یعنی خیانت میکنه؟ (۲ و پایانی)

1395/11/02

…قست قبل

تمام این فکرا تو سرم بود
ساعت تقریبا ۱۰ شده بود و تو این ۲ ساعت چیز خاصی نشده بود
ارزو:اقا سهیل،مهرداد که خوابیده با اجازتون منم میرم بخوابم
سهیل:اتفاقا منم خستم فکر‌ خوبیه میرم یه دو‌ش بگیرم میام میخوابم
سهیل رفت دوش‌ بگیره ارزو هم داشت یکم خونه رو مرتب میکرد صدای جمع کردن ظرف ها رو میشنیدم
ارزو اومد تو اتاق دامن کوتاهش که تقریبا یکم پایین تر از زانو بود رو دراورد و یه شلوار پوشید رفت دستشویی ارایششو بشوره وقتی برگشت سهیل از حموم اومده بود رو مبل نشسته بود انگار
ارزو اومد تو اتاق
مهردااد.مهرداد جان
اما من صدایی در نیاوردم
مهرداد جان پاشو بریم رو تخت خودمون، پاشو عزیزم پاشو دیگه
سهیل:بیادرش نکن شما رو این یکی تخت بخواب من میرم رو مبل میخوابم
ارزو:ببخشیدا اقا سهیل معذرت میخوام.ممنون
سهیل رفت تو حال ارزو هم رفت تو تخت ۲ نفره دراز کشید
ساعت تقریبا از ۱ گذشته بود یا شاید واسه من انقدر طول میکشید
پس چرا نمیاد؟
شاید من دارم اشتباه میکنم شاید با سرنگ یه چیزی تو ابمیوه خودش ریخته؟
صدای پای سهیل رو شنیدم … صدای نفساش داشت منو کر میکرد خیلی بلند و تند تند نفس میکشد معلوم بود خیلی‌هیجان داره
چشمام به تاریکی عادت کرده بود و قشنگ میتونستم ببینمش مخصوصا با نور‌کمی‌ که چراغ‌خواب رو بدن ارزو انداخته بود و معلوم بود رو پهلو خوابیده
سهیل فقط یه شلوارک پاش بود و بالا تنش لخت بود رفت رو تخت ارزو
کنارش(پشتش) دراز کشید
دستشو کرد تو موهای ارزو اروم لپشو بوسید خواستم بلند شم که یادم اومد من منتظر‌عکس‌العمل‌ ارزو هستم باید صبر‌کنم
داشت با موهاش‌بازی‌میکرد اروم گردن کشیده و سبزه ارزو رو بوسید صدای نفساش بلند تر شد و هیجان بیشتری‌داشت و هی اروم بوس‌ های ریز‌میکرد
تخت ها به صورت ال چیده شده بود و پاهاشون با فاصله یک متر‌جلوی صورت من بود
دست سهیل رو دیدم که میکشه روی‌ رون پای‌ ارزو
ارزو:ممممم نکن مهرداد خوابم میاد
ولی سهیل‌همچنان ادامه میداد سینه های ارزو رو گرفته بود تو دستش و فشار‌میداد
ارزو: مهرداد میشه دست برداری‌که برگشت و سهیل‌رو دید وای شما اینجا چی‌کار‌میکنی داری چی‌ کار‌میکنی
ارزو با صدای خیلی اروم حرف میزد طوری که من بیدار نشم صدایی شبیه نجوا یکم بلندتر
برو بیرون مهرداد بیدار میشه
اما سهیل عادی حرف میزد کاملا عادی انگار نه انگار که من اونجام
یه چیز تو ابمیوش ریختم تا صبح توپ در کنن بیدار نمیشه عشقم
ارزو رو بغل کرد از پشت سینه هاشو میمیالید
ارزو:نه نکن اخ نکن تورو خدا هنوز صداش نجوا گونست
بیدار میشه لعنتی نکن
سهیل:خب بیدار شه مثل بچه گیاش بازم میکنمش و دستشو کرد تو شرت ارزو و کسشو میمالید با دست چپش که تو شلوار ارزو بود کسشو میمالید با دست راستشم که از زیر‌گردن ارزو رد کرده بود و ارزو رو باهاش نگه داشته بود داشت سینه زنمو میمالید
اعصابم بهم ریخت میخواستم بهش حمله کنم اما‌انگار چسبیده بودم به تخت کیرم به بزرگترین حد ممکن رسیده بود واستادم ببینم ارزو عکس العملش چیه
من کامل‌میشناسمش یکم شهوت تو صداش دویده
ایییی ولم کن با ناله میگفت ولم کن و سهیل هم داشت میخورد گردن و بالای سینه هاشو اه تو رو خدا نه بسه
سهیل:امشب میخوام بهت بگم کردن یعنی چی
ارزو: میشه ب
نمیدومم چی میخواست بگه اخه معلوم بود سهیل داره ازش لب میگیره حرفش نصفه موند
تو همون حالت چرخوندش رو پشت خودش رفت روش دراز‌کشید و همچنان صدای لب‌گرفتنش میومد
ارزو همچنان داشت هلش میداد سهیل‌هم از‌رو شلوار‌ کیرشو میمالید به کس‌ارزو
سهیل:اها لب بده جوووون چه لبای نرمی ارزو دیگه حرف نمیزد
