یک بار با خواهرزن
شب بود خواهر خانمم تازه رفته بود بازار یه سری لباس واسه خودش خریده بود . من تو اتاق تنها بودم دیدم با خانمم توی اون اتاق سرگرم پوشیدن لباساشونن .تا یهو دیدم خواهرش اومد تو اتاق با یه شلوار و دامن مخملی خشگل با یه روسری که سرش بود و یه لباس استین بلند مشکی به من نگاه کرد گفت اینا به نظرت قشنگن . منم یه نگاه کردم بهش خیلی ناز شده بود اخه خواهر خانمم کاملا شبیه خانممه فقط اون یه کم شیطون تر از خانممه .نگاهش که کردم چون همیشه با خانمم هر شب سکس میکنم و یه جورایی معتاد سکس شدم .همون موقع بدجوری از تیپش خوشم اومد .منم بهش گفتم اره خیلی خشگل شدی .خانمم دستش بند بود یهو مامانش صداش زد واسه همین دیگه نیومد پیشه ما. منم دیدم پیشمون نیست رفتم تو نخه خواهرش . بهش گفتم میشه بشینی راجعه به خانمم باهات مشورت کنم اونم با همون دامن و شلوار جلوم ایستاده بود گفت باشه پس بذار برم لباس عوض کنم بیام .منم گفتم نه همینجوری خوبه نمی خواد بری .گفت باشه .اخه دختر خیلی خوب و مهربونیه .ولی نمیدونست یا شاید خودشو به بیخیالی زده بود اخه من بدجوری دید میزدمش همش هواسم به پاهاش بود و کون خشگلش .همینجوری حرف و ادامه دادم تا خسته شد گفت بریم بخوابیم منم گفتم باشه رفتیم بخوابیم دیدم خانمم خوابه همه خوابن منم دیدم همه خوابن بهش گفتم سرم خیلب درد میکنه قرص ندارید .اونم گفت نه ولی صبر کن واست چایی بیارم منم دیدم رفت اشپزخونه رفتم پشت سرش دنبالش خیلی حشری شده بود اخه خیلی شبیه خانمم بود یه لحظه حس کردم خود خانممه ناخوداگاه دستم خورد به پاهاش اخه همیشه با خانمم شوخی میکنم تا نیاد کنارم همیشه دست مالیش میکنم .ولی اینبار از روی هوس و حواسپرتی دست زدم به خواهرش بعد سریع ازش معذرت خواهی کردم که ببخشید یه لحظه از روی خسته تو رو با خانمم اشتباه گرفتم اونم چون خیلی مهربونه گفت باشه نه اشکالی ندارم منم دیگه وسوسه شده بودم . رفتم نزدیکش گفتم راستش خیلی معذرت می خوام ولی خیلی بدن خوبی داری دوست داشتم برش نمیداشتم آخه خیلی قبلان باهاش شوخی میکردم اینم همینجوری بهش گفتم .خیلی میترسیدم ولی نمی دونم چرا اون شب از بس حشری شده بودم دست خودم نبود.اونم گفت خیلی بی ادبی منم ناراحت شدم واسه اینکه کم نیارم ایندفعه دستم و چسبودنم به قمبل کونش گفتم خودت بی ادبی . بعد دیدم هیچی نگفت منم خیلی حشری بودم یه لحظه پیشه خودم حس کردم خانممه از بس شبیه هم بودن خیلیم دوتاشون خشگل اخه روشو برگردوندم و بغلش کردم اونم ساکت و بی حرکت موند منم دیگه دسته خودم نبود لباسشو در اوردم و در اشپزخونه رو بستم و خوابیدم روش پاهاشو دادم بالا و کیرمو کردم توی کس خیسش .اخه خواهر خانمم ازدواج کرده بود .خیلی لذت داشت حسابی از کس کردمش بعدش دیدم اونم محکم من و گرفته ولی بازم ساکت بود اخه میترسیدیم کسی بیدار شه ابم که داشت میومد کیرمو در اوردم کردم توی کونش خیلی حال داد و ابم اومد .شب عالی بود هیچ و قت یادم نمیره ولی از اون به بعد سعی کردم ازش دور باشم که خانمم شک نکنه .همون یه بار باهاش سکس داشتم اخه دوتامیون زندگیمون خوب بود دوست نداشتیم واسه سکس خرابش کنیم توافق کردیم همین بار و دیگه تکرار نکنیم .
نوشته: یه دوست
منم خیلی شبیه تو هستم میترسم خانمت من و با تو اشتباه بگیره…تو که راست گفتی ولی ک… مامان آدم دروغگو
یعنی اینقدر حرف زدی که بقیه خوابیدند ولی همچنان حرف می زدید. زنت هم نیامد که بگه وقت خوابه. توی این همه مدت حرف زدن چی می گفتی که جذاب بوده . کسمغز ملجوق
کردی تو کونش؟؟!به همین راحتی؟؟
قسمتت شه بکنن تو کونت …به همین راحتی!!
با همون دامن و شلوار جلوت واستاده بود؟!
این جملرو میشه با رسم شکل توضیح بدی! تیپ جدید خانوماس؟
مد جدید سال 96هه؟
اول شلوار میپوشن بعد دامن میندازن روش؟
یا دامن میپوشن و بعد همونطور پف پف جاش میدن تو شلوار؟؟! ?
فقط چرند پرنده با یه مشت فاحشه طرفیم دور از جان خیلیا زود وا میدن انگار قحطیه بخدا اینجوریام نیست زن با همسرش گاها به زور سکس میکنه شماها همه زن و دختر ها رو خراب جلوه میدید
شما لباسش را در آوردی کف آشپزخونه خوابیدی روش. کردی تو کسش بعد زرتی کردی تو کونش.
ملجوق لااقل یه بار سکس کن تا بفهمی هیچ کدوم از اینها ممکن نیست.
اشتباهی گرفتم ازبس شبیه خانوممه.
آخه چندبار اینو تکرار میکنی؟؟
آخه خیلی شبیه خانومته آخه
آهان راستی
خواهر خانومت خیلی شبیه خانومته آخه
آخه
آخه
کسمغز دییونه
گم.نم شما مامانتم تو تاریکی ببینی بچسبی بهش اینطور که معلومه؟ یه نفرو میشناختم بس که که تو کوچه خیابون زنا رو دسمالی میکرد یه شب تو تاریکی کوچه دسشو کرده بود لا پای ابجیش. … ولی بنظرم مجلوقی بیش نیستی… (hypnotized)
به اقایون جقی میگم . مخ زدن به این راحتی ها نیست که با گفتن چنتا جمله انجام بشه و هیچ زنی هم به این راحتی گول نمیخوره . پس مغزت گوزیده که این اراجیفو تحویل میدی . کمتر جق بزن شاید داستان بهتری بگی
برای من پیش اومده که مثلا منشیم خیلی راحت پا بده،،، ولی خانواده!!! مگه میشه…
اخه خیلی شبیه خواهرشه . بدبخت به زن خودت تجاوز کردی نفهمیدی از بس شبیه همدیگن . کون لقت
نمیددنم این اتفاقا چطور واسه شما میوفته…چرا یک بار تو زندگی ما تکرار نمیشه؟؟
کص مغز اینکه اکثر جوانهای امروز دوس دارن با خواهر زنشون سکس کنن بحثی توش نیست.ولی شاید از هر ۱۰۰۰ نفر یه نفر تونسته ب این خواستش برسه اونم با هزار و یکجور بدبختی چون کمتر دختری پیدا میشه ب همین راحتی ب خواهر خودش خیانت کنه
اینطور که تعریف کردی همه کلا تو خانواده خانمت عجیب شبیه به هم هستن من میترسم یشب پدرزنت اشتباهی تو مسیر اتاق زن تو را ببینی راهشو کج کنه بیاد اتاق شما زنت هم اون.لحظه نباشه باز ترا هم از کون شبیه مادرزنت ببینه یهو بزنه تا ته تو کون تو بعدشم بگه آره از کون شبیه مادرزنت هستی و همین یکبار بود چون زندگیهامون خوبه سروصدا نکن طاقت بیار آفرین. آخه بابا آدم اینطوری سه سوته زن خودش بهش پا نمیده بعد میشه بگی اون شوهر این خانم یا باجناق شما کجا بوده حتما اونم زن تورا با زنش اشتباه گرفته
اولاً شهوتی جان شهوتت بالاس و مغزت رفته تو سرعت معامله ت رفته کله ت بخاطر همین نفهمیدی چی داری تفت میدی برو جقتو بزن بعد راحت بخواب
نظرات جدید داستان‌ها
- داستان عالی یود خیلی حال کردم باهاش با این ک سکسی نبود خیلی ...
- قشنگ بود
- به نظرم کاملا واقعی و خوب بود.میتونم بگم من هم دقیقا به همین...
- بینامو.س میگه بیکارم بعد کامیون داره خواب همون کامیون ماهی خ...
- اولین بار واز کون لذت بردن دروغت یه کمی کس خلی هست دایی جان...
- بس بلاخره عروس آقا داماد شدی وکون تنگ وسپرد دست دوستان بابای...
- من مطمئنم کونت گذاشتن وتو کونی الان داری اینجوری میگی یعنی ب...
- ریدم تو داستان خودت ونویسنده اش که تو باشی کونی جقی این کثاف...
- باتمام این چرندیات دروغی که سرهم کردی تنها چیزی که واقعیت دا...
- نگفتی شربت چی برات آورد خوردی آخه سکس بدون شربت حال نمیده...
- فراز و نشیب داستانت قشنگ بود. تصویر سازی خوب بود. کشش قصه د...
- بالاخره زن عموی خودت بود یا زنت؟! ...
- جالب بود. منم همینطور. من خودم بکنم ولی ساک هم دوس دارم ...
- #حرومزاده
- بابت نظر های مثبتتون ممنونم🍑🍑🍑سعی می کنم بازم بنویسم...
- واااای ریخت ابم
داستان‌های تازه
- لذت تلخ
- موشک بارون
- شاگرد زرگر (۱)
- سکس در خانه مادربزرگ
- به الهام کون دادم
- شیوا همسر شریکم
- اولین ساک
- تجربه ای که تکرار نشد
- سکسی که به تریسام ختم شد (۱)
- فاطی ماه تن
- من و آرایشگرم
- وقتی سهیل منو کرد
- گی تکراری
- آخرین روز
- ساحل (۳)
- دختر خاله خوشگلم (۲)
- قفسی در تایلند (۱)
- سکس با مهماندار قطار
- کون دادن و جق زدن به یاد مامانم
- بگاییات المعارف (۱)
- شاید اشتباه شاید درست
خانومم خواهرش بود. خواهرش خانومم بود. این اون بود اون این بود. فک کنم خوابالودی برو بخواب