گی در باغ با پسر فامیلمون

1400/03/22

سلام به جون دلهای شهوانی. این خاطره گی هستش و کسی دوست نداره نخونه.
من فرشاد ۳۲ سالمه. مجردم. قدم ۱۹۰ و وزنم ۹۸ کیلو. سفیدم و موهای خرمایی دارم و سینه های پرمو. شغلم دولتی هستش و جنوب ایران کار میکنم ولی خونمون شماله و مرکز استان. من اولین گی خودمو توی بیست سالگی کردم با یه پسر ۱۵ ساله و بعد اون دیگه خیلی کم پیش میومد و بیشتر دنبال زنهای زن سن بالا بودم ولی خب گاهی پیش میومد و پسری راضی بود و خوشگل و سن پایین بودم دست نوازشی روش میکشیدم . این اواخر حالا نمیدونم بخاطر شرایط کاری توی مناطق دور افتاده و دسترسی به زن حسم نسبت به پسرا بیشتر شد و اینستا و تلگرام و اینا زیاد عکس پسرهای خوشگل رو میدیدمو فیلم گی هم زیاد دانلود میکردم . یه فامیلی داریم که ۲۲ سالشه ولی خیلی تپله و وزنش ۱۰۰ اینا میشه . از سالها قبل میدیدمش. خیلی اوا صحبت میکرد و عینکی بود و سفید . قیافه بدی هم نداشت. بیشتر تپلیش جذبم میکرد و طرز حرف زدنش. اوایل فکر میکردم خب شاید طرز حرف زدنش اینطوریه و اهلش نیست. تا همین یکسال پیش رفتم اینستا توی فالوراش دیدم پیجهای همجسنگرایی و کسایی که همجنسگرا هستن چندتایی هستن توی فالوراش. رفتم دایرکتش و سلام علیک و حال احوال گفتم اره توی فالورات اینا هستن و برگشت گفت اره بنده خداهارو خیلی دوست دارم و توی ایران واقعا زیر فشارن و اینا و منم همین نظرو داشتم و گفتم بهش. دیگه خداحافظی کردیم و تموم شد رفت. اومده بودن مرخصی شمال برنامه هورنت رو نصب کردم و دنبال این بودم کسی رو پیدا کنم واسه دوستی و رابطه . عزیزانی که نمیدونن بگم برنامه هورنت مثل بیتالک هستش و راداری هست ولی برای همجنسگرایان هستش. توی برنامه بودم دیدم عه اینکه فامیلمونه((کسری)) همون پسر تپلی داستانمون… رفتم بهش پیام دادم توی هورنت بطور ناشناس عکس فیس خواست یه عکس یکی دیگه رو دادم و پسندید و گفت از کیرتم عکس بفرست که فرستادم و خوشش اومد. کیرم ۱۵ سانته ولی کلفت و سفید . همیشه هم جارو میزنم جلوی در خونشو😀😀
گفتم تو هم عکس بدنتو بده . دااااااددد اووووف کون تپل و بی مو همونطور که حدس میزدم… سینه هم داشت خوردنی… گفتم اینو باید هرجور شده من بکنم… ولی نمیتونستم باهاش اینجا قرار بزارم چون لو میرفتم و دیگه عزمم رو جزم کردم که واقعی خودم برم جلو… بهرحال به هر نحوی شد با پیام دادن بیشتر بهش و حال و احوال و صحبت مسائل خانوادگی بهش فهموندم که آره دلم میخواد زیرم باشی و حال کنیم… منطقی برخورد کرد و گفت اره من همجنسگرا هستم و بات هستم ولی رابطه پایدار و دائم با کسی ندارم و چند نفری هستن که فقط باهاشون سکس فرند هستم و کراششم روی مردهای سن بالا و سی به بالا بود … ولی گفت شرمنده فامیلی و نمیشه