یک

1397/05/01

این داروهارو مصرف می کنین هر وقت تموم شد دوباره تشریف بیارین،خداحافظ
سرمو گذاشتم رو میز و چشامو بستم،سرم داشت می ترکید،به خاطر خستگی از‌ فشار کار،کاری که از بچگی عاشقش بودم،وقتی ازم می پرسیدن چیکاره می خوای بشی؟داد میزدم دکتر،هی یادش به خیر چقدر دوران خوبی بود،پاشدم یه آب به صورتم زدمو رفتم بیرون به منشیم گفتم دیگه مریض قبول نمی کنم،البته مریضی نبود تا قبول کنم،ساعت نزدیک ۱۱بود،تو خواب و بیداری بودم که با صدای منشیم چشام باز شد
کیان…کیان…با تو ام بیدار شو،مریض داری
-مگه نگفتم کسی رو قبول نمی کنم؟
اینو با داد گفتم،از اتاق رفت بیرون و گفت بفرمایین داخل،یه مادر و دختر اومدن تو،دختره رنگش پریده بود،به زور راه می رفت،گفتم خدا بد نده مادر جان چی شده؟ سرشو بلند نکرد،گفتم ببخشید که داد زدم،بفرمایین بشینین،خب بفرمایین دخترتون چش شده؟
-از‌ صبح معدش درد می کنه،رنگش پریده،میگه کمر درد هم دارم
بهش گفتم بفرما اینجا بشین خانوم کوچولو
مثل اینکه زیاد خوشش نیومد،آستینتو بزن بالا
فشارش پایین بود،بهش گفتم دکمه های بالای مانتوتو باز کن،گوشی رو گذاشتم رو قلبش دستم خورد به سینه های تازه جوونه زدش،داشت لباشو گاز می گرفت،سرش پایین بود
شما برو رو اون تخت دراز بکش لباساتو در بیار الان میام،مانتوشو کند وقتی بلند شد که بره تازه بهش توجه کردم،یه دختر خوشتیپ و خوش استیل،به سنش نمی خورد همچین باسنی داشته باشه،مادر جان شما این داروهارو از داروخانه بگیر تا من یه سرم به دخترتون بزنم
-چشم پسرم خدا از بزرگی کمت نکنه
-این چه حرفیه مادر جان،وظیفمه،بفرمایین
رفت‌ و منم پشت سرش رفتم که به نهال بگم بره،اما هرچی گشتم نبود،باز این منشی واسه خودش رفت،ایندفه حالشو جا میارم
تازه یادم افتاد یکی رو تخت منتظرمه،آخ آخ ببخشید خانومه … تو که هنوز لباس تنته،چرا نکندیش؟
اخماش رفت تو هم
-با من قهری؟
سرشو به نشونه ی بله تکون داد
گفتم خب ببخشید خانوم خانوما
دیدم یه لبخند قشنگ‌اومد رو لبای قرمزش
هالا لباساتو میکنی وروجک؟ برگرد خودم میکنم
برگشت رو شکمش خوابید،وای چه باسن خوش فرمو بزرگی،
ساق(ساپورت)ی که پوشیده بود خیلی تنگ بود و کونشو بدجوری نشون میداد
تیشرتشو یکم دادم بالا،یه دستمو گذاشتم لای پاش و آروم تکون میدادم،دیدم هیچ عکس العملی نداره،بهش گفتم اشکال نداره ک دستم اینوراست؟ هیچی نگفت
پاهاشو بهم چسبوندم،عاشق این صحنم،کون تو این حالت خیلی قشنگ،سرمو نزدیک کونش بردم دقیقا وسط پاش که یه سوراخ کوچیک درست میشه،ممممممم چه بوی خوبی میداد،بازم می خواستم سرمو نزدیک کنم که دیدم داره تکون می خوره،بیخیال شدم،ناگهان یه فکر خوب به ذهنم رسید،رفتم یه شیاف آوردم،گفتم لباستو بکن،قیافش خیلی ناراحت بود،با ترس و لرز اینکارو میکرد،کمکش کردم،وای خدای من چقدر خوشگله،شرتشو خودم کندم،بهش گفتم بازش می کنی عزیزم؟ بازم ناراحت شد،اما دستشو‌گذاشت دو طرفشو با زحمت باز کرد،انگشتمو کردم تو دهنمو بدون اینکه چیزی بهش بگم کردم تو کونش،یهو یه جیغ نسبتا بلند کشید،کیرم دقیقا جلوی صورتش بود،میدید که داره بزرگ میشه،از چشای خوشگلش داشت اشک میومد،خم شدمو آروم بوسش کردم،چیزی نیست فداتشم،الان خوب میشی،شیاف رو آروم کردم تو کونش،یکم سوراخشو مالیدمو گفتم بزار بوسش کنم،یهو چشاش گشاد شدو گفت چی؟ نمیخواد،زود لباسشو پوشید و رفت رو صندلی،گفتم اسمتو نگفتی خانوم؟
-نیوشا،خانومم نیستم،۱۸سالمه و دخترم هنوز
زدم زیره خنده
-ماشالا،تو این همه زبون داشتی ما نمیدونستیم؟ چی می خونی؟
-بله با اجازتون،تجربی،امسال کنکور دارم،دلم میخواد دکتر شم اما درسم خوب نیست،یعنی استعداد و هوشم خوبه اما چجوری بگم…ممممم تنبلم،درس نمی خونم
-خب تو هم مثل منی،از هم گسستگی سلولهای تهتانی داری
-مریضیه؟ میشه درمانش کرد؟
دیگه داشتم میمردم از خنده
-نه عزیزم این عامیانش میشه تنبلی،جنابعالی تنبلیتون میگیره درس بخونین
-آهان یعنی گشادم؟
-نه،اونجوری که من دیدم خیلی هم تنگی
اخماش رفت تو هم،پشت کارتم شماره ی شخصیمو نوشتم بهش دادم
-هر مشکلی تو درس داشتی بیا پیشه خودم
گرفت و گذاشت تو جیبش،مادرش اومد،از اینکه دخترش سر حال بود خیلی خوشحال بود
-دیر کردین مادر جان
-خیلی شلوغ بود پسرم،خب این دختر ما چش بود؟
-ماشالا از منم سالمترن،هیچی نیست،فقط از هم گسستگی سلولای تهتانی داشتن که اونم بر طرف شد
-خدا ازت راضی باشه پسرم
چشای نیوشا داشت از حدقه در میومد
-این نیوشا خانوم ما خیلی پزشکی دوس داره،حیف دختر به این خوبی و باهوشی قبول نشه،من حاظرم درساشو باهاش کار کنم،ایشالا قبول میشه،خانوم هم لیسانسه ریاضی دارن،میتونه باهاش کار کنه،خوشحال میشیم نیوشا پیشمون بیاد
-مرسی پسرم،حتما مزاحم میشیم،خداحافظ
-خداحافظ
وسایلارو جمع کردمو رفتم خونه،نهال داشت تلویزیون نگاه می کرد
-کی به تو اجازه داد بیای خونه؟
-خب خسته بودم
-من خسته نیستم؟ شام چی داریم؟
-من زنت نیستم که داری ا

