یه چیز باحال

1394/02/24

وارد خونه شدیم تازه خریده بودیمش هنوز خییییییلی کار داشت ولی جفتمون خیلی خوشحال بودیم چون میتونستیم زودتر عروسی بگیریم به سعید گفتم بره بیرون وسایل مورد نیازو بگیره منم شالو مانتومو درو وردمو انداختم رو اوپن یکم دور خودم چرخیدم و رفتم تی و سطل اوردم گفتم برم لباسامو عوض کنم بهتره لباسمو رو وردم رفتم ساکمو برداشتم که سعید اومد تو وقتی نگام کرد بهش گفتم چشتو درویش کن خندش گرفت گفتم برو گمشو ک بلندتر خندید دیدم نه اینجوری نمیشه دستمو زدم ب پهلوم گفتم نمیری نه گفتم نوچ همینجورم نیگام میکرد دنبالش افتادم تا بزنمش من بدو اون بدو بیششرف اومد کنارمو بند سوتینمو باز کردو برش داشتو همین جور رو هوا میچرخوندو میخندید پیش خودم گفتم این امروز کرمش گرفته نمیزاره من کار کنم سوتینمو گذاشت رو چشماشو سوت میزد میخواست حرصمو در بیاره منم دویدم سمت کخ سوتینمو ازش بگیرم ک سری از چشماش برش داشتو من بغلش گرفت یکم وول خوردم تا ولم کنه ولی منو سفت تر گرفتو چسبوند ب سینش اغوششو خییییلی دوس داشتم چون بهم ارامش میداد عاشقش بودم سرمو اوردم بالا بهش نگاه کردمو پریدم بغلشو پامو دوره کمرش حلقه کردم وقتی ک نیگام میکرد دلم براش ضعف میرفت لباشو بوس کردمو اونم لبامو بوس کرد بوسه هامون دولانی شدو منم کم کم داشتم داغ میشدم ک چشمم افتاد ب کیسه ای از وقتی اومد تو دستش بود وقتی دیدمش پریدمو کیسه رو از دستش کشیدم گفتم اخ جون کاکایو بدبخت هم شک زده شده بود هم کنف ولی وقتی دید چی دیدم خندش گرفت اخه من خیییییلی کاکائو دوس میدارم درشو باز کردمو شرو کردم ب خوردن سعید هی اذیتم میکرد میخواست کاکائومو بخوره منم بهش نمیدادم اونم بهم میگفت برو خودتو تو اینه نیگا کن.شدی عین بچه ها دور لبو لوچت کاکائوییه منم زبونمو براش در اوردم که کاکائومو کشید که ریخت رو قفسه سینم دلم میخواست کلشو بکنم یه چش غره بهش رفتم از بغلش اومدم پایین گفت برو بشور بدنتو گفتم نمیخوام شرو کردم کاکاؤ هارو با انگشتم خوردم بروبر منو نیگا میکردم گفتم چیه گفت هیچی اومد جلو صورتمو تو دستش گرفتو شرو کرد لبامو خوردن من خشکم زده بود ولی اون با ولع میخورد با زبونش صورتمو لیس میزد تا حالا این جوری داغ نشده بود یه حسه خوبی داشت شروع کرد گردنمو خوردن من اصلا تو حال دیگه ای بودم منو بلند کردو نشوند رو اوپن شرو کرد قفسه سینمو لیس زدن منم دیگه اه اوهم درومده بود چون خونم خالی بود صدا میپیچید منم دستامو تو موهاش میکردمو اسمشو صدا میزدم صورتشو اوردم بالا چشماش خماره خمار بود لباشو بوس میکردم شرو کردم لبشو خوردن اونم همراهیم میکرد دکمه لباساشو وا کرد لباسو پرت کرد رو زمین بدنم داشت اتیش میگرفت ولی دستام یخ بود ضربانه قلبمم ک هیچی با سعید معاشقه زیاد داشتم ولی تاحالا سکس کامل نکرده بودم همین جور ک داشتیم لب میگرفتیم دستش رو سینم بودو میمالیدش وقتی میگفتم سعییید میگفت جونم اونم ب نفس نفس افتاده بود یه ملحفه داشتیم پهن کرد رو زمین شلوارشو درو ورد ترسو از چشمام خوند اومد کنارمو دستمو گرفتو بوسید حالشو میفهمیدم بالاخره اونم مرده نیاز داره ولی منم الان امادگی نداشتم ولی میتونستم ارضاش کنم اومد روشو شرو کردم از پیشونیش بوسیدم تا پایین وقتی ب شورتش رسیدم شورتشو کشیدم پایین هنوز خیلی سفت نشده بود وقتی گرفتم دستم چون دستام یخ بود یه اهی کشید شرو کردم ب خوردنش اونم خیلی اروم اه میکشید که منو بیشتر داغ میکرد با زبونم لیسش میزدمو سرشو براش مک میزد ناله هاش بلند تر شده بود اسممو صدا میزد میگفت تند تر اخخخ دیوونه میشدم اه و ناله بیشتر شد گفت که میخواد ارضا شه میگفت تند بمالش منم همین کارو کردم تا اینکه ارضا شدو ریخت رو ملحفه هنوز صداش صداش تو گوشمه چون خونه خالی بود صداش اکو میشد برام اومدم کنارش خوابیدم سرمو گذاشتم رو سینش ک دیدم دو باره چشماش شیطون شد پاشد نشست شلوارمو درو ورد شرتمم همین طور پامو جم کردم یکم ترسیده بودم ولی هنوز از نگاهش نمیشد چیزی فهمید دیدم برگشت پشت سرش ی چیزیو برداشت و اون چیزی نبود جز کاکایو هنوز مونده بودم ک میخواد چیکار کنه یه دفه دوزاریم افتاد پامو از هم وا کردو کاکائو رو مالید روش شرو کرد ب لیس زدن واقعا داشتم از حال میرفتم بلند ناله میکردمو اسمشو صدا میزدم اونم تند تر میخورد دستمو رو موهاش بودو چنگ میزدمو ب خودم فشارش میدادم که بدنم شرو کرد لرزیدن نمیدونید چ حسی داشت این بهترین معاشقه ای بود ک با سعید داشتم کنار هم خوابیدمو تو گوشم گفت خییییلی دوست دارم ولی دفه بعد که زود انگشتمو گذاشتم رو لبشو گفتم با شیرینی خامه ای امتحان میکنیم ک خندیدو گفت ای عوض سفت ب خودش فشار داد.تمام ببخشید طولانی شد.

