سلام من علی هستم از یه شهر کوچیک که نام نمیبرم.
این داستان ۱ سال پیشش اتفاق افتاد که ۱۵ ساله بودم و در او بلوغ.
اون روز خونه تنها بودم چون پدرم کارمند و مادرم معلم است؛خلاصه اقا ما تنها بودیم تو خونه اختیار کامل.
قبلا چند باری مداد و هم زن و خیار تو خودم فرو کرده بودم اما امروز میخواستم شدید تر عمل کنم.
رفتم سر یخچال و بزرگ ترین خیار رو که کلفتی سرش ۳ سانت و تهش ۷ سانت بود رو برداشتم؛لباسامو در اوردم و جلوی اینه تمام قد اتاقم نشستم و سر بزرگ خیارو حسابی چرب کردم و رو سوراخ کونمم یکم وازلین ردو و…
با یه فشار کردمش تو…قشنگ سرمای خیار رو میشد حس کرد.
از شدت لذت چند دقیقه لمس بودم…بعد سر خیارو گرفتم و تند تند تلمبه زدم.
بعد ۵ دقیقه دیگه هر ثانیه ۳ تا تلمبه میزدم و خیار ۱۶ سانتی رو تا ته میکردم تو میاوردم بیرون.
نمیدونم چرا دستم خسته نمیشد ولی از صدای شلپ شلپ خیار تو کونم لذت میبردم.
دوست صمیمیم رو تصور میکرم که افتاده روم و تلمبه میزنه تو کونم و ازم لب میگیره و با دست دیگ جغ میزدم.
یعنی دفعه ابم اومد و همش ریخت رو شکمم.
ابم رو با دستمال تمیز کردم و خیارو از کونم در اوردمو لباسامو پوشیدم.
یه پیام میزارم برای دوستم که اگه این داستانو خون بدونه بهش علاقه دارم.
دوستی که اتاقتو از برادرت جدا کردی و xbox one داری اگر میخوای با من گی داشته باشی دفعه بعد که منو دیدی ۳ بار بگو هندونه😁.
بقیش با من. داستان واقعی بود لطفا فحش ندید 😀

نوشته: hydra