و نمیتونم قبول کنم از من اصرار و از اون انکار‌ . اخرش هم گفت شرمنده بخدا دوستت دارم ولی نمیتونم. نمیدونم خودمم فازش چی بود… گذشت چند ماهی و یکی دو بار اومدیم مرخصی و برگشتیم جنوب دوباره. تعطیلات عید امسال که اومدم مرخصی رفتیم خونه باغ یکی از فامیلامون که اکثرا میریم البته خودم که نیستم ولی اگه باشم میرم. خونه باغ پدربزرگ مادر اون هم کنار این خونه باغ ما بود و دوستای شمالی میدونن چطوری خونه های روستا. خونه حیاط باغ و اخرش خونه و باغ همسایه… ولی خب چون همه فامیل بودیم میرفتیم اونجا یا اونا طرف ما بودن یا ما طرف اونا… دهن سرویس رکابی مشکی پوشیده بود شلوار لی تنگ تا یه ذره زیرزانو… کیرم دیگه داشت میترکید . من همش نگاهش میکردم اونم نگاه میکرد . میدونستم سیگار میکشه و جلوی اکثر فامیلاشم میکشید منم ولی میرفتم گوشه کنار میکشیدم. تازه شب شده بود و توی حیاط بودیم هفت هشت نفری و همه دیگه رفتن بالا بهش گفتم بریم پیش رودخونه یه سیگاری بکشیم. گفت باشه . یه صدمتری از خونه دور شدیم و رفتیم لب روخونه که از بین درختها و باغ ها رد میشه… سیگار روشن کردیم و کشیدیم. نمیدونم تجربه کردید اولین بار میخوایین با کسی یه کاری کنید یه جوری میشیدید و استرس دارید. سکوت بود و صدای قورباغه و جیرجیرک و صدای آب رودخونه… سرپا بودیم و حرف عادی کم و بیش میزدیم… جرات بخرخ دادم و همینطور که سیگار میکشیدیم دستمو گذاشتم روی کونش. اروم میمالیدم اولش یه ترس کوچیکی خورد ولی خیلی اروم و ریلکس وایساد. شلوار لی تنگ بود ولی کشی بود و دستمو بردم توی شلوار و شورتش و یه ذره مالیدم و انگشتم رو مالیدم به سوراخ داغش. حس کردم طرز نفس کشیدنش عوض شد. سیگارو خاموش کردیم و همش حواسم به اینور اونور بود. صدای خنده و صحبت فامیلامون از توی خونه از دور شنیده میشد. در حال مالیدن سوراخش بودم که کنترلشو از دست داد و اومد سمت لبام و شروع کرد به خوردن لبام‌ . لب توی لب و یه دستم روی سینش و یه دستم در حال مالیدن سوراخش. دستمو در اوردم و تف کردم روی انگشتم و دوباره بردم داخل و اروم کردم توش. اه میکشید و لبامو گاز میگرفت . توی کونش کرمای عجیبی بود و واقعا داشتیم حال میکردیم . یهو رکابی رو زد بالا و گفت سینه هامو بخور. منم شروع کردم به خوردن سینه های تپلشو واقعا داشت حال میکرد . اصرار داشت نوک سینه هامو گاز بگیر و منم خداییش دلم نمیومد و خودم فکر میکردم محکم گاز میگیرم ولی اون هی میگفت محکمتر… دستشو برد تو شلوارمو و کیرمو میمالید . واقعا خیلی حال میده و هیجانش خیلی بالاست تو اون شرایط ولی خب یه لحظه هستش بگا رفتن دیگه ولی خب وقتی کیر راست میشه بقیه چیزا به تخمته. دستامو گذاشتم روی شونش و فشار دادم پایین. فهمید که وقت خوردنه. شلوارم شلواره