صدای نفساش کل اتاقو برداشته بود معلوم بود تو لب دادن داره همراهی میکنه
ارزو:مهرداد بیدار نشه مطمئنی قرصه اثر کرده ابروم میره ها
سهیل:اوووف چقدر حرف میزنی بکن این لباسای لعنتیو
سهیل نشست رو ارزو کمک کرد تیشرتشو در بیاره اووووووووف چه سینه هایی با صورت رفت رو سینه هاش
سهیل سریع شلوارک و شورتشو در اورد و با دو دست شلوار‌ارزو رو هم کشید پایین حالا‌نوبت شرتش‌بود
ارزو: چی کار میکنی من بهت نمیدما چرا لخت شدی ولی صداش کاملا حشری بود داشت حرف مفت میزد
سهیل: ببین من مستم باید ابم بیاد و شرت ارزو رو در اورد
دوباره خوابید رو ارزو و دستاشو دیدم که سینه هاشو گرفته و داره لب‌میگیره
ارزو:باشه میخورمش‌ تا ابت بیاد فقط‌تو رو خدا کاری‌نکن من تا حالا جز‌مهرداد با کسی‌نبودم
سهیل:باشه عشقم پس 69 بشیم منم میخوام کس‌نازتو بخورم
ارزو چرخید سرش‌ به سمت من بود کیر سهیلو گرفت دستش اروم داشت میخورد که کم کم مثل همیشه کلفت شد من داشتم کیر سهیلو میدیدم انگار از قدیم بزرگتر‌شده بود
ارزو کیر‌ منو هیچ وقت نخورده بود سهیل جون جون میکرد ارزو داشت ساک میزد وای چه کلفته دوسش دارم
سهیل:جوووووووون معلومه بلد نیستیاااا لبات داره ابمو میاره بسه
سهیل ارزو رو کشید رو خودش بعد سریع چرخید و خوابید رو ارزو
دست ارزو رو دیدم که میکشید رو پشت سهیل عجب بدن پهنی داره این بیشرف
ارزو بغلش کرد کشیدش تو بغلش یه اه کشید نفساش تند تر شده بود
و سهیل‌کیرش‌و میمالید رو کس ارزو و هی میپرسید بکنم توش بکنم توش اما ارزو سکوت کرده بود باز‌پرسید بکنم توش
ارزو: اخ بکن توش
وای یاد کیر سهیل افتادم ارزو چطوری میخواد توش جا بده اون کیرو که با صدای ناله ی بلند ارزو به خودم اومدم
اییییییییییی نفسای بریده بریده
این چیه ایییییییییییییی
واستا یه لحظه
سهیل یه پوزخندی زد مگه تا حالا کس نددی جوجو
بعدش اروم عقب جلو کرد
صدای ارزو هنوز در نیومده بود
صدای رفتن کیر تو کس کل اتاقو پر‌کرده بود عجب صدای لذت بخشی بود از صداش معلوم بود داره اروم عقب جلو میکنه تا ارزو عادت کنه
وای سهیل عاشق کیرتم جووون ای اروم بکن ای ای
نه اروم دوس ندارم محکم بکن جرم بده تورو خدا ای
کلا دیونه شده بود هم داشت درد میکشید هم محکم میخواست یه بار‌میگفت اروم یه بار‌میگفت محکم
من میدونستم کمر سهیل چقدر سفته مخصوصا وقتایی که مشروب میخورد یه سری این بلا سر خودم اومده بود
اما من همیشه ۴ یا ۵ دقیقه ای ابم میاد
ارزو:ابت نیادا ابت نیادا اینا رو با ااتماس و ناله میگفت
کارت دارم جنده خانوم حالا حالا ها نمیاد چرخید ارزو اومد روش و داشت اروم مینشست رو کیرش ک سهیل یه دفعه کشیدش روش و کل اون کیر‌گنده رو کرد توش
بازم صدای نفس ارزو رفت و فقط شالاپ شالاپ تلمبه های سهیل بود که میومد یه چند دقیقه همونجوری کرد
که صدای نفسای‌ سهیل‌بلند تر شده بود و اه اه میکرد ارزو رو سریع خوابوند رو پشت خودش چرخید روش و با یه صدای نعره مانند همه ی ابشو تو کس‌ارزو خالی‌کرد
بعدش رفت جلو کیرشو گذاشت تو دهن ارزو و میگفت بخور‌ بقیه ابمو
ارزو هم داشت کامل‌ کیر‌سهیل و میخورد‌
سهیل:خایه هامم لیس بزن اوف ارزوی وسواسی من چی کارا داره میکنه بعد چند ثانیه سهیل رفت دستشویی و ارزو ولو شد رو تخت سهیل که اومد ارزو گفت اخ داغون شدم عالی بود حالا برو اونور بخواب مهرداد نصفه شب بیدار نشه ببینتمون
سهیل:بخوابم تازه کارم باهات شروع شده
خب طبیعتا ارزو میگه واسه امشب دیگه بسه همون جمله ی معروفی که وقتی من میخوام واسه دومین بار بکنم بهم میگه
ارزو:جوووون میخوام
دوباره شروع کردن صدای ناله هاشون باز‌بلند شده بود که نمیدونم دقیقا کی خوابم برد
صرفا یک داستان خیالی بود و واقعیت نداشت امیدوارم ابتون اومده باشه

