یک شب سرد

1394/12/23

باهام قهر بود،دو هفته ای بود ندیده بودمش گوشیش خاموش بود،کار همیشگیش، با این لج بازی میخواست منو اذیت کنه اکثرا برنده میشد منو به زانو در میاورد . خیلی دلم تنگ شده بود واسش دیگه داشتم دیوونه میشدم از دوریش بازم مثل همیشه زنگ زدم به خواهرش بعد از احوال پرسی گفتم سمیرا پیش شماست گفت آره آقا سعید گفتم میشه گوشی بدین گفت حتما گوشی داد بهش با یه لحنی گفت الو که انگار مدال دادن بهش که تونسته منو به التماس بندازه.من خیلی دوستش داشتم خیلی بهش وابسته بودم اولین عشقم بود اولین دختری که اومده بود تو زندگیم فکر میکردم از دستش بدم دنیا تمومه،ولی اون اینجوری نبود میگفت به اصرار خواهرش با من نامزد کرده،ولی من گوشم بدهکار نبود فکر میکردم با التماس یا با اسکناس اونو عاشق خودم میکنم.خلاصه بعد از هزارتا معذرت خواهی و چاپلوسی تونستم راضیش کنم آخر هفته بیام دنبالش بیاد خونه ما.دل تو دلم نبود دو روز مونده بود واسه من دو سال گذشت،پنجشنبه رسید رفتم یه دوش گرفتم بهترین لباسم پوشیدم یه عطر تاپ داشتم زدم و کلید ماشین برداشتم کازشو گرفتم سمت ورامین ،خیلی دور بود بعد دو ساعت رسیدم زنگ زدم درو باز کرد رفتم تو ، وقتی دیدمش پاهام چسبید به زمین، خدایا چقدر خوشگل شده بود تو دلم گفتم ارزش اون همه التماس داشت بغلش کردم بدون سلام لبمو گذاشتم رو لبش محکم بوسیدمش گفتم خانومم آماده ای بریم؟ گفت آره، سوارش کردم دم غروب بود و هوا سرد راه افتادیم ،آروم آروم داشت برف میومد رسیدیم خونه ما ،خانواده منم مثل من دوستش داشتن بعد یه احوال پرسی گرم ، گفتم عزیزم برو لباستو عوض کن ، رفت تو اطاق من ، منم بعد چند لحظه رفتم درو باز کردم . چی می دیدم لخت بود داشت لباس تنش میکرد منو که دید دستش و گذشت رو سینه هاش گفت برو زشته گفتم عزیزم چرا زشته منو تو زن و شوهریم گفت آره ولی فعلا نامزدیم ،دیدم داره خودشو لوس میکنه رفتم بیرون.اومد بیرون یه لباس نازی تنش کرده بود که خوشگلی شو هزار برابر کرده بود. شام خوردن و گپ و گفت تموم شد ، هر کی رفت تو اطاق خودش منم دست عشقمو گرفتم بردم تو اطاق خودم.انداختمش رو تخت رفتم تو بغلش مثل بچه ای که سالها از مادرش دور بوده انقدر بوسیدمش که لبام درد گرفت ، نگاهی به پنجره کردم هنوزم داشت برف میومد همه جا سفید شده بود نور چراغ تو حیاط اطاق مارو هم یکم روشن کرده بود، من بودم عشقم و اولین شبی باهاش تنها بودم دستمو گذاشتم رو سینه هاش گفتم میشه دوباره ببینمشون با اون چشمای خمارش گفت آره لباسشو در اوردم یه سوتین تور تنش بود . نوک سینه هاش از زیر سوتین معلوم بود داشتم دیوونه میشدم در اوردم سوتین شو یکی از سینهاشو گذاشتم تو دهنم اون یکی رم تو دستم فشار میدادم سفت بود مثل انار نگاش کردم اصلا تو حال خودش نبود با بوسیدن شکمش رفتم پایین شلوارش در آوردم شرتش ست سوتینش بود خط کسش دیده میشد شرتشو درآوردم کسش تپل بود بدون مو رفتم لای پاش کل کسشو کردم تو دهنم لاش پر آب بود منم ندیده، همرو خوردم داشتم لیس میزدم داشت آروم آه آه میکرد پاهاش پشتم بود با دو تا دستام رونای تپلش میمالیدم دستشو گذاشت رو سرم ، فشار داد دهنمو رو کسش خودشو تکون میداد تکوناش زیاد شد یه آه بلند کشیدو بی حال شد، ارضاء شده بود، میبوسیدمش با هر بوسه بدنش میلرزید التماس میکرد دیگه نبوسمش گفت دارم بیهوش میشم دیگه ادامه ندادم رفتم تو بغلش نگاش کردم گفت چرا اینجوری نگاه میکنی گفتم ارضاء شدی گفت آره تا حالا انقدر حال نکردم خوابونمدش روشکم کونش خیلی تپل و گرد بود لاشو وا کردمو کیرمو گذاشتم لای کونش نمیشد از کس بکنم باید تا شب عروسی منتظر میموندم از کون هم نمی شد چون دختر هرزه ای نبود ، لا کونش داغ بود و خیس از آب دهن من،کیرم لای کونش گم شده بود یکم جلو و عقب کردم حس کردم داره آبم میاد ، ابمو لای پاش خالی کردم و خوابیدم روش خیلی حال داد مدام این جمله رو تو گوشش میگفتم ، پشت گردنشو بوسیدمو از روش پا شدم . تا صبح مثل یه نوزاد تو بغل گرفتمشو خوابیدیم ،چند ماه بعد ازدواج کردیم بعد یک سال زندگی ازم جدا شد علتشم همون عشق یکطرفه من بود، بیخود و بی جهت روی آب داشتم خونه می ساختم.الان چهار سال میشه از هم جدا شدیم و من هیچ خبری ازش ندارم.

