سلام. من پویا هستم. 16 سالمه و کلاس دهم هستم 178 و اندازه کیرم 15 یا 16 سانتی متره.

داستان از پارسال شروع میشه که من کلاس نهم بودم.
یه همکلاسی داشتم که خیلی خوشگل بود اسمش هم هست سپهر .این آقا سپهر بغل دستی من بود.
زنگ کار و فناوری بود . معلم داشت رو تابلو یه چیز هایی و مینوشت منم خیلی خوب نمیتونستم تابلو رو ببینم به خاطر همین خودم رو به سپهر چسبودم.
ده دقیقه ای گذشت که سپهر دستش رو گذاشت رو رونام و میالید چیزی بهش نگفتم.
سه دقیقه رونم رو مالید و دستش رو گذاشت رو کیرم و شروع کرد مالیدن .به من نگاه کرد و آروم پرسید :راضی؟ منم با تکون دادن سرم رضایتم رو اعلام کردم.
نیم ساعت کیرم رو مالید خیلی احساس خوبی داشت.
دیگه نزدیک زنگ تفریح بود که دستش رو برداشت و در گوشم گفت: زنگ تفریح باید برام بخوری. بهش گفتم باشه‌. زنگ که خورد منو برد دستشویی(دوربین نداشت) دوتایی رفتیم تو یه دستشویی در رو بست و شلوارم رو با شرتم کشید پایین منم هیچی نمیگفتم. اون موقع کیرم ۱۵ سانتی متر بود. شلوار خودش هم کشید پایین وای خدا چه کید سفیدی داشت.
بهم گفت : یالا بخورش آروم گفتم نه که یه چک محکم زد تو گوشم و گفت بدو
منم دوست داشتم بخورم. خلاصه کردمش تو دهنم . مزش ترش بود.
براش ساک میزدم .سه دقیقه ساک زدم که گفت آبم داره میاد باید همش رو بخوری.
آبش ریخت تو دهنم خورم . خیلی خشمزه بود منی سپهر جوووووووون

شلوارش رو پوشید منم پوشیدم و اومدیم بیرون.
زنگ بعدش ورزش داشتیم.
گفت زنگ بعدی وقتی نیم ساعت از زنگ گذشت بهت علامت می دم میریم تو کلاس نیای من می دونم باتو .
زنگ ورزش من رفتم بسکتبال اون هم والیبال .
نیم ساعت بعد رفت به طرف کلاس منم دنبالش
وقتی رفتیم تو کلاس در رو قفل کرد. چون نماینده هم بود کلید در رو داشت‌.
رومیزی رو از میز معلم برداشت و روی زمین انداخت و گفت :در بیار دیگه
منم گفتم چشم. در آوردم اونم همینطور .
نشت رو میز کیرش شق بود . گفت بخور منم شروع کردم ساک زدن می خوردم و در حینش می مالوندم برای عشقم
آبش اومد منم تا قطره آخرش رو خوردم . بعد گفت نوبت منه نشستم رو میز شروع کرد خورن خیلی حس خوبی داشتم عالی بود آبم رو خالی کرد تو دهنش و خورد
گفت به کون بخواب میخوام بُکُنمت. قبول کردم خوابیدم . تف به کونم زد و شروع کرد راحت رفت داخل . شروع کرد تلمبه زدن. چه کیفی می داد عالی بود . گفت آبم رو بریزم کجا گفتم تو کونم خالی کرد بعدم دوباره براش با تف مالوندم تا آبش اومد بعدم پوشیدیم و اومدیم بیرون.
پایان
فردای اون روز هم اتفاقاتی افتاد که در آینده خواهم گفت.

نوشته: پویت