ینجوری حرف میزنیا
-من هیچوقت همچین غلطی نمی کنم،تو یکی رو هم امشب آدم می کنم
-حالا ببینیم چیکارمی کنی
نهال عاشق سکس خشن بود،می دونست اگه عصبی بشم بدجوری می کنمش،اومدم سمتش و برشگردوندم،کیرمو میمالیدم به کونش،گردنشو گاز گرفتم،یه آخ بلند گفت که بدجوری حشریم کرد،بردمش تو اتاق،بازم از پشت چسبیدم بهش،شلوارشو کندم،شرتشو با دندوون در آوردم،کونش نصف کون نیوشا نمی شد،سرمو بردم لای کونشو سوراخشو لیس زدم،پاهاشو یکم باز کرد،زبونمو گذاشتم رو کسش،نهال بدجور آآآه ه ه می کشید،لبه های کسشو گاز گرفتم
ااااااخخخخخخ
پرتش کردم رو تخت،روسینش نشستمو زیپ شلوارمو باز کردم،کیرمو گرفت و سرشو کرد تو دهنش،منم همه ی کیرمو با یه فشار کردم تو دهنش،سرشو فشار میدام به خودم که نیاره بیرون،ٱق میزد،آب دهنش با فشار از کناره کیرم زد بیرون،دیگه داشت کبود می شد،مو هاشو گرفتمو کیرمو کشیدم بیرون،تند تند نفس می کشید
حالا فهمیدی رییس کیه؟
-آره تو رو خدا دیگه نکن
دراز کشیدم،بدو بیا بشین روش جنده،آهان زود
-چشم چشم
کیرمو‌گرفت دستشو با سوراخش میزون کرد،آروم نشست روش،کم کم سرعتش زیاد شد،نهال آخ و اووخش کل اتاقو پر کرده بود،من اصلا ارضا نمی شدم،دلم می خواست وقتی رو کیرم بالا پایین میره صدای کونش که می خوره به پام بیاد اما نهال کون نداشت،گفتم کون می خوام
بلند شد و رفت دیلدو رو برداشت،یکم کرد تو کونش که باز شه،کیرمو آروم کرد تو کونش،یه آآآخخخ بلند کشید و شروع کرد قر دادن رو کیرم،خم شده بود و داشت سینه هامو میخورد،اما من اصلا تو اتاق نبودم،جسمم بود اما فکرم پیشه نیوشا بود،باید میکردمش،هر جور که شده،چشامو باز کردم دیدم صبح شده،نهال همونجوری افتاده روم،
-نهال…نهال،بیدارشو،صبح،بلند شو حاظر شو بریم مطب
-نه کیان،می خوام تو بغل عشقم بخوابم
اینو با صدای خواب آلودش گفت که دل هر مردی و میبرد،نهال خیلی وقته که باهام تو این خونه زندگی می کرد،خیلی همدیگرو دوس داشتیم،نهال بی نهایت مهربون بود،خیلی وقتا ازم می پرسید چرا باهام ازدواج نمی کنی؟ منم می گفتم چون‌نمی تونم بهت پایبند باشم،اون همیشه خواسته هامو بر آورده میکرد،بعضی وقتا که از سکس باهاش خسته می شدم دوستاش رو هم میاورد که ۳تایی ۴تایی یا بعضی اوقات هم ۵تایی سکس کنیم،با اینکه میدونستم ناراحت از این کار اما خودشو خوشحال جلوه میداد،بهم گفت وقتی خوشحال باشی انگار دنیارو بهم دادن