خونه بود و راحتی بود. در اورد کیرمو و با دستش بازی میکرد با کیر و خایه هام و سرشو کرد توی دهنش . دستم روی سرش بود و اروم نوازش میکردم . شروع کرد به عقب و جلو کردم و هر دفعه بیشتر میبرد توی دهنش . کیرم تفی شده بود و اونم داشت حلقی میزد . شروع کردم توی دهنش تلمبه زدم . خیلی حال میده خدایی … بعد ۵ دقیقه ساک زدن بلندش کردم چون اگه بیشتر میزد ابم میومد. برگردوندمش و شلوارشو با شرتش کشیدم پایین. بچه ها واقعا کون بو داره. نه بوی گوه. بوی کون واقعا خاصه . سرمو بردم نزدیکش و لپای کونشو خوردم و لیس زدم بعد بلند شدم و کیرمو تف زدم و دستمو بردم سمت دهن خودش و گفتم تف کن . تف کرد و مالیدم به سوراخش. کیرمو روی سوراخ کونش میمالیدم. تاریکی کامل بود و صدای آب و حیوونا واقعا لذت بخش بود ای کاش ولی خارج بود و بدون استرس کارمون رو میکردیم. همه حواسمونم به اطراف بود . اروم سرشو فشار دادم و رفت داخل. یه اهی کشید از درد ولی قابل تحمل بود براش. نگه داشتم یه ذره تا جا باز کنه بعد اروم اروم شروع کردن بیشتر توی کونش بردن. بعد شروع کردم آروم عقب جلو کردم واقعا لذت بخش بود. سرپا بودیم و پشتش به من. تا حتی الامکان سعی میکردم صدایی ازمون در نیاد غیر آه لذت. یه دستم دور شکمش بود و یه دستم در حال مالیدن سینه هاش بودم . سرعتمو زیاد کردم و واقعا داشتیم حال میکردیم بعد پنج دقیقه گفت وایستا. کیرمو در اوردم و دولا شد. بخاطر کثیف شدن نمیشد مدلهای مختلف سکس کرد دولا شد و دوباره کردم داخل. صدای ضعیفی میومد از خوردن تخمای بزرگم به تخماش و لای پاهاش قسمت زیرکونش. واقعا توی فضا بودم و با عشق تلمبه میزدم و اینور اونور رو نگاه میکردم. عرقهای پیشونیم میریخت روی کمر کسری جان. دیگه باید میومد ابم و چشامو بستم و کمرمو باز کردم و آب داغمو توی سوراخ خوشگلش خالی کردم . یک دقیقه موندم همونطوری چون من واقعا وقتی ابم میاد تا یک دقیقه حسش هستش و یکی دوبار دیگه کمر میزنم و بقیه آبم خالی میشه. حالا دیگه تموم شده بود و چشمها رو به حقایق بازتر… خخخخخ… چه خایه ای داشتیم چه خطری کردیم اگه یکی میومد؟ … هیچی هم نداشتیم که خودمونو تمیز کنیم و کیرمو در بیارم از کونش آب میریزه بیرون و لباسش به گند کشیده میشه. دیگه توی جیب شلوار لیش دو تا دستمال کاغذی داشت . گرد کرد دستمال کاغذی رو و گفت کیرتو اروم بکش بیرون من دستمال رو بکنم لای سوراخم و انجام دادیم. گفتم میخوای بشینی زور بزنی آبم بریزه بیرون گفت نه میخوام راه برم دوست دارم آب کیر داخلم باشه . تو دلم گفتم ای کونی … دیگه رفتیم و رفتیم نزدیک خونه. یکی دو نفر پرسیدن کجا بودید گفتم رفتیم لب رودخونه بشینیم و حرف بزنیم. کسی زیاد پاپیچ نشد و بخیر گذشت فقط سریع رفتم دستشویی و شستم کیرمو و صورتمو شستم چون خیس عرق بودم ولی حموم تابلو بود برم. شام خوردیم و اون رفت با دخترای فامیل توی باغها قدم بزنه و اینا. چون واقعا اخلاقش دخترونه بود و بیشتر با دخترا خوب بود . هی اون کون خوشگلشو جلوم قر میداد و من کم کم داشتم دوباره کیرم راست میشد و آخرشب بود ساعت یک شب اینا. اون با دایی و زنداییش و بچه ها و مادرش داشتن میرفتم سمت خونه باغ خوشون کم کم منم بهش اشاره کردم بیا بریم همونجا. اومد . شاید خب فامیلا فکر میکردن فوقش میریم سیگار میکشیم. از خونه که دور شدیم ترسید و گفت نمیام خیلی تاریکه و نصفه شبه میترسم گفتم نترس من هستم دستمو گرفت و گفت من میترسم اگه میشه بیخیال شو . سمت رودخونه پر از درخت اینا بود و خب از بیرون اون فضا دیدی نداشت به اونصورت . این کسری جون ما هم ترسیده بود راه نمیومد. اوایل شروع درختا بود که گفت واقعا دیگه تا ته نمیام . بیا همینجا برات ساک بزنم تا آبت بیاد. گفتم باشه . نشست جلوی پام و کیرمو از شلوارم در آورد و شروع کرد به ساک زدن معلوم بود همه توان خودشو معطوف خوردن کیرم کرده که حال کنم و زود ارضا بشم تا بریم. حلقی میزد لیس میزد. سرشو میک میزد . زیرشو میلیسید. خابه ها و زیر خایه هامم میخورد خیلی داشت حال میداد. سرشو گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن تو دهنش. اااخ جوووونم چه حالی میداد. گفتم کسری جان آبمو باید بخوری. کیرم دهنش بود و حرف نمیتونست بزنه ولی اشاره کرد نه. گفتم باشه😀😀😀 تلمبه هام سریع شد و داشتم به اوج میرسیدم فهمید ابم داره میاد و خواست کیرشو از دهنم در بیاره که نذاشتم و سرشو محکم گرفتم ولی کیرمو تا ته حلقش نبردم و گذاشتم توی دهنش بریزه تا بعدش تف کنه بیرون. وااااای با چه فشاری آبم اومد و اونم داشت دست و پا میزد تا کیرمو از دهنش در بیاره ولی سفت گرفته بودم سرشو. اب کیرم که خالی شد همون اولش دیگه تلاشی نکرد در بیاره کیرمو از دهنش چون دیگه خورده بود. یک دفیقه توی دهنش نگه داشتم کیرمو و کیرم خوابید و در اوردم اونم سریع تف کرد و سرفه کرد. گفتم ببخش عزیزم. گفت خیلی نامردی بدم میاد از مزه آب. گفتم در عوض کون ندادی بهم دوباره. هیچی دیگه . گذشت و ما برگشتیم جنوب و پیام میدادم بهش میگفت حال داد هم کیرت بهم هم تو موقعیتی که بودیم هیجان انگیز بود ولی پشیمونم از اینکه بهت دادم و نباید بهت میدادم و وقتی مالیدیم تحریک شدم و اینا و دیگه بهت نمیدم. ولی اومدم دوباره مرخصی شمال. خونمون توی شهر خالی بود و یه ساعت آوردم خونمون و توی همه پوزیشن ها یه دل سیر کون کردم و اونم واقعا بدون اینکه به کیرش دست بزنه آبش اومد. نقادان محترم و عزیز لازم بذکره بگم سکس سرشبمون کلا ۲۰ دقیقه طول کشید و آخر شبمون هفت هشت دقیقه… با تشکر. من الله التوفیق…

