خشونت جنسی میتونه باعث بشه آدم تو کنترل احساساتش مشکل پیدا کنه، حس خودش رو از دست بده، از واقعیت جدا بشه، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بشه یا مشکلات روانی دیگهای رو تجربه کنه. تو این تاپیک میخوایم در این مورد صحبت کنیم. پس با من همراه باشید.
وقتی یه نفر مورد تعرض جنسی قرار میگیره، معمولاً یه سری کار فوری باید انجام بشه: اول اینکه باید از قربانی در برابر حملات بعدی محافظت کرد، با پلیس تماس گرفت، جلوی بارداری احتمالی رو گرفت و مطمئن شد که بیماری مقاربتیای منتقل نشده.
ولی حتی اگه این دغدغههای فوری هم حل بشن، خیلیها تا ماهها یا حتی سالها با اثرات موندگارِ این تجربه تلخ دستوپنجه نرم میکنن.
دکتر شویتا کاپور، روانپزشک کلینیک مایو که تو زمینه آسیبهای پیچیده تخصص داره، از نزدیک دیده که خشونت جنسی چطور میتونه روی احساسات و سلامت روان آدم تأثیر بذاره. اون میگه که اینجور اتفاقا میتونن باعث مشکلاتی مثل سختی تو کنترل احساسات، از دست دادن حس هویت، جدایی از واقعیت، PTSD و کلی مشکل روانی دیگه بشن.
تجربه تعرض جنسی یا آزار جنسی در کودکی متأسفانه خیلی رایجه، بهخصوص بین دخترها و زنها.
اقلیتهای نژادی، قومی و افراد LGBTQI+ هم بیشتر در معرض خشونتهای جنسی قرار میگیرن. این گروهها، بهعلاوه مهاجرها و افراد بدون مدارک قانونی، معمولاً به خاطر موانع زبانی و فرهنگی، نداشتن بیمه، دور بودن منابع یا کمبود خدمات مناسب برای جوامعی مثل مردان کوئیر، سختتر میتونن بعد از قربانی شدن از خدمات حمایتی استفاده کنن.
تعرض جنسی به معنی هرگونه فعالیت جنسی بدون رضایت طرف مقابله. این میتونه شامل تجاوز، تلاش برای تجاوز، رابطه مقعدی، رابطه دهانی، لمس کردن یا دستدرازی باشه. آزار جنسی کودکان علاوه بر این موارد، شامل سوءاستفادههای بدون تماس فیزیکی هم میشه، مثل در معرض قرار دادن کودک به بدن برهنه، نشون دادن پورن یا داشتن صحبتهای جنسی با کودک.
تشخیص دقیق شیوع آزار جنسی و آزار جنسی در کودکی سختِ، چون خیلی از کودکان و بزرگسالان اصلاً این موضوع رو گزارش نمیکنن.
با این حال، یه سری آمار تخمینی در این زمینه وجود داره:
آسیب جنسی میتونه اثرات جسمی، جنسی، عاطفی و روانی زیادی داشته باشه. اما خیلی از قربانیها شاید اصلاً متوجه ارتباط بین گذشتهشون و مشکلات فعلیشون نشن.
دکتر کاپور میگه: «خیلی وقتا اگه ازشون بپرسید “تا حالا تو زندگیتون تجربه آسیب داشتید؟” احتمالاً حتی متوجهش نمیشن. چون از کودکی این آسیب یه بخش جدانشدنی از زندگیشون بوده و فکر میکنن این اتفاق برای همه عادیه و طبیعیه.»
بهعنوان یه روانپزشک، اون سوالهایی مثل «چیزایی هست که ذهنتون مدام بهش برگرده؟ یا خوابهایی که مرتب تکرار بشن؟» میپرسه.
یکی از کارهای اون اینه که به آدمها کمک کنه داستان زندگیشون رو بفهمن و اینکه چطور اتفاقاتی که براشون افتاده، روی شخصیت امروزشون تأثیر گذاشته. آسیبهای جنسی ممکنه باعث از دست دادن حس هویت، مشکل در کنترل احساسات یا مشکلات روانی مثل اختلال وسواس اجباری یا اختلال شخصیت مرزی بشه.
خانوادهها نقش مهمی تو شکلگیری هویت ما دارن. اما متأسفانه خیلی وقتها کسی که به کودک آزار میرسونه، یکی از نزدیکان یا آشنایانشه. دکتر کاپور میگه: «این آزارها معمولاً با آزار عاطفی همراهه، جوری که مقصر اصلی، قربانی رو سرزنش میکنه.»
اون میگه: «ممکنه آزارگر بگه، “من کار بدی باهات نمیکنم، تو خودت داری جنبه جنسی بهش میدی. این نشونه دوست داشتنمه که بهت دست میزنم.” حالا تصور کن این حرفا رو از کسی بشنوی که خیلی بهش اعتماد داری. کمکم باور میکنی که مشکل از خودته و حس هویت و ارزش خودت رو از دست میدی.»
اگه یکی والدین باشی، میدونی که توانایی آروم کردن خود (Self-Soothing) یه مهارت فوقالعاده مهم برای نوزادها و بچههاست. اما این مهارت خیلی فراتر از خوابوندن بچه یا پیشگیری از قشقرق تو فروشگاهه و تو زندگی بزرگسالی هم کلی کاربرد داره.
وقتی زندگی سختیها، ناامیدیها، بیخوابی و استرس به همراه میاره، خیلیها با استفاده از مهارتهایی که از کودکی یاد گرفتن، احساساتشون رو مدیریت میکنن. ممکنه یه وقتهایی سر شریک یا بچههاشون داد بزنن یا تو حموم گریه کنن، ولی در کل میتونن خودشون رو آروم کنن.