لپشو بووس کردمو سفت تو بغلم فشارش دادم،یه لبخند قشنگ زد و گفت عاشقتم کیانم،ببخشید کیان جون،چشامو بستمو دوباره خوابیدم
وقتی بیدار شدم دیدم نهال دراز کشیده پیشم و داره گوشمو لیس می زنه
مگه من شیرم پیشی خانوم؟
-اوهوم اوهوم،یه شیره خوشمزه
-نوشه جونت،این آقا شیره کیر هم داره هاا،اونو نمی خوای؟
یهو برگشتو سرشو برد نزدیک کیرم،اینو میگی؟
-آره خودشه
یه لیس زد و گفت به به چقد خوشمزست اوووووومممم
نهال عاشق ساک زدن بود،منم پاشو بلند کردمو گذاشتم اون طرف سرم کس و کونش دقیقا جلوی دهنم بود،یه لیس محکم از رو کوسش تا سوراخ کونش زدم
آرومتر آقا شیره،یهو دیدی آب پاشی کردااا
-من که هم خودشو می خورم هم آب خوشمزشو
-نوش جونت
نهال اینقدر ساک زد که آبم اومد،همشو خورد،نذاشت حتی یه ذره هم بریزه بیرون،سره کیرمو با زبونش تمیز کرد و گفت مرسی نفسم،اومد بالا و پیشونیمو بووس کرد،رفت که وان رو پر آب کنه،عادتش بود بعد سکس بره حموم،گفت تو نمیای؟
-تو بورو من میام
حولمو برداشتمو رفتم سمته حموم،تو وان دراز کشیده بود،منم رفتم اون طرف وان دراز کشیدم،پاهاشو جمع کرد تا راحت بشینم اما من پاهامو دراز کردم،پاهام می خورد به کناره کونش،خیلی حشر به نظر می رسید،پاهاشو کم کم دراز کرد،کفه پاش می خورد به کیرم،کیرمو با پاش میمالید،منم خودمو زدم به نفهمیدن،کیرم دیگه بلند شده بود،یهو چشامو باز کردم،نهال پاشو کشید عقب انگار هیچی نشده
-قربون اون شرم و حیات بشم من
مثل همیشه یه خنده ی شیطون تحویل داد و اومد رو پام نشست،کیرمو آروم کردم تو کسش،بلند شد گفت اینجا نمیشه بیا بیرون،کف حموم دراز کشید منم رفتم بین پاهاش نشستم،‌‌‌‌کیرمو محکم کردم توکوسش،یه جیغ زد که گوشم تا ۱۰دقیقه سوت می کشید،پاهاشو حلقه کرد دورم منم با تمام قدرت می کوبیدم تو کوسش،بعد از ۱۵دقیقه ارضا شد،کیرمو کشیدم بیرون و کوسشو حسابی لیس زدم واسش،گفت خب ادامه بده
-نمی خواد،تو ارضا شدی بسته
کمکش کردم بلند شه،سریع پرید تو بغلمو بوسم کرد،بردمش رو تخت گذاشتم و گفتم من میرم ناهار بگیرم
-مواظب خودت باش
-چشم،خداحافظ
-بای
رفتم ۴پرس کوبیده گرفتم،تو راه برگشت یه شماره ناشناس زنگ زد
-الو
-الو سلام،آقای دکتر …
-بله خودم هستم،شما؟
-من مادر نیوشا هستم،مریض دیشبی
-بله بله،خوب هستین شما؟ نیوشا جون خوبه؟ بفرمایین در خدمتم
-بابته حرف دیشبتون مزاحم شدم،می خواستیم نیوشا رو بفرستیم پیشتون واسه درس
-البته،قدمتون رو چشم،تشریف بیارین،آدرس رو یادداشت کنین …
-ساعت ۵خونه هستین؟
-البته

تشریف بیارین
-مرسی،خداحافظ شما
-خداحافظ
تو کونم عروسی بود،رفتم خونه نهال رو بیدار کردم،بهش همه چیو توضیح دادم،ناراحت شد اما قبول کرد،بهش گفتم بعد این ماجرا میریم ماه عسل
چشای نهال ۴تا شد
-واقعا؟ مگه ما زن و شوهریم؟
-بعله،می خوام با عشقم ازدواج کنم
پرید بغلم و گفت عاشقتم زندگیه من
-من بیشتر جیگرم،خب دیگه حاظر باش بعد از ظهر مهمون داریم
ناهار خوردیم و خونرو تمیز کردیم,سر ساعت ۵ نیوشا با پدر و مادرش اومد،اخمام رفت تو هم
-بفرمایین بفرمایین بالا
-نه مرسی،من و بابای نیوشا داریم میریم عروسی،نیوشا دست شما امانت
-مثل دختر خودمون ازش مراقبت می کنیم،فقط یه چیزی،امشب تولد نهال خانومه،اگه میشه نیوشا جون تا دیر وقت بمونه،خودم میارمش
-خود نیوشا هر چی بگه,ما آخره شب بعد عروسی میایم دنبالش
-باشه میمونم،ولی من لباس ندارم
نهال گفت خودم بهت میدم عزیزم،بیا بریم بالا
-شیطونی نکنی مامان
-خیالتون راحت مواظبشیم
-مرسی،خداحافظ شما
-خداحافظ
سریع در و بستمو رفتم تو
-نهال جون من میرم بیرون خرید،چیزی نمی خواین؟
-نه عزیزم مواظب خودت باش
رفتم تو حموم قایم شدم و از لای در نیوشا و نهال و دیدم دارن میرن بالا،نهال با دستش ۱رو نشون داد،یعنی ۱ساعت دیگه باید میرفتم بالا،قرار بود تو این ۱ساعت نهال مخ نیوشا رو بزنه
۱ساعت تموم شد،لباسامو کندم و با شرت رفتم تو اتاق،نیوشا و نهال ۶۹ رو هم بودن با صدای در نیوشا یهو از جاش پرید و پتو رو گرفت دوره خودش،نهال گفت خوب موقعی اومدی،جنده خانوم آمادست
نیوشا با دیدن این صحنه شروع کرد به جیغ زدن،نهال دستشو گذاشت جلوی دهنشو گفت ساکت وگرنه خفت می کنم،نیوشا دست و پا میزد،اومدم کنارش وایستادم فاصله کیرم که تو شرت بود با صورتش چند سانتی متر بود،کیرم کم کم داشت بزرگ میشد،اونم با چشمای از حدقه در اومده داشت نگاش می کرد،خندیدمو گفتم درش بیار،آهان زود باش
بازم داشت دست و پا می زد،شرتمو کندمو گرفتم جلوی دهنش،نهال دستشو برد تو دهنشو از بقل بازش کرد،کیرمو میمالیدم به صورتش،سرشو چپ و راست می کرد،کیرمو به زور کردم تو دهنش،نهال سرشو فشار میداد به کیرم،اما همش کیرم از دهنش میزد بیرون،به نهال گفتم بشین رو صورتش و پاهاشو بگیر دستت،کس و‌کونش اینجوری خوب باز می شد،وقتی نهال پاهاشو باز کرد کسشو دیدم که خیلی تمیز بود،گفتم جووون حیف که پرده داری وگرنه پارش گی کردم،نهال گفت خیالت راحت خانوم قبلا اپن شده،نیوشا داشت زیره کس نهال جیغ و داد می زد اما صداش خیلی ضعیف بود،کیرمو گذاشتم رو سوراخشو با یه فشار همشو کردم توش،حالا دیگه جیغاش قشنگ به گوش می رسید،این منو حشری تر می‌کرد،کسش خیلی داغ و تنگ بود,انگار جارو برقی کیرمو می بلعید,یه کم که تلمبه زدم کشیدم بیرون و گفتم حالا وقت اصل کاریه،نیوشا فهمید چی میگم،منت می کرد تورو خدا ولم کنین،کسمو بکن اما کوونم نه،جر می خورم،کیرت خیلی بزرگه واسم