نوشته: فرشاد


👍 17
👎 8
36901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

814814
2021-06-12 01:03:19 +0430 +0430

داستان واقعی ای بود.

پ.ن:اره لامصب آدمو استرس و یه دلهریه کیری می گیره،منم یه همچین موقعیتی برام پیش امده،شب تو باغ خوابم نمی برد یه دل درد تخمی هم گرفته بودم،رفتم پای آتیش ،دوست دختر دوستم هم امد پیشم و تکیه داد بهم خلاصه یه موقعیتی که می شد کردش و اونم رگباری نخ می داد!

کاری نکردم،ولی فرداش به رفیقم گفتم،بهم گفت :کصخول، می کردیش!

بهش گفتم دیوث کص کش من امدم لاشی نباشم،کص خولمون کردی!😐😂

2 ❤️

814824
2021-06-12 01:34:36 +0430 +0430

از این که قبل ازنقد خودت نکات ریز میگی ممنون😂😂😂

1 ❤️

814835
2021-06-12 02:02:47 +0430 +0430

کونی بلاخره شمال یا جنوب؟؟؟
کص ننت با این خالی بندی هات🖕🏽

2 ❤️

814843
2021-06-12 03:08:27 +0430 +0430

خوش بحالت کاش ی نفر هم به من کون میداد

1 ❤️

814844
2021-06-12 03:10:09 +0430 +0430

من زن دادشته باشم فقط زنم می کنم سراغ هم جنسی بازی نمیرم

2 ❤️

814847
2021-06-12 03:48:30 +0430 +0430

نمیدونم چرا همه داستانایی که توش طرف سفید و تپل و موخرماییه لایک بیشتری میگیره. فک‌ کنم استریتا بیشتر از گیا این داستانارو میخونن

1 ❤️

814855
2021-06-12 06:05:16 +0430 +0430

منم یه فرشاد میشناسم که شمالیه و محل کارش جنوبه و با پسرا هم حال میکنه
خوبی فرشاد ح جان

2 ❤️

814874
2021-06-12 10:25:43 +0430 +0430

از رو وزن ها میشه تشخیص داد دوتا خرس کشتی گرفتن 😂

2 ❤️

814879
2021-06-12 11:36:28 +0430 +0430

زمان سکس سر شب و نه شبتون هرچی بود به خودت مربوطه. من نمیخوام نقد پلیسی بکنم.
والا یک عده مثل خودم، زبونمون دیگه پشمالو شد از بس گفتیم
1 - گی یک نوع گرایشه ، نه عملیات کون کونک بازی شما دست به کس نرسیده ها
2 - شاعر میگه : “زن باید خوشگل باشه، سفید و کمی چاق”
از ماجرایی که تعریف کردی معلومه که تو هیچ گرایش به هم جنست نداری. اگه پاش بیفته بچه بازی می کنی و اگه نشه کون کونک بازی با کسانی که میتونی به عنوان زن تصورشون کنی. سفید و بی مو و تپلی که یه مقدار ناز داره.
البته همجنس بازی هم نوعی سلیقه است و من شخصا بد نمی دونم. کاش سایت یک دسته بندی برای داستان ها و خاطرات همجنس بازی هم داشت.
3 - “… صدای آب و حیوونا واقعا لذت بخش بود ای کاش ولی خارج بود و بدون استرس کارمون رو میکردیم …”
واقعا کی گفته تو خارج ، در مکان عمومی، خیلی راحت میشه سکس کرد و اتفاقی نمی افته؟؟؟؟ از کجاتون در میارین این نظریه ها رو؟ از روی سایت های پورن؟ بابا اونا پورنه. فیلمه. زندگی عادی و روزمره مردم نیست.

2 ❤️

814907
2021-06-12 17:39:22 +0430 +0430

من که دلم خاست عالی بود

0 ❤️

814908
2021-06-12 17:42:46 +0430 +0430

کاش یکی پیدا می شد منو می برد شمال براش جبران می کردم

0 ❤️

814928
2021-06-12 22:56:40 +0430 +0430

دوستان چرا من نمیتونم تو قسمت چت جوین شم ارور میزنه حوصلم سر رفت😐

0 ❤️

815212
2021-06-14 17:39:12 +0430 +0430

پسر بچه که بودم یکی از همسایه هامون موتور داشت. بعد هر از گاهی به یکی از پسرهای خوشگل کوچه گیر می داد. نوبت من که شد با هر ترفندی بود منو سوار موتر کرد جلوی خودش و مثلا این که می خواست به من موتور سواری یاد بده. البته ما همه میدونستم رازش چیه. ولی من یواش یواش از مالونده شدن کونم خوشم آمد. دیگه خودم می رفتم طرفش و تونم خدا خواسته حسابی سیخ می کرد و منم از روی شهوت کونم رو فشار میدادم به کیرش. همین جوری فکر کنم چند بار آبش آمد. البته من در آرزوی این بودم که یک روز منو بلند کنه ببره روی پشت بومشون حسابی از کون بکنه اما یک دفعه نمیدونم چی شد از اون محله رفتن. راستی چطوره اینو تبدیل کنم به یک داستان.

0 ❤️