نوشته: Samerkhan


👍 6
👎 7
25410 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

575384
2017-01-21 21:20:06 +0330 +0330

عالی بود، دوست دارم زنمو امتحان کنم تو ی همچین شرایطی، واقعا منم مثل مهرداد راست کردمو پیش ابم اومده بود، خیلی جذاب بود خودمو جای مهرداد گذاشتم

0 ❤️

575385
2017-01-21 21:20:59 +0330 +0330

خب که چی صرفا داستان خیالی بود؟ميخوای بگي بی غیرت نیستی؟ خیلیم بیغیرتی

2 ❤️

575387
2017-01-21 21:26:26 +0330 +0330
NA

مرسی دانیال جان از نظرت امیدوارم لذت برده باشی

0 ❤️

575397
2017-01-21 21:58:10 +0330 +0330

عالی بود دمت گرم بخدا منم یبار خودمو زدم مستی و خانمم و دوستم تنها شدن و دوستم ترتیب زنمو داد

1 ❤️

575405
2017-01-21 22:26:46 +0330 +0330

کاش داستانتو به این زودی تمام نمیکردی

0 ❤️

575435
2017-01-22 06:38:25 +0330 +0330

کیر تو مغز چغیت

0 ❤️

575468
2017-01-22 12:54:51 +0330 +0330

بعله که خیانت میکنه آقا اصلا طوری خیانت میکنه که کونت بسوزه تا انتهای رودت و زبان کوچک وانتهای دهنت بسوزه

1 ❤️

575516
2017-01-22 20:38:32 +0330 +0330

تقریباً همه کردهایی که زنشون رو کردم،دوست داشتن زنشون رو بکنم، دوست داشتن زنشون رو میگردند، با دوست داشتند زنشون کرده بشه لذت کون دادن رو تجربه کردند و این احساس در این نیمه مردها مشترکه و نمیشه کسی رو به خاطر این میل سرزنش کرد. ✋

0 ❤️

575517
2017-01-22 20:40:36 +0330 +0330

تقریباً همه مردهایی که زنشون رو کردم،دوست داشتن زنشون رو بکنم، دوست داشتن زنشون رو میگردند، با دوست داشتند زنشون کرده بشه لذت کون دادن رو تجربه کردند و این احساس در این نیمه مردها مشترکه و نمیشه کسی رو به خاطر این میل سرزنش کرد. ✋

0 ❤️

575631
2017-01-23 14:27:58 +0330 +0330
K.K

میشه اینقدر درباره خیانت ننویسید؟

0 ❤️

575781
2017-01-24 12:30:16 +0330 +0330

khub budesh. dus dshtam

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها