با سلام به همه دوستان
این داستان که میخوام بنویسم کاملا واقعی هست و امیدوارم خوشتون بیاد و فحاشی نکنید بنظر من حتی اگه داستانی هم دروغ باشه نباید فحش داد چرا که اسم داستان با خودشه البته این ماجرا کلامی جز واقعیت نیست دوست دارم بعد از خودنش نظر بدید
من الان سی سالمه متاهل و لاغر اندام ولی لاغر خوش هیکل تقریبا بی بی فیس قد 176 وزنم 65
من همیشه از بچگی به گی علاقه داشتم از بچگی با پسر عموم که یک سال ازم کوچیکتر بود انگولک میکردیم تا سن 21 _22 سال رسیدیم و برا اولین بار یکبار سکس کامل رو تجربه کردیم دو طرفه بود اون از کون کرد منم لاپایی ولی خیلی اذیت شدم هر دو ناشی خلاصه گذشت تا 8 سال بعد یعنی همین چند روز پیش دیگه با کسی سکس نداشتم ولی توی شهوانی میپلکم گاهی و با چند نفری آشنا شدم توی این چند سال فکر سکس هیچوقت از ذهنم بیرون نرفت و گاهی خود ارضایی میکردم به یادش چون همیشه این حس گناه لعنتی باهام بود به خودم دیگه اجازه ندادم با کسی سکس کنم تا یه روز یکی پیام داد توی همین شهوانی هم استانیم بود شهرمون خیلی به هم نزدیکه نیم ساعت فاصله است.بعد کلی پیام بازی وقتی راضی شد عکس شو فرستاد یه دفعه شدیدا شوکه شدم چیزی رو که میدیدم برام غیر قابل باور بود دیدم عکس استاد دانشگامه حداشتم شاخ در میاوردم استادم مال اون شهرستان بود استاد یکی از دروس محاسباتی خفن که اسم درسشو نمیگم بود.البته چند سال پیش استادم بود یه آدم متاهل خوش تیپ و با شخصیت که حدودا 45 سال سنشه و وزن 90 کیلو خلاصه بعد کلی هر بهش گفتم میشناسمت و اونم خیلی عادی برخورد کرد و براش اهمیت زیادی نداشت دیگه چند ماهی گذشت و پیام رد بدل کردن و عکس کیر و کون بالاخره تونستم خودمو راضی کنم و تن به سکس بدم با خودم گفتم این همه سال تو کف این موضوعم و چه کسی بهتر از استادم که اینقدر با شخصیت بود خلاصه بعد کلی قرار گذاشتم من قرار شد ساعت 9 صبح برم اونجا پیشش خونه مجردی دوستش رو ردیف کرده بود شب قبلش منم با اسپری مو بر حسابی کل بدنمو شیو کردم و فردا صبح راس ساعت رفتم سر قرار استرس کل وجودمو فرا گرفته بود قبلشم یه گل کشیدم حسابی ازخودم بی خود شده بودم چند دقیقه ای منتظر شدم دیدم یه دفعه یکی در ماشینمو باز کرد دیدم خودشه بعد سلام و حال احوال حرکت کردیم پیاده شدیم تا خونه 5 دقیقه ای پیاده روی داشت تا اونجا هیچ حرفی نزدیم هوا هم حسابی سرد بود منم لرز تمام وجودمو گرفته بود وقتی رسیدیم خونه و رفتیم داخل دیدم یه خونه مجردی خیلی تروتمیز که یه کرسی قدیمی وسطش بود خونه هم عین یخچال بود گفت کرسی رو روشن میکنم بریم زیرش دو تامون رفتیم زیر کرسی ولی نه کنار هم رو به روی هم یکم حرف زدیم گفت بزار بیام کنارت اومدم یواش یواش شروع کرد لمس بدنم منم شهوتم رفته بود رو هزار دست مالیاش شدید تر شد گفت لباساتو درار منم اول پیرهنمو بعد شلوارمو درآوردم هنوز خوب بدنمو ندیده بود وقتی پتو رو زد کنار خیلی حال کرد دید اینجوری ترو تمیز کردم افتاد بجونم و مالیدنم که یواش یواش کرم زد و شروع کرد انگشت کردنم صدایدنفسم همه اتاق رو پر کرده بود بعدش خودشم لخت شد بهم گفت روی کنر بخواب پاهاتو بده تو شکمت منم این کار کردم دیدم باز شرپع کرد انگشت کردنم منم چند سال نداده بودم دومین باری بود که میخواستم بدم کیرش خیلی اندازش خوب بود اصلا بزرگ نبود وقتی سرشو گذاشت فکر کردم خیلی قرار درد بکشم وقتی فشار دادم یه لحظه درد کرد و نه خیلی زیاد باز یکم عقب جلو کرد گفت تا نصف رفته داخل خودمم باور نمیشد اینقدر راحت باشه اخه با پسر عموم جر خوردم خلاصه کمی نگه داشت گفت خودت بشین رو منم نشستم دیدم کیرش کوچیکه هی در می اومد از کون که دیدم همونطور بلندم کرد و گذاشتم رو کرسی به حالت داگی کیرشو کرد تو اصلا اذیت نبودم و اونم داشتم حسابی تلمبه میزد برم گردوند طاق باز پاهامو انداخت رو شونش و حسابی از کون کردم حدود یک ربعی این پروسه طول کشید که آبش اومد و خالی کرد تو کونم واقعا خیلی بهم حال داد این همه فاصله ولی یه سکس توپ با یه کیس مناسب بودولی دیگه میخوام س
سعی کنم اینکارو نکنم ولی میدونم که خیلی سخته جلوشو بگیرم چون واقعا دست خودم نیست و جزیی از فطرت انسانه
ممنون میشم نظر بدید
نوشته: رامین
داش یه کلام بگو جتده ای شماره بده خودن بکنمت فقط یه بیست و سه سانتی درد میکشی بعدش خوب میشه
شمارتو بده من
چند وقته مرد متاهل نگاییدم
خیلی تو کف مرد سن بالا هستم
خب بیا بمن بده رو روانت کار میکنم تا احساس گناه نکنی باید از روش خلسه استفاده کنی تا حس گناه از فکرت پاک بشه
با سلام
داستانت رو خوندم. به نظرم شما هم به زن علاقه داری هم به مرد و خیلی ها اینجورین و چیزنگران کننده ای هم نیست و کاریش نمیشه کرد. اگه همیشه با زن باشی فکر اینکه با مرد نیستی داغونت میکنه و برعکس. بنابراین بهتره که بطور متعادل با هردو باشی و اگه طرفت که تو داستان گفتی آدم قابل اعتمادی باشه میتونی باهاش ادامه بدی. اصلا نگران نباش و از زندگیت لذت ببر
من مشكلم با فاعلت بود
اخه ادمي كه تحصيل كرده اي چرا زندگي يه خانم رو خراب ميكني و اينكارو ميكني نميتونستي تحمل كني براي چي ازدواج كردي هيچ فكر نكردي اگه اون بفهمه چي سرش مياد؟