سلام من حامدم ۱۸ سالمه این داستان مربوط میشه واسه وقتی که ۱۶ سالم بود.اندام به تپلی میزد و بدنم سفید بود و کون و سینه هام هم بزرگ بود .چند وقتی میشد به اندامم یه حسی پیدا کرده بودم و با خودم ور میرفتم .یه بار زد به سرم لباسای ناجور و تنگ پوشیدم و رفتم توی پارک .نشسته بودم که یهو یه پسره اومد نشست پیشم .زل زده بود به رونام گفت اهل حال هستی .که گفتم اره گفت دادی تا حالا گفتم نه که گفت باشه .پشو بریم پشت پارک .گفت الان بریم یه حالی کنیم .که منه خرم بد جور خر شده بودم رفتم منو بر محل های گمنام که خونشو نشون داد گفت برو تو .منم با ترس رفتم تو که دیدم دونفر تو اند خواستم فرار کنم که امیر درو بست گفت کجا .منم ترسیده بودم بد جور .امیر به اون دو نفر که رضا و حسن بود گفت اینو بسازید تا بیام .رضا گفت لباستو در بیار که مقاومت کردم چاقشو در اورد گفت بکن لباسو منم لخت شدم که حسن اومد لخت بود کیرش خیلی بزرگ بود گفت جوری میکنیمت که تا عمر داری یادت نره رضا و حسن پاهامو بستن به دو طرف مبل و امیر کرم مالید به کیرش و به کونم یکم مالید که گفت جوننن چه تنگی هستی .سره کیرشو فشار داد نمی رفت تو هی تلاش کرد داش نم نممیرفت منم فقط داشتم داد میزدمکه رضا کیرشو کرد تو دهنم گفت ساک بزنم امیر هم محکم تلمبه میزد جیگرم داش جمع میشد که دیدم حسن داره فیلم میگیره بد جور درد داشتم که یهو کیره رضا رو گاز گرفتم عصبی شد محکم زد تو سرم یهو امیر داد زد ییییییی و تموم ابشو ریخت توم داشتم اتیش مبگرفتم که رضا گفت یه کونی ازت جر بدم که دیگه گوه خوری نکنی .دستشو تا ارنج کرم زد و بدون مکث کرد توی کونم هی میکرد و در میاورد من داشتممیمیردم که گفت کونت رو جر میدم دستشو از کونم اورد کیرشو انداخت توی کونم محکمتلمبه میزد و حسن هم فیلممیگرفت رضا لبامو داش میخورد و سینه هامو گاز میگرفت یکمی گذشت ابش رو ریخت توی کونم .کیرش رو در اورد .حسن گوشی رو داد به رضا و به من گفت میخوامموقعی که میکنمت اه و اوه کنی و به من بگی عشقموگرنه جر واجرت میکنم گفتم باشه .حسن افتاد رومگفت الا .منم شروع کردم به اه و اوههه میگفتم حسن کیرتو بکن تو جر بده منو به من رحم نکن اههههههه و اوههههه اهههههههه کل فضای خونه رو پر کرده بود حسنممحکمتلمبه میزد و حال میکرد یکمی بعد ابش اومد اونم ریخت تو کونم .بد جور کونم میسوخت .امیر اومد بالای سرم گفت فیلمت عالی شده .منم داشتم از درد به خودممیپیچیدم .که رضا اومد طرفم و سینمو گاز گرفت بدنم کبود بود که امیر گفت فردا بهت زنگمیزنیم واسه پس فردا باید بیای دوباره حال بدی وگرنه فیلم پخشه منم گفتم باشه فقط پخش نکن که امیر رفت یه سیب اورد بزور کرد توی کونم گفت لباستو میپوشی اینم باید تا خونه توی کونت باشه هیچ وقت یادم نمیره چه دردی رو کشیدم تا رسیدم خونه سریع دستمو کردمو بزور سیبو در اورد بعد از اون ماجرا هر هفته باهاشون بودم و حسابی منو میکردن .
نوشته: حامد
توهمات و فانتزی های ذهن حشریتون رو توی این سایت ول ندید
به خدا سایت بوی گه میده
چند تا ادم حسابی هم هستن مثل شادو فامیل دور و دیگران اونا رو فراری میدین
من تا حالا زیر هیچ داستانی نه کامنت گذاشته بودم نه فحش داده بودم کصکش مجبورم کردی اخلاق رو زیر پا بذارم
عن دماغم تو دهن ننت با این بچه بزرگ کردنش،حرومزاده این کصشعرا چیه نوشتی (dash) (dash) (dash)
داستان تکراری بود که. قبلن هم اینو گذاشته بودین.
دست تا ارنج ؟؟؟ یعنی الان اگه از سوراخ کونت نگاه کنم میتونم حلقتو ببینم ؟؟
خودت که بدت نیومد
فردا بهتر و با سکشن بهتر بده
تف تو ادم نفهم