اما کسایی که بارها و بارها آزار جنسی رو تجربه کردن، معمولاً تو مدیریت احساسات مشکل دارن. حتی یه اتفاق کوچیک — مثل یه ناراحتی جزئی، یه کامنت بیاهمیت یا یه حرف ساده — میتونه باعث انفجار احساسی بشه. این حالت رو معمولاً اختلال در تنظیم احساسات (Emotional Dysregulation) میگن.
کسایی که تجربه آزار یا تعرض جنسی داشتن، ممکنه گاهی احساس کنن آدمها و دنیای اطرافشون غیرواقعی، مهآلود یا شبیه خواب هستن. به این حالت «احساس غیرواقعی بودن» (Derealization) میگن. یا ممکنه حس کنن افکار و کارهاشون انگار مال یه نفر دیگهست یا دارن خودشون رو از بیرون نگاه میکنن؛ این وضعیت رو «جدا شدن از خود» (Depersonalization) میگن. هر دو از انواع جدایی روانی (Dissociation) هستن.
دکتر کاپور میگه: «این یه جور مکانیزم دفاعی ذهنه وقتی که شرایط برات خیلی سنگین میشه. مغزت وارد عمل میشه تا ازت محافظت کنه، ولی این باعث میشه که این تجربههای جدایی روانی رو داشته باشی.»
این حالتها میتونن خیلی ناتوانکننده باشن و حس امنیت و کیفیت روانی زندگی فرد رو مختل کنن.
تجربه آزار یا تعرض میتونه به اختلالات دیگهای مثل اضطراب، افسردگی یا وسواس فکری-عملی (OCD) منجر بشه. بعضیها هم ممکنه دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بشن.
اتفاقات آسیبزای زندگی یه عامل خطر برای OCD محسوب میشن.OCD شامل افکار، ترسها و رفتارهای تکراریای هست که هدفشون کم کردن اون افکار و ترسهاست. افراد مبتلا ممکنه ساعتها درگیر وسواسها و رفتارهای اجباری بشن.
دکتر کاپور میگه: «وقتی تو بچگی، نوجوانی یا حتی بزرگسالی مورد آزار جنسی قرار میگیری، یه حس از دست دادن کنترل داری، درسته؟ OCD انگار یه جور تلاش برای کنترل زندگیت هست، ولی این کنترل از حد میگذره. این حالت برات مشکلساز میشه، ولی نمیتونی جلوش رو بگیری.»
دکتر کاپور میگه زنهایی که قربانی آزار شدن و واکنشهای روانی شدیدی مثل مشکل در کنترل احساسات رو تجربه میکنن، اغلب به عنوان کسانی که اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) دارن تشخیص داده میشن. این اصطلاح باعث میشه که به فرد آسیبدیده از آزار جنسی برچسب زده بشه و این اختلال به عنوان نقص شخصیتی دیده بشه.
دکتر کاپور میگه: «وقتی با این برچسب مواجه میشی، واکنشهای روانیات به عنوان یک نقص شخصیتی دیده میشن، چیزی که باید درستش کنی و نه نتیجه یه اتفاقی که برات افتاده.»
در حالی که ممکنه عواقب رایج آزار جنسی وجود داشته باشه، دکتر کاپور میگه که واکنشهای روانی در زمینه آزار جنسی کودکی نقص شخصیتی نیست.
اون تأکید میکنه: «این چیزی بود که برای تو اتفاق افتاده. بخشی از داستان زندگیته ولی خودت نیستی.»
افرادی که سابقه آزار جنسی دارن ممکنه خیلی حساس باشن و واکنشهای شدیدی به محرکها نشون بدن. بعضی محرکها ممکنه یادآوریهایی از گذشته یا فلاشبکها ایجاد کنن که باعث میشه فرد بسته بشه یا به صورت احساسی واکنش نشون بده، حتی در حین رابطه جنسی.
دکتر کاپور میگه: «تماسهای حال حاضر میتونن یادآور تماسهای گذشته باشن. در کسری از ثانیه مغزشون به دوران کودکی برمیگرده و باعث بروز آسیب روانی میشه. اونها نمیتونن تشخیص بدن که این تماس، یک تماس امن و پرمحبت بوده.»
دکتر کاپور میگه شناسایی این محرکها میتونه برای فردی که سابقه آزار داره و شریک زندگیش خیلی مفید باشه. اگر شما شریک زندگی چنین فردی هستید، سوالاتی مثل «چه نوع تماسی شما رو تحریک میکنه؟ کدوم بخشهای بدن باعث واکنشهای آزاردهنده میشن؟» میتونه کمککننده باشه.
منبع
و اون ابلهانی که نمیدونن سکس فقط و فقط برا ارامش انسانه 🌹 🌹
درود مهربانو
مثل همیشه عالی 👏 👏
به نظر من این مسئله (آزار جنسی) بیشتر در کشورهایی اتفاق می افته که غریزه جنسی سرکوب شده باشه.
↩ ofoghe_roshan
درود بر شما جناب
قربون شما🍓
بله همینطوره👌🏻
↩ zizigolo96
درود مهربانو
خدانکنه
زنده و پاینده باشید 🙏 🌹 🌹
و واقعا دست مریزاد بخاطر این مطلب فوق العاده ❤️❤️❤️
امیدوارم همه بخونن و درک کنن که یه وقتایی علت بعضی رفتارها اتفاقات ناخوشایند گذشته است که ذهن در مواجهه با اون وضعیت اونا رو باز نشر میکنه
دمت گرم بالاخره یه تاپیک درست درمون به پست ما خورد.👍👍
سلام لطف میکنید درحد یه پیام منو دنبال کنین
از طرف کسی کمکی میخواستم ازتون
ممنونم