ادامه…

نوشته: عاشق


👍 7
👎 2
32474 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

533289
2016-03-13 21:37:36 +0330 +0330

ساعت یکه شبه خیلی دلم گرفت باخوندن این داستان …واقعا متاسفم و درکتون میکنم … منم تازگیا به همین نتیجه رسیدم بیخود و بیجهت رو اب خونه ساختن اشتباه محضه … و منم مرتکبش شدم … جزئیات داستان خیلی شبیه من نبود ولی کلیتش حال الان منه … خیلی خوب اون حس تلخ رو به من منتقل کردین …تشویق شدم زندگی خودم رو هم بنویسم و بفرستم …
امیدوارم ازین بعد زندگی روی خوشش رو بهتون نشون بده …مانا باشید

1 ❤️

533303
2016-03-13 23:00:27 +0330 +0330

سلام
یادمه بچه که بودم همیشه بزرگترا میگفتن چشم بهم بزنی عمر میگذره،ولی کی باور میکرد،فکر میکردیم از صبح تا شب که اینهمه طولانیه و یه هفته که دیگه واسه خودش عمریه ،مگه میشه اینقدر تخمی تخمی سریع تموم بشه؟!..اما حالا میبینم چقدر اون حرف درست بوده…حساب و کتابشم خیلی ساده ست،تا زیر ۳۵ هر یک روز یک هفته میگذره،نزدیک پنجاه هر هفته یک روز میگذره و بعد از پنجاه… همه چی برعکس میشه و هر یک ماه یک روز میگذره…بی ربط نبود اینا که نوشتم،در مورد عشق،بهتره اگر عاشق شدی،وقتی فهمیدی عشقت یک طرفه ست نذاری طولانی بشه،فقط درد خودتو بیشتر میکنی،آره سخته،اما زمان قلدر بی رحمیه که به حرف هیچکس گوش نمیده،البته همونقدرم مرهم خیلی خوبیه که درد عشق یک طرفه رو با غبار خودش کم کم میپوشونه و … مرسی

1 ❤️

533333
2016-03-14 08:49:56 +0330 +0330

منم تجربه کردم این حسو بهترین داستانی بود که خوندم تو این سایت

0 ❤️

533363
2016-03-14 19:05:21 +0330 +0330

عشق يه طرفه بدترين چيز تو دنياس!
ميدوني تهش چيه ولي نميتوني فراموش كني،خيلي سخته!
كاش هيچكس تجربه ش نكنه هيچوقت…

0 ❤️

533388
2016-03-15 00:55:42 +0330 +0330

inja jaye roman nevisie aya ?

0 ❤️

533558
2016-03-17 05:38:15 +0330 +0330

داش لایک داشت دمت گرم خیلی قشنگ بود

0 ❤️

533606
2016-03-17 19:10:27 +0330 +0330
NA

حمیده کجایی ??کجایی بی معرفت?خیلی دلتنگتم،نزدیک سه ساله تنهام گذاشتی،ازت خبری ندارم،بخدا واسه ازدواج میخواستمت نامرد، عشقمی خانمی من،هرجا هستی خوشبخت بشی، فدای اون خنده هات بشم،اون نازکردنات ،اون صداکردنات، خیلی دلم گرفته،خیلی،کجاااااااااااایییییییییییی??? خداااااااااااااااااا، ای خدا، هنوز بعد سه سال دیوونشم، دیوونه ی چشاش، خداجان، دلم واسه اس دادنات تنگ شده،هنوز که هنوزه هر روز صب تا از خواب بیدار میشم اول گوشیمو نیگا میکنم شاید شمارت افتاده باشه،بی انصاف ببین اشکامو ک چجوری داره میریزه?دلت میاد?ها? دلت میاد? یادته هر روز صب زود بیدارم میکردی میگفتی اقایی بلندشو تنبل ببین خانمت چقد نازشده، خداااااااااااااایااااااااااا ، کم اوردم بخدا، بدون تو نمیتونم خانمی، برگرد توروخدا، توروخدا ، قول میدم هرچی بگی بگم چشم،اخه چرا الکی تنهام گذاشتی? خسته شدم بخدا، اخه تو که سنگ دل نبودی? کاش یه ذره دوسم میذاشتی، کاش، کاش، چشام هر روز ب یادت بارونیه، خیلی دوست دارم، بخدا خیلی، خیلی زیاد، خیلی، گلم کجایی ، اگه این پیاممو یه روزی خوندی توروخدا یه خبری ازم بگیر، توروخدااااااااااااا ،توروخدا، خواهش میکنم بی انصااااااااااف

0 ❤️