من یه عکاسم و البته گی
تو روزنامه همشهری کار می کنم. و کارم بسیار افتصاحه چون وقتی میام از یه مرد سیاسی عکس بگیرم ناخودآگاه از قسمت کیرش عکس می رم و یه شب تو شلوعی های برجام تنها عکسی که به روزنامه رسید مال من بود
جواد ظریف توی عکس بود و طبق معمول رو کیرش فوکوس کرده بودم.
چند روز گذشته بود و من نزدیک بیست بار با این عکس جق زده بودم که تلفن زنگ زد .
از روزنامه بود
گفتن سریع بیا اینجا که کارت دارن.
وقتی رفتم جواد ظریف با همون قد کوتاه و شکم برجسته و چهره خندون نشسته بود.
مدیر روزنامه رفت بیرون
جواد یهو جدی شد.
_با دیدن عکس فهمیدم.
_چیو؟
_اینکه خاطرخواهم شدی
فرصت نداد جواب بدم .یه لب ازم گرفت.عجیب ترین صحنه ی زندگی ام بود.به شکم گردش دست زدم و داغ شدم.
بعدش خیلی جدی رفت بیرون و اشاره کرد که دنبالش برم.
به راننده اش گفت مرخصیِ.نشست تو بنز پلاک سیاسی و منم بغل دستش سوار شدم.
تو راه مدام به کیرش نگاه می کردم سفت شده بود.
یهو دستشو زد به کیرمو و درحال رانندگی ازم لب گرفت.شیشه ماشین دودی بود.
بعد یهو زیپشو کشید پایین و کیر توپول و ده سانتیشو انداخت بیرون.
به سرش تف زدم و براش ساک زدم.مدام اه اه می کرد و با انگشتای توپولش سوراخ کونمو می مالید.
یهو یه صدایی شنیدم
_بگم بگم ؟!!
از تو اینه چهره احمدی نزاد رو تشخیص دادم.
ظریف گفت محمود بیا اصل جنسه.
پیاده شدیم و رفتیم داخل ویلا لویزان مال احمدی نزاد بود چون خودش گفت.گفت اینو با یارانه ام خریدم.
بعد یه لب از من گرفت.
ظریف کت و شلوارش رو در اورد و بدنش سفید و بی مو بود منو خوابوند رو مبل و با انگشت دوتا تف مالید در کونم گذاشت تو
_من عاشق سیاست خشنم.
خیلی سفت تلمبه میزد.منم اه میکردم و محمود مدام عکس می گرفت.
یهو یه عصا افتاد دور گلوم.سرمو بالا کردم و جنتی رو دیدم.
در حال خندیدن ارصا شدم
سریع عباش رو در اورد و بعد کیر پزمرده شو گذاشت تو دهنمو و سینه ها فشار داد.
محمود هم ازم لب میگرفت.
دلم میخواست با ظریف تنها بودم ولی جنتی و محمود خیلی خوب داشتن باهام حال میکردم.
جنتی سریع ارصا شد و ابش ریخت تو گلوم.
بعدش سراع محمود شد
کیرشو گذاشت تو کونم و اروم تلمبه میزد.
ظریف کیرشو کرد تو محمود و سفت تلمبه زد.
جنتی بیهوش وسط اتاق بود.
محمود ابش اومد و کامل ریخت توم
بعد دوباره جواد اومد
اینبار کامل بعلش کردم و تلمبه میزد.
وقتی داشت ابش میومد لبامو گاز گرفت
داعی اب کیرشو تو کونم حس کردم.
سینه های گردش رو فشار دادم و منم ابم پاشید تو صورتش و محمود صورت ظریف رو لیس زد.
اخرش دسته جمعی یه شیرموز خوردیم.
ولی جنتی دیگه بیدار نشد و تا صبح هرسه اونو کردیم.
بدنش سرد شده بود.
مرده بود.
بعدهرسه سوار پزو محمود شدیم و فرار کردیم.
از اون روز من همیشه از ظریف عکس میگیرم ولی بعدازیه مدت رفت با پسر احمدی نزاد.
احمدی نزاد هم تصمیم گرفت با من زندگی کنه.
عاشق هم شدیم و اون اونقدر شاد بود که تصمیم گرفت دوباره رییس جمهور بشه و بهم قول داد که هدیه عروسی برام یه دکل نفتی میخره
نوشته: