گی من و جواد پسر عمه ام

1399/10/07

اخر شب بود همه خوابیده بودن هیچ صدایی از کسی نمیومد سکوت محض، کف اتاقم یه پتو انداخته بودیم و با پسر عمم خوابیده بودیم داشت خوابم میبرد که اروم گفت احسان بیداری گفتم اره ،نزدیکم شد و از پشت خودشو چسبوند بهم و توو گوشم گفت میزاری کیرم و بزارم لای پات ،گفتم جواد ول کن ترو خدا کثیف کاری میکنی خوشم نمیاد ،سریع گفت نه بخدا این بار ابمو میریزم توو دستم گفتم اونسری هم همینو گفتی اما وقتی ابت میاد دست خودت نیست میریزی لای پام ،بی خیال شو
اینو گفتمو پتو رو کشیدم روی سرم و خوابیدم
اما دوباره جواد اومد زیر پتو و شروع کرد زبون ریختن ،منم که میدونستم ول کن نیست بهش گفتم میزارم کیرتو بزاری لای پام اما به جون ندا(خواهرم)اگه این بار بریزی ابتو دیگه خبری نیست گفت باشه حله
جواد پسر عمم هجده سالش بود و من سیزده سالم بود تقریبا یه سالی میشد که مخمو زده بود و تونسته بود با سماجت و زبون ریختن منو راضی کنه بزارم کیرشو بزار لای پام و باهام حال کنه،واسه من خیلی مهم نبود و اصلا عین خیالم نبود اما بعد چند بار واسم عادت شد و دلم میخواست که شبا که جواد میاد خونمون باهام حال کنه و کیرشو بزار لای پام اما از کثیف بازی بدم میومد و دلم نمی‌خواست زود راضی بشم دوس داشتم اول باهام ور بره و کلی التماس کنه بعد.اون شب هم بعد کلی داستان راضی شدم یه وری خوابیدم و شلوارکمو در اوردم کونمو کردم سمت جواد ،اونم کیرشو خیس کرد و گذاشت لای پام و با کمی اه و ناله و عقب جلو ابش اومد و همشو ریخت لای پام
با اعصاب خردی گفتم اه کثافت مگه نگفتم نریز ابتو گفت نشد بخدا صبر کن الان یه چی میارم پاکت میکنم ،بلند شد کورمال کورمال توو تاریکی شب از کشو دراورم یه لباس دراورد و لای پامو تمیز کرد لباس رو هم پرت کرد بالای کمد کلی بهش غر زدم گفتم کونم زخم شد این چی بود زبر بود اونم بی حال شده بودو بدون اعتنا به من گرفت خوابید

اتاق من با خواهرم ندا که پنج سال از من بزرگتر بود و همسن جواد بود مشترکه و سه تا کشو های بالایی دراور برای ندا بود و دوتا پایینی برای من ،یه روز اومدم دیدم ندا کل کشو هارو ریخته بیرون و داره دنباله چیزی میگرده گفتم چی شده چته گفت اون تاپ صورتیه منو ندیدی گفتم کودوم گفت همون که جلوش پولک داشت
تا گفت پولک ریدم به خودم و یاد اونشب افتادم که جواد از توو دراور یه لباس اورد منو پاک کرد
خودمو زدم به اون راه گفتم نه ندیدم
گذشت چند روز بعد اومد دوباره خونمون و شب دوباره التماس هاش شروع شد ،گفتم عمرا راه نداره دیگه خبری نیست
عوضی انقدر وزوز کرد دمه گوشم که دوباره راضی شدم دوباره رفت از بالای کمد تاپ خواهرمو ورداشت کونمو پاک کرد اما این بار ننداخته بود بالای کمد فرداش ندا با قیافه خشمگین اومد گفت چی مالیدی به تاپ من خاک توو سر گفتم چی چی شده لباسشو نشون داد که چندتا لکه سفید روش خشک شده بود گفتم نمیدونم گفت خاک بر سر جغیت کنن ادم با لباس ابجیش جغ میزنه منم که چیزی برای گفتن نداشتم فقط سکوت کردم
سه ماه بعد دیدم جواد موهاشو تراشیده اومده خونمون به بابام و مامانم گفت داره میره سربازی فردا صبح و فلان اینا بابام هم براش ارزوی موفقیت کرد ،منم توو دلم خوشحال بودم که الان دو سال از شرش خلاص میشم ،شب موند خونمون بهش گفتم بخاطر اینکه داری میری سربازی بیا خودم شلوارمو کشیدم پایین گفتم بکن که دهنت اسفالته از پشت بغلم کرد و کیرشو خیس کرد گذاشت لای پام و گفت جون ندا اگه ازت یه چیزی بخوام بهم میدی گفتم اولا اسم ندارو نیار با لباس ندا کونمو پاک کردی اونم فهمیده دهنمو گاییده ابروم پیشش رفته فکر کرده با لباسش جغ زدم .گفت بگو بخدا گفتم والله گفت یعنی ابم مالیده شده به لباس ندا به به چه سعادتی با اخم گفتم هوی کثافط حرف دهنتو بفهم گفت شوخی کردم بابا جدی نگیر،بهش گفتم حالا چی میخای ازم بعد گفت قسم بخور اول گفتم خب به جون ندا قسم ،گفت میزاری کیرمو بکنم توو سوراخت گفتم نه گفت تو قسم خوردی گفتم خوردم که خوردم از سوراخ نمیتونم بدم گفت چرا گفتم خیلی درد داره گفت نه بابا درد نداره گفتم دفعه اول یادته کردی توو سوراخم دهنم سرویس شد گفت بابا اون موقع بلد نبودیم اول باید چربش میکردیم بعد راحت میرفت داخل
خلاصش کنم جواد با سماجت زیاد با وازلینی که از کیفش دراورد سوراخمو چرب کرد و بعد انگشتشو یواش فرو کرد انقدر این کار رو کرد تا احساس کردم سوراخم باز شد بعد کیرشو چرب کرد و اروم و اهسته کیرشو گذاشت دمه سوراخم ،کیرش باریک و قلمی بود و تقریبا بعد از دوسه بار چرب کردن راحت وارد کونم شد کمی سوخت و کمی درد داشتم ازش خواستم دیگه فشار نده
بیست دقیقه ای میشد که داشت با کونم اروم ور میرفت و هیچ فشاری وارد نمیکرد تقریبا چهار پنجم کیرشو با مهارت وارد کونم کرده بودو من هم کمی درد رو تحمل میکردم و ازش خواستم زودتر تمومش کنه
کمی از پتو رو گرفت جلوی دهنم و ازم خواست گازش بگیرم که در صورت درد شدید داد نزنم این کار رو کردم ،دستم و بردم پشت و گذاشتم روی رون پاش تا فشار دادنش رو کنترل کنم
خیلی اروم کیرشو عقب جلو میکرد و نفس نفس میزد
برای اولین بار بود که داشتم لذت میبردم کیرم راست شده بودو جواد کیرمو با دستش لمس کرد وقتی متوجه شد راست کردم برام جق زد
توو گوشم گفت اگه ندا بفهمه اون اب کیر من بوده روو لباسش چکار میکنه گفتم هیچی منو میکشه جواد گفتش نه بابا مگه چیه روی خودش که نریختم روو لباسش ریختم،بعد این حرفش یه لحظه تصور کردم که جواد ابشو داره میریزه روی سینه های خواهرم یه جوریم شد و بهش گفتم اگه اینطور باشه که همونجا میکشتت ،ندا خیلی وسواسیه جواد همینطور که کیرشو عقب جلو میکرد گفت نه بابا دخترا و زنا اینجوری نیستن که اگه حشری باشن اب کیر رو هم میخورن گفتم عمرا هرکی اگه بخوره ندا نمیخوره ،اون به مامانم رفته مامانم هم وسواسیه جواد گفت یعنی تو فکر کردی مامانت تا حالا اب کیر داییمو نخورده گفتم نمیدونم بعیده گفت یعنی فکر میکنی ندا واسه دوس پسرش ساک نزده،با این حرفش دلم هرری ریخت پایین گفتم ندا که دوس پسر نداره جواب نداد و دستو خیس کردو کیرمو گرفت توو دستاش ،وای چقدر حالم خوب بود چه لحظه ای بود تمام بدنم مور مور شد سرعت جواد بیشتر شد هم تلمبه زدنش توو کونه چربم هم جق زدنش روو کیر داغم ،یه احساس عجیبی داشتم حس کردم یه حسی از تمام بدنم جمع شد و از کیرم خارج شد ،ابم اومد دلم میخواست جیغ بزنم که با ضربه محکم جواد و داغ شدن کونم فهمیدم که جواد هم ابش اومد
انقدر لذت برده بودم که برام مهم نبود ابشو ریخت توو کونم یا نه فقط دلم میخواست دوباره تجربش کنم بعد از کمی استراحت سوراخم دل دل میزد و این بار خودم جواد و بغل کردم و ازش خواستم منو بکنه
بعدا داستان دیدن سکس خواهرم رو هم تعریف میکنم

ادامه...

نوشته: احسام


👍 28
👎 5
52701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

783526
2020-12-27 00:20:33 +0330 +0330

امسال عید هیچی عمش اینا رو خونش راه نمیده!! 😁

2 ❤️

783555
2020-12-27 01:27:53 +0330 +0330

به من کون بده قربون صدقت هم میرم

0 ❤️

783570
2020-12-27 02:06:47 +0330 +0330

من وقتی 13 سالم بود هنوز فرق بین دختر و پسرو نمیدونسم… 😞
احسنت واقعا از بچه گی فعال بودی و موفق باشی تو دادن… 👌

0 ❤️

783729
2020-12-28 14:09:09 +0330 +0330

چون جواد کردتت لایک 😂😂😂😂

4 ❤️

784121
2020-12-30 23:19:20 +0330 +0330

خوب بود همین داستان من با پسردایی هس خخخ حال میده کردنش اونم از 13سالگی مخشو زدم الانم با همیم

1 ❤️

785427
2021-01-08 11:23:27 +0330 +0330

بابا میخواهی بدی،،،دیگه این همه اب و تاب نداره،،،بیا قرار بزار،،،حتما میکننت

0 ❤️

786209
2021-01-13 03:27:57 +0330 +0330

سلام من دقیقا الان 4 ماهه سایت نیومدم و بخاطر اینکه اولین داستانی بود که بعد از چهار ماه خوندم خارج از کنترل کیفیت
یه لایک تقدیمت میکنم نگی آجی افغانم بی معرفته برو مفارکت باشه

1 ❤️