد در حالی كه چسبیده بوند به دیوار منو
بعد از اینكه خودمون و تمیز كردیم رفتیم سمته ماشین
كاوه گفت رفتیم دستشویی
ولی امیر فهمید
خلاصه كه این سفر با همه حالاش تموم شد و نمیدونم دوباره تجربه اش میكنم یا نه
پایان

نوشته:‌ امید


👍 6
👎 8
19866 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

756620
2019-03-26 21:41:38 +0430 +0430

لامصب الکسیس تو کل دوران کاریش اینقدر نداد که تو تو این چهار روز دادی الان اونجا سوراخه یا اتوبان؟
در وصف داستان:کیری،چرت و علمی_تخیلی

1 ❤️

756663
2019-03-27 00:07:09 +0430 +0430

موفق باشید lol

0 ❤️

756740
2019-03-27 11:05:12 +0430 +0430

اومم خیلی عالیه دلم خواست افسوس که دوستای این مدلی ندارم

0 ❤️

756765
2019-03-27 15:01:24 +0430 +0430

اینقد دادن و کردن من اینجا خسته شدم،

0 ❤️

756774
2019-03-27 17:13:25 +0430 +0430

اگه داستان رو فانتزی و غیرواقعی هم در نظر بگیریم باز جذاب بود. و اگه کسی چیزی مثل این رو تجربه کرده باشه حسابی لذت می بره و یاد خاطرات خودش می افته.

0 ❤️

756909
2019-03-28 08:35:12 +0430 +0430

این داستان یکش اسمش چیه؟؟ لطفا بگین. لطفااااااا

0 ❤️

757103
2019-03-29 10:48:10 +0430 +0430

خوب بود جالب ولی قسمت قبلش کدومخ اگه بگیر ممنون میشم

0 ❤️