نوشته: صدف


👍 0
👎 0
71764 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

462215
2015-05-14 16:37:16 +0430 +0430
NA

بسیار تخماتیک و زاده ی ذهن مجلوق

0 ❤️

462216
2015-05-14 16:42:38 +0430 +0430
NA

خوب بود، حلال و شیرین و دلچسب ، آرزو میکنم تا آخر عمرتون همدل و همسرای شاد و هاتی باشید واسه همدیگه، مرسی.

0 ❤️

462217
2015-05-14 17:01:13 +0430 +0430

کیرم گفت داستان از جنس خودم بود و تکراری هم بود…
تا اونجایی خونده شد ک سوتین رو جلو چشاش گذاشت سوت میزد ک…

0 ❤️

462218
2015-05-14 20:04:25 +0430 +0430
NA

چه مییییکنه این جلق!!!
عادل جلقوسی پور

0 ❤️

462219
2015-05-14 20:15:41 +0430 +0430

خانوم حنا کجاس نگرانش شدم نیومده بگه چرت بود

0 ❤️

462220
2015-05-14 21:26:55 +0430 +0430
NA

چه لوس بازیای بی مزه ای،سوتینمو برداشت من بدو اون بدو گذاشت رو چشماش سوت میزد کاکائو زیاد دوس میدارم، نمیذاشتم کاکائو بخوره،نخوندم بقیشو،جمعش کن این لوس بازیاتو دهاتی.تو شهر میگن شکلات نه کاکائو biggrin

0 ❤️

462221
2015-05-15 02:18:55 +0430 +0430
NA

یه چیز با حال:
کیرم دهنت

1 ❤️

462222
2015-05-15 05:31:39 +0430 +0430

عالی بود صدف جان منکه کلی لذت بردم clapping
حوشبخت بشید عزیزم
وااااااایی عاشق لوس بازیم blum3

3 ❤️

462223
2015-05-15 19:38:27 +0430 +0430
NA

Bohrane bi shohari ch mikone ba in dokhtar khanomaaaaa dash1

0 ❤️

462224
2015-05-16 09:41:13 +0430 +0430
NA

alyyyyyyyyyyyyyyyyyyy booooooooooooooooood

0 ❤️