این حرفاش بیشتر حشریم می کرد،رو شکم خوابوندمش،پاهاشو بهم چسبوندم،سرمو بردم لای کونشو تا میتونستم خوردمش،اوووووم چه کونه خوشمزه ای،خودم جرش میدم،زبونمو می کردم تو سوراخشو می چرخوندم،به کیرم تف زدم گذاشتم جلوی سوراخش،هر چقدر فشار دادم تو نرفت،نیوشا داشت جیغ میزد،به نهال گفتم کونشو باز کن یهو فشار میدم توش،نهال کونشو باز کرد و سوراخش تند تند باز و بسته میشد،نیوشا فقط منت می کرد،کیرمو گذاشتم رو سوراخشو محکم فشار دادم،نیوشا با تمام قدرت داشت جیغ میزد،اما تازه سر کیرم رفته بود،نهال سر نیوشارو فشار داد به کسش،منم یه بار دیگه کیرمو فشار دادم تو،ایندفعه کیرم تا ته رفت تو کونش،نیوشا یه جیغ دیگه زد و میگفت تورو خدا بکش بیرون جر خوردم،تورو خداااا
یکم کیرمو نگه داشتم تا باز شه اما دیدم از کناره کیرم خون داره میاد،خونو با دستمال پاک کردم،شروع کردم به تلمبه زدن،نرمیه کونش که به بقلای کیرم می خورد خیلی بهم حشریم می کرد,نیوشا دیگه جیغ نمیزد،گریه می کردکیرمو کشیدم بیرون و کردم تو دهنش،نیوشا با ولع خاصی آبمو خورد،برام عجیب بود اون که نمی خواست چرا الان اینجوری شد؟
بعد از اینکه آبمو خورد گفت مرسی خیلی حال داد
من هنگ بودم،یعنی چی؟
نهال گفت نیوشا می خواست بهت بده اما بهش گفتم که تو اینجوری بیشتر حشری میشی
-دیوونه هااا گیر آوردین منو؟،بریم حموم پاشید،آهان پاشین
زدم در کون جفتشون،با هم گفتن آخخ و خنده می کردن،تو حموم نیوشا همش کونشو میمالید به کیرم،نهال گفت برو کنار ببینم،اون کیر واسه من،حالا یه بار رفت تو کست نباید همش دورو برش بپلکی
نهال اومد بغلمو کیرمو گذاشت لای پاش,نیوشا سرش پایین بود و بغض کرده بود,دستشو.گرفتمو آوردم زیر دوش,برش.گردوندمو کیرمو گذاشتم لای کونش,چسبید بهمو کونشو رو کیرم قر میداد,منم محکم میزدم رو کونش,نهال هم لبشو گذاشت رو لبم و کسشو میمالید
شب رفتیم یه رستوران شیک و شام خوردیم،اومدیم خونه گفتم یه مسابقه،هر کی کیرمو بیشتر بخوره کوسشو می کنم هرکی هم‌کمتر بخوره کونشو می کنم
به نهال یه چشمک زدم،نگاه نیوشا رو کیرم بود و آب دهنشو قورت میداد،واسه نهال فرقی نمیکرد اما نیوشا کونش داغون بود،بایدی می برد تا کونش دوباره پاره نشه،زود لباساشونو کندن،منو هم لخت کردن،نشستم رو مبل دوتا هم جلوم رو زانو نشستن،اول نیوشا،هرچقدر زور زد نتونست بیشتر از نصف بکنه تو دهنش،بعد نوبته نهال وانمود کرد که سرش رو هم به زور می کنه تو دهنش،نیوشا یکم خوشحال شد و میگفت آخیش،نهال نگاش کرد و کیرمو تا ته خورد،نیوشا بلند شد و انگشتشو خیس کردو فرو برد تو کونش،خم شد اومد عقب و‌گفت فقط آروم،منو نهال دوتایی با هم زدیم زیره خنده
پایان

نوشته: نامعلوم


👍 1
👎 11
13605 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

704746
2018-07-23 20:48:29 +0430 +0430

یک روانی ابله که از تیمارستان فرار کرده و فکر میکنه دکتره
احتمالا چون اسمت کیان هست ، کیران زیادی بخود دیده ای
و نهال هم از گاییده شدن از نهالان باغها زاییده شده

2 ❤️

704758
2018-07-23 20:54:22 +0430 +0430

تکراری بود
چند سال قبل اپ شده بود

1 ❤️

704760
2018-07-23 20:56:11 +0430 +0430

از چیش بگم!از کجاش دقیقااا!!!اصل باور پذیری توش صفر بود یه کاندومم بتونین تو توهماتتون جا بدینا عالی میشه

0 ❤️

704797
2018-07-23 21:58:51 +0430 +0430

دیگه از دکتر بازی هم گذشت

0 ❤️

704810
2018-07-23 22:14:18 +0430 +0430

این فیلمنامه عموجانی و مریض18 ساله بود؟
خیلی میزنی داری نابود میشی لامصب خخخ

0 ❤️

704857
2018-07-24 04:51:56 +0430 +0430

واقعی نبود ولی باحال بود

1 ❤️

704884
2018-07-24 07:06:33 +0430 +0430

بسه دیگه جفت پا برو رو ترمز سرت بخوره به شیشه شاید یه کم مغز وعقل توش بیاد

0 ❤️

704922
2018-07-24 13:15:30 +0430 +0430

دکتر برو دکتر

0 ❤️

704953
2018-07-24 18:42:47 +0430 +0430

حاجی مارو نکنی حالا من دارم رد میشما???

0 ❤️